نماز عید
آزمون دیگری که به دست مأمون شکل گرفت و باعث شکوفایی فضایل و موقعیت اجتماعی علی بن موسی شد، درخواست دیگر مأمون بود. مأمون درخواست کرد تا نماز عید فطر را علی بن موسی برگزار کند تا شاید بتواند حضرت را در شؤون حکومتی دخالت دهد. چون برگزاری نمازهای باشکوه عید فطر و عید قربان و نیز نماز جمعه جنبه حکومتی هم دارند امام رضا در ابتدا عذر می آورد که من شرط کردم ولیعهدی باشم که در امور حکومتی دخالت نکنم. مأمون که از عاقبت کارش بی خبر بود اصرار کرد و گفت ما میخواهیم مردم فضایل تو را مشاهده کنند! امام فرمودند یا مرا معذور بدارید و یا اگر قرار است نماز عید را من برگزار کنم آن گونه که رسول الله انجام داد برگزار میکنم. مأمون موافقت کرد. دستور داد لشکریان و مقامات حکومتی در اقامتگاه حضرت اجتماع کنند. مردم وقتی باخبر شدند جمعیت انبوهی دور اقامتگاه حضرت اجتماع نموده و منتظر حرکت حضرت شدند.
صبح روز عید امام غسل کردند و زیباترین لباسهای خویش را پوشیدند و خویش را عطر آگین نمودند عمامه سفید از پنبه بر سر نهادند. دو طرف عمامه را از دو طرف گردن آویختند. عصا به دست گرفتند. هنگام طلوع آفتاب با پای برهنه در حالی که ساق پا دیده میشد از اقامتگاه بیرون آمدند جمعیت مشتاق در کنار منزل منتظر بودند. مردم باخبر شده بودند کنار خیابانها و کوچه ها و حتی پشت بام های مسیر امام از جمعیت پر شده بود. امام در کنار اقامتگاه به جمعیت فرمودند آنچه من انجام میدهم شما نیز انجام دهید. حضرت شروع کردند تکبیر بگویند مردم نیز پشت سر حضرت تکبیر گویان حرکت کردند. لشکریان که با لباسهای خاص نظامی آمده بودند با مشاهده این وضعیت از مرکبها پیاده شدند و چکمه ها و پوتین های خود را کناری افکنده همراه مردم و علی بن موسی الله پابرهنه حرکت کردند. امام چند قدم می رفت، آنگاه می ایستاد تکبیر می گفت. مردم نیز به دنبال امام تکبیر میگفتند. امام جمعیت را تکبیر گویان و لا اله الا الله گویان به سمت عیدگاه حرکت دادند. در شهر غلغله ای بپا شد. گریه و ضجه مردم بلند شد. مردم از عظمت معنوی فرزند فاطمه آن گونه متأثر شده بودند که توان کنترل احساسات و گریه های خویش را نداشتند عظمتی پدید آمد که شاید در تاریخ اسلام تا آن زمان نمونه نداشت .
مأمون به همراه وزیران و مشاوران خویش همانند فضل بن سهل نظاره گر اوضاع بودند. مأمون خود پیشنهاد نموده است. خود اصرار کرده که نماز عید را علی بن موسی برگزار کند. آیا با دیدن این شکوه تحمل خواهد نمود که علی بن موسی به عیدگاه برسد و نماز بخواند و خطبه های نماز را ایراد کند؟ اگر فرزند فاطمه لب از لب بردارد چه خواهد گفت؟ خطبه های فرزند خطابه و فرزند سخن علی بن ابی طالب چه خواهد بود و چه خطری برای تاج و تخت مأمون پدید خواهد آورد؟ مأمون سیاست مدار بود و بسیاری از اقدام هایی که علیه حکومتش بود را به ظاهر تحمل می کرد. فضل شیطان صفت در گوش مأمون وسوسه کرد اگر علی بن موسی با این اوضاع به عیدگاه برسد و مراسم را برگزار کند خطر بر حکومت حتمی است. باید چاره ای اندیشید؛ لیکن چاره چیست؟ در هنگام برگزاری مراسم با این انبوه جمیعت چه باید کرد؟ مأمون بین دو راهی قرار دارد اگر مراسم را به هم بزند و علی بن موسی را برگرداند، رسوایی همگانی را در پی دارد اگر تحمل کند و مراسم برگزار شود، اکنون که حضرت خطبه نخوانده اوضاع این گونه منقلب شده است. اگر حضرت لب به سخن گشاید چه خواهد شد. مأمون خطر راه دوم را بیشتر پیش بینی میکند. راه اول یعنی رسوایی را بر می گزیند. وسوسه های فضل اثر خود را نهاده و مأمون تصمیم می گیرد علی بن موسی را از وسط راه برگرداند. پیکی فرستاد به خدمت حضرت و از ایشان میخواهد که برگردد و گفت شما به زحمت افتاده ای ما بیش از این راضی به زحمت شما نیستیم، اجازه دهید مراسم را همان کسی که سالهای پیش برگزار می کرد، برگزار کند. آنگاه امام همام وضعیت خود را عادی کرده از وسط راه بر می گردد و مأمون نماز عید را برگزار نمود و رجع علی بن موسى الى بيته و ركب المأمون فصلي بالناس. (1) کافی، ج ۱، باب مولد ابي الحسن الرضا حدیث ، كشف الغمة، ج ۳، ص ۶۹ اعلام الوری، ص ۳۳۴، فصول المهمة، ج ۲، ص ۱۰۱۹. )