بعد از حضور امام مأمون رو به جاثلیق کرد و گفت با علی بن موسی مذاکره کن جاثلیق گفت من چگونه با کسی که باورهای او را قبول ندارم مذاکره کنم امام رو به جاثلیق کرد و فرمود: اگر با باورهای کتاب آسمانی خودت مذاکره کنم حق را میپذیری جاثلیق گفت من کتاب آسمانی خود انجیل را نمی توانم انکار کنم. سپس جاثلیق از امام پرسید نظر تو در مورد نبوت عیسی و کتابش انجیل چیست امام در جواب فرمودند: من به نبوت عیسی و کتابش که امتش را به نبوت محمد بشارت داده است ایمان دارم و به نبوت عیسی و کتابش که چنین بشارتی نداده است، کافرم جاثلیق گفت دو شاهد از غیر پیروان محمد بیاور که بر این مدعی شهادت دهند که عیسی به نبوت محمد بشارت داده است. امام از انصاف وی ستایش کرد و از وی پرسید نظرت در مورد «یوحنا» چیست. وی گفت از بهترین افراد نزد مسیح است. آنگاه امام به آن بخش از انجیل یوحنا اشاره کرد که از زبان مسیح نقل میکند که من به پیامبری به نام محمد عربی شما را بشارت میدهم. سپس امام فرمود اگر ما کسی را گواه بیاوریم که انجیل را بخواند که به آمدن پیامبری به نام محمد و اهل بیتش گواهی میدهد خواهی پذیرفت. جاثلیق گفت آری امام رو کرد به نسطاس، عالم دیگر مسیحی از وی خواست سفر سوم انجیل را بخواند و نیز از رأس الجالوت عالم یهودی پرسید آیا با انجیل آشنایی داری؟ وی نیز گفت آری امام فرمود سفر سوم را نگاه کن تا وی بخواند. هنگامی که در قرائت سفر سوم به نام محمد رسیدند حضرت به جائلیق رو کرد و وی را به حق مسیح و مادرش مریم سوگند داد آیا من از انجیل شما باخبرم. وی گفت آری پس از آن امام همان بخش را که در مورد رسول الله ﷺ و اهل بیت بود قرائت کرد و از جاثلیق پرسید آیا اقرار میکنی وی گفت آری آنچه در انجیل آمده است من اقرار می کنم!
علی بن موسی با طرح این مسئله به موضوع بشارت عیسی به نبوت رسول الله ﷺ در قرآن اشاره می نماید از قال عيسى بن مريم يا بني اسرائيل إنى رسول اليكم مصدقاً لما بين يدى من التورية ومبشراً برسول يأتي من بعدی اسمه احمد. (1) ۱ صف، ۶ ) به یادآور زمانی که عیسی بن مریم به بنی اسرائیل گفت من پیامبر خدا به سوی شما هستم به توراتی که در دست من است تصدیق میکنم به پیامبری که بعد از من خواهد آمد و نام آن «احمد» است بشارت میدهم نام مبارک رسول الله در انجیل با نام «فارقيلطا» مطرح بوده است. (2) توحید صدوق، ص ۴۲۵ ) سپس جائلیق سؤال از حواریون عیسی نمود. حضرت فرمودند دوازده نفر بودند که برترین آنها لوقا» بود و سؤال و جوابهای دیگر نیز انجام گرفت.
پس از آن حضرت برای اینکه باورهای غلط و خرافی مسیحیان را در مورد عیسی از آنان بگیرد به جاثلیق فرمود: تنها ایرادی که به پیامبر شما عیسی وارد است این که او نماز کم می خواند و کم روزه می گرفت جاثلیق از چنین سخنی آشفته شد و در آگاهی حضرت نسبت به عیسی تردید کرد و گفت این چه حرفی است! مسیح هماره روزها روزه می گرفت و هیچ شبی را تا صبح به استراحت نپرداخت. هماره به عبادت مشغول بود امام از وی پرسید عیسی نماز را برای چه کسی میخواند و برای چه کسی روزه میگرفت یعنی کسی که شما می گویید از مقام خدایی و الوهیت برخوردار است نماز و روزه برای چه کسی انجام میدهد؟ جاثلیق از جواب بازماند!!
آنگاه امام سؤال دیگری را مطرح ساخت و از وی پرسید تو انکار می کنی که مسیح مرده ها را باذن الله زنده میکرد. جاثلیق ناچار شد بگوید آری؛ زیرا کسی که مرده زنده کند خدا خواهد بود. امام در نقض باور غلط وی فرمود: «حزقیل پیامبر نیز همانند مسیح مرده زنده می کرد و نیز یسع» نیز کار مسیح را انجام می داد؛ به روی آب راه می رفت. اما هیچ کدام از پیروان آنان بر این باور نیستند که آنان خدا هستند، قال الرضا فان اليسع قد صنع مثل ما صنع عيسى مشى على الماء وأحبى الموتى وأبرأ الاكمه والابرص فَلِمَ لا تتخذه أمته ربا .(1) الاحتجاج، ص ۴۱۸، توحید صدوق، تفسیر نور الثقلين، ج ۵ ص ۳۱۳ )
این مناظره با فردی چون جاثلیق که شاید بزرگترین دانشمند شرکت کننده در همایش است و به همین خاطر مناظره با وی آغاز می شود، وی را درمانده نموده و سخت مبهوت دانش فرزند فاطمه می سازد. البته مناظره با رأس الجالوت عالم یهودیان و نیز هربز عالم بزرگ زرتشتیان و دیگر دانشمندان و صاحبان مذاهب به همین شیوه ادامه یافت. در حضور سران در مجلسی با آن شکوه و عظمت همگی مغلوب علی بن موسی شدند و فرزند رسول الله به با تمام آنها با کتاب ها و باورهای خودشان گفتگو نمود و تمام استدلال های پوچ آنان را از آنان گرفت برای پرهیز از طولانی شدن از آوردن آنها پرهیز شده است. آن مجلس باشکوه با پیروزی کامل علی بن موسی نه بر یکی از علما بلکه بر تمام دانشمندان و مدعیان معروف آن زمان پایان یافت مأمون و فضل بن سهل مات و مبهوت و پشیمان از کرده خویش سرافکنده شدند و اوج و عظمت فرزند فاطمه بیش از پیش بر همگان آشکار شد.