علی بن موسی در پاسخ مأمون می فرماید این خلافت اگر حق تو است و خدا به تو واگذار کرده است حق واگذاری آن را به دیگری نداری نمی توانی آن را به من واگذار کنی و اگر حق تو نیست چیزی که حق تو نیست چگونه می خواهی به دیگری واگذار کنی!! ان كانت هذه الخلافة لك والله جعلها لك فلا يجوز لك ان تخلع لباسا البسك الله و تجعله لغيرك وان كانت الخلافة ليست لك فلا يجوز ان تجعل لي ما ليس لك.
با این جواب مأمون در بن بست قرار گرفت و نتوانست گفتگو را ادامه دهد. از اهرم زور بهره برده به امام گفت باید بپذیری، یا ابن رسول الله ﷺ لابد لك من قبول هذا الامر امام فرمود: من هیچ گاه با رضایت این موضوع را نخواهم پذیرفت لست أفعل ذلك طائعاً أبدا. (1) علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۷۷، عیون ج ۲، ص ۱۵۱ امالی صدوق، ص ۶۸ حدیث ، مجلس ۱۶ ، فصول المهمة ج ۲، ص ۱۰۰۵ ) در آن جلسه مأمون موفق به تحمیل خلافت نمیشود و چند روزی به صورت پنهانی آمد و رفت بین مأمون و امام انجام می گیرد. ولی نتیجه ای نمی دهد و امام حاضر به پذیرش خلافت نمی شود.
263
اهداف مأمون
اهداف مأمون را در واگذاری ولایت عهدی در دو بخش می توان بررسی نمود؛ یکی اهداف آشکار دیگری اهداف پنهان اهداف آشکار مأمون از پیشنهاد ولایت عهدی را این گونه می توان برشمرد.
۱- در سخنان مأمون آمده بود که من علویان را برتر و شایسته تر برای مقام خلافت میدانم و شایسته ترین فرد در میان علویان علی بن موسی می باشد.
۲- من به خاطر این که صله رحم انجام داده باشم، از بنی عم خودم دلجویی مینمایم ولایت عهدی را به آنان واگذار نمودم. این اقدام برای جبران بخشی از الطاف امير المؤمنين على می باشد که وی در زمان زمامداری اش عباسیان را مانند عبدالله بن عباس، عبید الله بن عباس و معبد و قشم بن عباس را استانداران بصره یمن، مکه و بحرین قرار داد.
3- این کار به خاطر این بوده است که در عمل به عهدی که با خدا بسته بودم وفا کنم زیرا عهد بسته بودم که اگر بر برادرم امین پیروز شدم به شکرانه این پیروزی علویان را دلجویی نمایم!(1) 1. مقاتل الطالبيين. ص ۴۵۴ ارشاد، ج ۲، ص ۲۶۱ اعلام الوری ص ۳۳۲، تذكرة الخواص، ص ۴۴۵، ينابيع المودة. ص ۵۴۴ مناقب ج ۴، ص ۳۹۷، فصول المهمة، ج ۲، ص ۱۰۰۵، تاریخ الخلفاء ، ص ۳۶۶ )
این گونه اهداف که در گفتار مأمون به چشم می خورد و اهداف عمومی و آشکار را شکل میدهد نه تنها عموم مردم بلکه خواص و حتی برخی نویسندگان را فریب داده است. آنان باور کرده اند که اهداف مأمون از پیشنهاد ولایت عهدی اظهار محبت به علویان و ذوی القربی میباشد این قبیل مسائل حتى باعث مشتبه شدن امور بر برخی نویسندگان شیعه نیز شده که مأمون را شیعه می پندارند. همچنین نویسندگانی چون سبط ابن جوزی یعقوبی، ابن اثیر، طبری ابن صباغ و حتی مثل جهشیاری باور نموده اند که مأمون همین اهداف را دنبال میکرده است. این خوش باوران به ستایش و زیرکی مأمون نیز پرداخته اند. جهشیاری میگوید: مأمون آن مقدار سیاستمدار بود که رضا را کشت بر او گریه کرد. فضل بن سهل را کشت بر او گریه کرد طاهر را کشت و فرزندان طاهر را منصب داد. امین برادرش را کشت و به عهده فضل و طاهر بن حسین گذاشت. (1) كتاب الوزراء والكتاب، ص ۳۱۱ )
البته این نوع زیرکی و سیاست مداری مأمون درست است. مأمون در سیاست کمتر از معاویه نیست اما این که در واگذاری ولایت عهدی این اهداف را دنبال مینموده خوش باورانه است که یک نویسنده آن را بپذیرد چرا که اهداف . مهم مأمون پنهان و این مسائل پوششی بر آن اهداف بوده است.
