ابراهیم اسلام پیامبر زبان آوری و احتجاج است و نام او در قرآن کریم با این مقوله ها گره خورده است. ابراهیم هم بر مسلمات حریف تکیه کرده و فضای فکری جامعه را در نظر می گیرد. اگر جامعه جامعه ای است که در آن توجه به کواکب و ستارگان اوج و رواج دارد او هم با همان شیوه سخن می گوید: فنظر نظرة في النجوم (۸۸) فقال إنّى سَقِيمٌ (۸۹) فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ (۹۰) فَرَاغَ إِلَى الهَتِهِمْ فَقَالَ أَلا تَأْكُلُونَ (۹۱) مَا لَكُمْ لَا تَنْطِقُونَ (۹۲) فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِين (۹۳) فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَرْفُونَ (۹۴) قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ (۹۵) وَاللهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ (۹۶) قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَالْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ (۹۷)(1)(در این هنگام نظر مخصوصی به ستارگان کرد و گفت من بیمارم مردم شهر به ناچار او را به حال خود گذاشته به بیرون شهر رفتند. ابراهیم که شهر را خالی از اغیار دید به سوی خدایان ایشان رفت و دید که بر حسب معمول هر عیدی، طعام پیش روی آنهاست برسید پس چرا نمی خورید؟ و چون جوابی نشنید گفت: چرا حرف نمی زنید؟! پس با نیروی هر چه تمام تر بر آنها کوفت و همه را خرد کرد مردم شهر که خبردار شده بودند، سراسیمه به سوی او شتافتند. ابراهیم پرسید چیزی را که خودتان می تراشید می پرستید با اینکه خدا شما و عمل شما را آفریده [است]؟ گفتند: باید برای سوزاندنش آتشخانه ای بسازید و او را در آتش بیفکنید.) گاهی نیز با آنان همراهی و همگامی میکند اما به تدریج فضای فکر و سخن را به سویی می برد که طرف مقابل ناگاه خود را دچار تناقض میان مسلمات احساس کند و ناتوانی و نارسایی اندیشه خویش را با چشم خود ببیند. البته او از ناتوانی و فروماندگی آنان غنج نمی زند او شفیق و «اواه حلیم» و «منیب» است. از آنان سؤال میکند اما داوری را بر عهده خود آنان می گذارد.
ما در شیوه های احتجاج حضرت ابراهیم و امام رضا اما نیز همانندیهایی میبینیم
دعوت توحیدی
دعوت ابراهیم سلام و احتجاجات او بر سر توحید و یگانه گرایی است. این درس مهم را در آموزه ها و احتجاجات امام رضا علم نیز میبینیم گویی بشر در طول چندین هزار سال آمدوشد پیامبران همچنان بخش هایی از این درس را درست فرا نگرفته و همچنان نیازمند آن است که برگزیدگان الهی این امر را برای او تبیین و تشریح کنند؛ با استدلال و نیز احتجاج آری توحید با دقایق و ظرافت های فراوانش، در هر زمانی درس روز است و البته سخنان و مناظرات امام رضا چشمه آبی زلال در پای شجر عقیده توحیدی است(1).(بخش مهمی از کتاب عیون اخبار الرضا، حاوی احادیث رضوی خطبه ها و مناظرات حضرت در باب توحید و تبیین و تفصیل آن است.)
