تحمیل ولایت عهدی
مأمون هنگامی که از پذیرش خلافت از جانب علی بن موسی نا امید شد پیشنهاد خود را به ولایت عهدی تغییر داد. به امام در همان جلسات پنهانی پیشنهاد نمود که باید ولایت عهدی من را بپذیری و بعد از من تو جانشین من باشی امام رضا در مرحله نخست پاسخی داد که بتواند از این پیشنهاد نیز شانه خالی کند به مأمون گفت عمر من کوتاه تر از عمر توست مرا پیش از تو مظلومانه مسموم نموده و خواهند کشت. به گونه ای که فرشتگان آسمان و زمین بر من گریه خواهند کرد. مأمون از این سخن امام گریه کرد شروع کرد رجز خوانی که تا من زنده هستم چه کسی جرأت کشتن تو را خواهد داشت. امام در پاسخ وی گفت من میتوانم بگویم چه کسی مرا خواهد کشت و تاکنون هم سخن دروغ از دهان من خارج نشده
است، لیکن مصلحت نیست که « از پرده برون افتد راز ». (1) علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۷۷، عیون ج ۲، ص ۱۵۱ امالی صدوق، ص ۶۸ حدیث ، مجلس ۱۶ ، فصول المهمة ج ۲، ص ۱۰۰۵ )
مأمون اگر در پیشنهاد ولایت عهدی صداقت داشت و فضایل امام را پذیرفته بود که از غیب خبر میدهد باید میپذیرفت که کسی که پیش از وی از دنیا می رود نمیتواند ولیعهدش باشد. اما مأمون در این پیشنهاد هم صادق نیست. وی اهداف شومی را دنبال می کند. به همین خاطر امام را تهدید کرد و وادار نمود تا ولایت عهدی را بپذیرد. به امام اظهار داشت، سوگند به خدا باید ولایت عهدی را بپذیری و الا تو را خواهم کشت فيا الله اقسم لئن قبلت ولاية العهد وإلا أجبرتك على ذلك فان فعلت وإلا ضربت عنقك. امام چون اکراه شد به صورت مشروط ولایت عهدی را پذیرفت شرط مهمی که امام مطرح ساخت این که وليعهد بدون اختيار باشد؛ در عزل و نصب ها و تصمیم گیری های حکومتی هیچ گونه دخالتی نداشته باشد انا أقبل ذلك على إني لا أولى احداً ولا اعزل احداً ولا انقض رسماً ولا سنة واكون فى الامر من بعيد مشيراً . (1) عيون، ج ۲، ص ۱۵۲ امالی صدوق، ص ۷۰، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۷۸ )
اين پیشنهاد را مأمون نیز میپذیرد در جلسه پنهانی توافق میشود که امام رضا با این شرط وليعهد مأمون باشد. (2) روضة الواعظين، ص ۲۲۵ )
البته امام همین موضوع را در مورد خلافت نپذیرفت زیرا امکان نداشت این شرط در مورد خلافت اجرایی شود کسی خلافت را بپذیرد ولی در امور حکومتی دخالت نکند! لیکن در مورد ولایت عهدی ممکن بود که به صورت مشروط بپذیرد.
در هر صورت مأمون از این که امام رضا خلافت را بپذیرد نا امید شد و از خواسته خود به ولایت عهدی تنزل نمود تا با پذیرش آن از سوی علی بن موسی الله بتواند حداقل به بخشی از اهداف خودش برسد. امام رضا نیز وقتی اکراه میشود ولایت عهدی را با این شرط مهم می پذیرد تا مأمون نتواند از این موضوع در جهت اهداف خودش بهره برداری نماید.