این اهداف آشکار تنها باعث خوش باوری برخی نویسندگان نشده است، بلکه عموم مردم نیز که از این موضوع با خبر می شدند و اهداف آشکار را میشنیدند بر همین پندار بودند. به همین خاطر عموم جامعه این موضوع را پذیرفتند همچنین بر برخی علویان این نکته باور آمد و با علی بن موسی الله به عنوان ولیعهد از صمیم قلب بیعت نمودند.
این نکته حتی عباسیان را نیز باور شد عباسیان باور کردند که على بن موسى الله وليعهد مأمون قرار گرفت و با مرگ مأمون خلافت از تبار عباسیان به علویان منتقل خواهد شد به خاطر همین پندار بود که عباسیان در بغداد بر علیه مأمون جبهه گرفتند و حتی مأمون را به خاطر این اقدامش از خلافت خلع کردند تا خلافت و حکومت داری در تبار آنان ماندگار باشد زیرا که از اهداف پنهان مأمون با خبر نبودند.
موارد یاد شده پوششی برای اهداف پنهان مأمون می باشند. هیچ کدام از اینها انگیزه مأمون را شکل نمیدهند. مأمون هیچ گونه صداقتی در این اقدام ها ندارد مأمون اگر صداقت داشت، در پنهان و جلسه خصوصی علی بن موسی را تهدید به قتل نمی نمود تا حضرت حاضر شود در انظار عموم ولایت عهدی را بپذیرد. مأمون اگر صداقت داشت هنگامی که علی بن موسی فرمودند من پیش از تو رحلت خواهم کرد و ولیعهد تو نمیتوانم باشم می پذیرفت و حضرت را با اکراه وادار به پذیرش ولایت عهدی نمی نمود. بدین خاطر اهداف اصلی مأمون پنهان است و این مسائل پوششی بر آن اهداف میباشند. مأمون با این مسائل میخواهد خود را محب و علاقه مند به عترت قلمداد کند اما اهداف مهم پنهانی و اصلی مأمون را این گونه می توان برشمرد.
۱ - همان انگیزه هایی که زمینه فراخوانی علی بن موسی را سبب شده بود انگیزه های پنهانی وی را شکل میدهد. مأمون از موقعیت اجتماعی علی بن موسی له به وحشت افتاده بود و چون نمی توانست در حجاز این موقعیت را مهار کند ولایت عهدی امام را بهانه قرار میدهد تا در دربار حکومتی فعالیتهای اجتماعی حضرت را محدود و کنترل کند. تمام رفت و آمدها را محدود نمود و حتی هشام بن ابراهیم از جانب مأمون دربان امام قرار گرفت تا شیعیان به حضور امام راه نیابند. بین رهبری و تشکل همسو جدایی افکند. امام رضا از این اقدام بسیار نگران شد و مأمون را نفرین نمود که بین رهبری و پیروانش جدایی افکند ... و انتقم لى ممن ظلمنى واستخف بي وطرد الشيعة عن بابي وأذقه مرارة الذل. (1) ۱ عیون، ج ۲، ص ۱۸۵ ) خدایا از کسی که بر من ستم کرد، مرا تحقیر نمود و پیروان مرا از در خانه من دور ساخت، انتقام بگیر و تلخی ذلت را بر وی بچشان».