با شرایع و ادیان
دعوت توحیدی و تشریع جهانی با نام ابراهیم السلام گره میخورد و او نزد پیروان ادیان الهی از حرمت خاصی برخوردار است. ذکر سخن یکی از نویسندگان مسیحی نمونه ای از این حرمت را نشان می دهد یهودیان مسیحیان و مسلمانان همه قبول دارند که ابراهیم سلام به عنوان اولین شخص سهیم در ارتباط با خود خدا، بسیار مهم است(2)(مقصود دقیق از این سخن روشن نیست به عبارت دیگر حضرت نوح نبی یا آدم که در قرآن و کتاب مقدس بر ابراهیم تقدم دارند. روشن نشده است. شاید با توجه به قراینی که در متن منبع محل استناد آمده، مقصود از ارتباط مذکور، گرفتن تفصیل درس و شیوه زندگی و رساندن نسب نسک و شریعت به آن پیامبر بزرگ باشد.) اما زندگی و تاریخ او را به صورتهای مختلف تفسیر می کنند. مسلمانان رابطه خود با ابراهیم السلام را از طریق اسماعیل پی میگیرند(3)(کتاب مقدس، پیدایش ۱۶، ۱۷ و ۲۱) در حالی که یهودیان نسب خود را از طریق اسحاق به ابراهیم اسلام می رسانند(4).(همان ۲۱-۱۷) یهودیان داستان قربانی شدن اسحاق را آزمون اطاعت ابراهیم السلام و تقویت و تایید پیمان تفسیر میکنند(5)(همان ۲۲) در حالی که مسیحیان همین داستان را رمزی برای قربانی شدن عیسی بر صلیب میدانند(6).(ویور درآمدی به مسیحیت، ص ۳۵)
یک نکته دیگر در نگاه پیروان ادیان دیگر به حضرت ابراهیم له سایه افکنی سیره و حیات او بر زندگی پیامبران پس از اوست(7).(همان، صص ۳۵ ۳۹ و ۴۹) ابراهیم علم جدا از این همه و به تفصیلی که در فصل دوم این کتاب گذشت «پدر» است؛ هم پدر جسمی صدها میلیون عرب و غیر عرب که هم اکنون وجود دارند و هم پدر دینی و معنوی آنها و غیر آنها همین نسبت و مفهوم است که در مسیحیت به تدریج معنایی مقدس و سپس شرک آلود یافته است.
احتجاجات توحیدی و بین ادیانی با کسانی که ابراهیم اسلام نزد آنان محترم است. در زمان امام رضا سلام به اوج خود میرسد او با رؤسای ادیان و مذاهب به گفت و گو مینشیند و البته مقام علمی او نیز قرین تأیید و تحسین ایشان قرار میگیرد در واقع موضوع احتجاج و جنبه بین دینی، سرفصل مهم دیگری از زندگی این دو «امام» است. این دو امام در جایی سفره خرد و حکمت را میگسترانند که زمینه های مساعد قبلی و بعدی هر دو فراهم است.
خداوند متعال برای آنکه از وجه استدلالی ابراهیم بگوید و داستانی شاخص را در این باب بیاغازد، از ارائه ملکوت آسمانها و زمین به او میگوید با این هدف که او از موقنان باشد و برای اهل عالم نیز سوغات و ره آوردی از ملکوت یقین بیاورد. خداوند قبل از آغاز همین اشاره نیز از خلق آسمان و زمین و شیوه «امر» او که دایر بر مدار کن فیکون است و این ملک تنها از آن اوست و آن «عالم الغيب والشَّهَادَةِ» و «حکیم» و «خبیر» است، می گوید:
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عالم الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الخَبِيرُ (۷۳) وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لأبيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ في ضَلالٍ مُبِينٍ (۷۴) وَكَذلك ترى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُونَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ (۷۵) فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَال هَذا رَبّى فَلَمَّا أَفَل قال لا أحب الأفلين (۷۶) (انعام)
فيلسوف ذوالفنون ابوالحسن شعرانی درباره ابراهیم اسلام می نویسد:
ابراهیم، پدر امت بسیار نام مشهورترین پیغمبران است که همه ملل وی را حرمت می گذارند. خدای یگانه را او شناخت و پرستید و مردم را هدایت کرد دین توحید از او میان مردم رایج گشت چنان که غیر پیروان او هم به روش او متأثر گشتند و میتوان گفت حکمای موحد نیز به شنیدن رأی او هدایت یافتند و خدای یگانه را به عقل شناختند خداوند ملکوت آسمانها را بدو نمود و استدلال بر اینکه ماه و ستاره و خورشید خدا نیستند(1).(شعرانی، نثر طوبی، ص ۵)
قریب به این سخن را در اعلام قرآن محمد خزائلی نیز میبینیم او نیز شبیه علامه شعرانی، فرانسه دان بوده و این مطلب را از مأخذی فرانسوی نقل کرده و نشانی دیگر از اعتراف اندیشمندان ادیان دیگر به تأثیر حضرت ابراهیم سلام و خدمت او به تاریخ علم و اندیشه بشری به دست داده است.
اظهار توحید از طرف حضرت ابراهیم و استنتاج یکتاپرستی از مطالعه سیر کواکب در قرآن کریم مذکور و در مدراش اثر سفر هایشار(2)(Sepher Hayachar) موجود است. این مدراش بعد از حضرت محمد ﷺ نوشته شده است، لکن این داستان را در تاریخ عهد کهن یهودی(3)(Les Antiquités Judaïques) تأليف فلاویوس جوزفی(4)(Flavius Josephi:فلاویوس جوزفی تاریخ نگار یهودی مذهب یونانی زبان است که در ۳۷ میلادی در اورشلیم زاده و در سال ۱۰۰ میلادی در رم در گذشته است. آثار او (La Guerre des Juifs Les Antiquités Judaiques) از اصلی ترین منابع مربوط به تاریخ یهود در قرن نخست میلادی و جنگهای میان رم و اور سلیم است. با استفاده از ویکی پدیای فرانسوی و Demy, François et les autres, Dictionnaire des noms propres, p. 434) می بینیم. در این کتاب آمده است ابراهیم سلام نخستین کسی بود که خدا را خالق جهان دانست و به وسیله سیر کواکب و مشاهده آنچه در زمین و دریا میگذشت به این معنا پی برد و دانست که حرکات آنها تابع قدرتی است و خود آنها قدرتی ندارند که به ما نفعی رسانند و همه مطیع فرمان اویند(1).(خزائلی، اعلام قرآن، ص ۶۲)
قرآن کریم از دعوت نوح اسلام قبل از ابراهیم الاسلام و نیز استدلال وی با قومش بر سر مسائل مربوط به زمین و آسمان و کواکب سخن می گوید:
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا (۱۰) يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا (۱۱) وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا (۱۲) مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا (۱۳) وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا (۱۴) أَلَمْ تَرَوْا كيف خلق الله سبع سماوات طباقا (۱۵) وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (۱۶) وَاللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الأرْضِ نَبَاتًا (۱۷) ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فيها ويُخْرِجُكُمْ إِخْرَاجًا (۱۸) وَاللهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا (۱۹) لِتَسْلُكُوا مِنْهَا سُبُلا فجاجا (۲۰) (نوح)(2).(به ایشان گفتم که از پروردگارتان طلب مغفرت کنید که او بسیار آمرزنده است که اگر چنین کنید آسمان را مرتب بر شما می باراند و به وسیله اموال و فرزندان یاریتان میکند و برایتان باغ ها رویانیده و نهرها جاری می سازد. راستی شما را چه میشود که برای خدا عظمتی قائل نیستید با اینکه اوست که شما را به اشکال و احوالی مختلف آفرید؟ آیا ندیدید که چگونه خدا هفت طبقه آسمان را خلق کرد و ماه را در آنها نور و خورشید را چراغ فروزنده قرار داد. آری و خدا بود که شما را چون گیاه از زمین به نحوی نا گفتنی رویانید و سپس اوست که شما را به زمین برگرداننده و باز به نحوی نا گفتنی از زمین خارج میکند و خداست که زمین را برایتان گسترد تا بعضی از قسمت های آن را با راه های باریک و فراخ با کوهی و دشتی طی کنید. )
اما همین قرآن همچنان ابراهیم السلام را پدر میخواند و بر استدلالات و احتجاجات توحیدی او تأکید می کند. شاید وجه جمع این باشد که دعوت حضرت نوح اسلام در جهان ماندگار نشد و چنان که قرآن کریم میگوید گروندگان به وی اندک بودند و ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ (هود، ۴۰).
166
ابراهیم هم که خداوندگار اندیشه ستوار و برهان متین است در عین حال پیامبر رافت و دلدادگی است و قرار است جامعه بشری حدیث دلدادگی و مهرورزی را با او تجربه کند و بیاموزد.
او خدا دوست است و بندگان خدا را نیز با خدا می خواهد و ایشان را دوست میدارد.
پیش از او بندگان خدا با نفرین پیامبرشان هلاک شده بودند و البته سزا و جزای آنان نیز همین بود و آن عذاب با حکمت الهی فرا رسید - اما ابراهیم هم در زمان خود با خدا بر سر قوم نوح «مجادله» و برای پدر خود نیز طلب استغفار میکند. سرانجام امر الهی به او میرسد تا از سر راه عذابی که در حال آمدن است کنار برود
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ (۷۴) إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهُ مُنِيبٌ (۷۵) يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ (۷۶) (هود).
177