۲ - موقعیت و حمایت امام قیامهای علویون را در عراق و حجاز و یمن و فارس به دنبال داشت به گونه ای که نتیجه قیام ابن طباطبا تسخیر بخش اعظم عراق و نیز مکه و مدینه و نیز یمن و فارس شد. این موضوع خطر جدی بر حاکمان عباسی بود و اگر اندک فرصت دیگری فراهم میشد بغداد و آنگاه مرو هم از دست عباسیان بیرون میرفت مأمون از این خطر این گونه اظهار نگرانی می کند که اگر علی بن موسی را رها سازیم کار را به جایی خواهد رساند. که دیگر توان کنترل آن را نخواهیم داشت لو تركناه على هذه الحالة... يأتي علينا منه مالا نطيقه. (2) همان، ص ۱۸۱ ) مأمون با پیشنهاد ولایت عهدی رهبر این حرکت ها را که در واقع امام رضا بود از امت و از علویون برید و ارتباط امام را با انقلابیون قطع کرد و در واقع قیام ها را ولو به طور موقت کنترل نمود. مأمون می خواهد با این اقدام از این آشفتگی بزرگ و بحران سیاسی خود را نجات دهد. مأمون در عهدنامه ولایت عهدی به این نکته اشاره می کند که این ولایت عهدی حکومت را در مقابله طغیان گران کمک میکند و حسن بن سهل را به خاطر مقابله با قیام ها در عراق مورد ستایش قرار میدهد بما بذل من نفسي في جهاد العتاة و فتح العراق مرتين. (1) عیون، ج ۲، ص ۱۶۹ )
3- هدف مهم دیگری که مأمون از واگذاری ولایت عهدی دنبال می نمود، مشروعیت بخشیدن به حکومت و خلافت عباسیان و شخص مأمون بود. مأمون میخواست با پذیرش ولایت عهدی از سوی علی بن موسی مهر تأیید از سوی عترت بر خلافت خویش بزند. می خواست به مردم به خصوص علویان گوشزد کند که خلافتش مشروع و مورد تأیید عترت است و همه باید با وی بیعت کنند و همه باید از دستورات حکومتی مأمون پیروی نمایند. اقدام علیه خلافت و چالشگری علیه مأمون اقدامی غیر مشروع میباشد. هنگامی که فرد شاخصی چون علی بن موسی الله ولایت عهدی یک نظام را می پذیرد یعنی نظام از دیدگاه وی مشروع و مورد پسند است؛ یعنی باید مأمون را در خلافت و حکومت داری یاری رساند و هیچ گونه اقدامی علیه وی انجام نداد. آیا این هدف کمی است؟ مأمون می خواهد علی بن موسی ، مردم را به سوی عباسیان سوق دهد نه به سمت علویان يدعوا الناس الى نفسه ليكون دعاؤه الينا. (2) دلائل الامامة، ص ۱۹۴. ) " كان هذا الرجل مستقراً عنا يدعو لنفسه فاردنا ان نجعله وليعهدنا ليكون دعاؤه لنا وليعترف بالملك و الخلافة لنا...(3) عيون، ج ۲، ص ۱۸۱ ) هدف ما این بود که مردم را به سمت ما فرا خواند، این شخص از ما دور و پنهان بود وی را ولیعهد قرار دادیم تا مردم را به سوی ما فرا خواند و خلافت و حکومت ما را تأیید نماید تمام اهداف پنهانی را
نیز از سخنان خود مأمون می توان بدست آورد.
4- مأمون می خواهد تا با این اقدام در مرحله اول علویون چالشگر، آنگاه دیگر شورشگران را منکوب سازد و یک امنیت عمومی در سرتاسر جهان حکمرانی خویش مستقر سازد. مأمون می خواهد ناامنی ها و آشفتگی های سیاسی را که سرتاسر کشور را فرا گرفته و به خصوص بغداد پایتخت عباسیان را تهدید میکند ساماندهی کند و با استقرار امنیت اجتماعی و کنترل شورشها اقتدار خویش را بر همه جهان اسلامی مستقر سازد. مأمون در پاسخ اعتراض عباسیان به این اقدام می گوید ما عباسیان با علویان همدست بودیم. از زمان حکومت داری عباسیان عداوت بین ما آمد و کشتاری که ما از علویان انجام دادیم بیش از امویان بود من ولایت عهدی و بیعت با علی بن موسی را برای حفظ خونهای شما و برقراری آرامش انجام دادم وانا اردت البيعة لعلى بن موسى الرضا ارادة ان يكون الحاقن لدمائكم باستدامة المودة بيننا.(1) ۱. ينابيع المودة، ص ۵۴۴ ) این سخن اعتراف به این حقیقت است که ولایت عهدی امام رضا ، انقلاب ها علیه حکومت عباسیان از سوی علویان را پایان می دهد.
5- مأمون میخواهد با پذیرش ولیعهدی از جانب عترت دامن پاک و معصوم عترت را لکه دار کند (!) که عترت تا زمانی که دنیا به آنها روی نیاورده نسبت به آن زاهد هستند اگر دنیا به آنها روی آورد آنان نیز دنیا طلب بوده و به سمت و سوی ریاست تمایل پیدا می کنند مأمون میخواهد این افتخار بزرگ را از سینه فرزندان علی بگیرد که آنان نیز دنیا طلب و فرصت ساز برای حکومت داری میباشند. زهد آنها به خاطر دوری دنیا از آنان است. امام در گفتگو با مأمون پرده از هدف شوم برداشته می فرماید تو با این کار میخواهی وانمود کنی که تا کنون دنیا از علی بن موسی روی گردان بوده اکنون که دنیا به وی روی آورده، وی آن را در آغوش می گیرد، تريد بذلك أن يقول الناس ان على بن موسى لم يزهد في الدنيا بل زهدت الدنيا فيه الا ترون كيف قبل ولاية عهده طمعا في الخلافة. (1) ۱. عیون، ج ۲، ص ۱۵۲ )
این سخن به طور صریح پرده از نیات پلید و پنهانی مأمون بر می دارد و مأمون را در این اقدام مهم رسوا می سازد. این هدف پنهان برای افراد زیرکی مثل اباصلت آشکار می شود. نیز اباصلت روایت میکند منظور از واگذاری ولایت عهدی دنیا طلب جلوه دادن اهل بیت بوده است جعل له ولاية العهد ليرى الناس انه راغب في الدنيا فيسقط محله من نفوسهم. " (2) همان )
می توان گفت این پنج محور اهداف پنهان و انگیزه های اصلی مأمون را شکل میدهند که با زیرکی و هوشمندی کامل و با بهره وری از اهرم تزویر و زور میخواهد به این اهداف برسد. مأمون یک سیاست مدار منحصر به فرد است که این اقدام بزرگ را که سابقه نداشت، انجام میدهد تا بتواند تاج و تخت خویش را حراست نماید. وی میخواهد چهره تابناک عترت را مخدوش سازد و موقعیت حکومت داری و خلافت را نه برای خودش بلکه برای تبار عباسیان برای همیشه تثبیت کند؛ نه این که حکومت داری از عباسیان به علویان انتقال یابد.
مأمون خوب میداند که امام رضا به وی گوشزد نمود که قاتل امام رضا خواهد بود. وی خوب میداند که فرصت حکومت داری به امام رضا نخواهد رسید و امام را مظلومانه به شهادت خواهد رساند. اینها همه بهانه و پوشش گذاشتن بر اهداف پنهان است. میخواهد خود را زیر عبای فرزند فاطمه پنهان سازد و اهداف شوم را دنبال کند. اما آیا فرزند سترگ علی این فرصت را به مأمون میدهد؟ یا اینکه در فرصت کوتاهی که حدود سه سال در مرو در دربار حکومت اقامت دارد نقشه های مأمون را آشکار خواهد ساخت و اهداف پنهان وی را رسوا خواهد نمود پاسخ این سؤال در عنوانهای بعدی نوشتار آمده است. پیش از پرداختن به پاسخ این سؤال متن عهدنامه ولایت عهدی مأمون را بررسی می کنیم.
276