امام رضا(ع) الگوی زندگی  ( صص 41-40، 248-245 ) شماره‌ی 3330

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > هنگامه خروج از مدينه

خلاصه

هنگامی که مأمون حضرت را از مدینه فرا خواند، امام علیه السلام عذر آورده و راضی به خروج از مدینه نمیشود لیکن مأمون به زور متوسل می شود. آنگاه امام علیه السلام این حقیقت را آشکار می سازد و به همگان اعلام می دارد. با قبر رسول الله صلوات الله علیه وداع می کند و با صدای بلند گریه می نماید و بر همگان اعلام میدارد که این سفر بازگشت ندارد.

متن

حرکت از مدینه

هنگامی که مأمون حضرت را از مدینه فرا خواند، امام عذر آورده و راضی به خروج از مدینه نمیشود لیکن مأمون به زور متوسل می شود. آنگاه امام این حقیقت را آشکار می سازد و به همگان اعلام می دارد. با قبر رسول الله وداع می کند و با صدای بلند گریه می نماید و بر همگان اعلام میدارد که این سفر بازگشت ندارد.

حسن و شا از حضرت روایت میکند هنگامی که حضرت خواست از مدینه خارج شود، اهل بیت خویش را گرد آورد و به آنها فرمود بلند گریه نمایند. آنگاه مقدار دوازده هزار دینار در بین آنان تقسیم نموده و فرمود من دیگر به خانواده باز نخواهم گشت، انی لا ارجع الى عيالي أبداً. (1) اعلام الوری ص ۳۲۴، مناقب، ج ۴، ص ۳۶۹ )

هنگامی که مأموران مأمون برای بردن حضرت آمده بودند، علی بن موسی مکرر وارد حرم رسول الله ﷺ می شود و مکرر با حضرت وداع میکند و با صدای بلند ناله و گریه می نماید. وقتی از وی علت پرسیده میشود در پاسخ می فرماید من از کنار جدم می روم، من در غربت خواهم مرد و کنار هارون به خاک سپرده می شوم، فانی اخرج من جوار جدی و اموت في غربة و أدفن في جنب هارون.(2) ۲ عیون، ج ۲، ص ۲۳۴ )

و نیز حضرت میفرماید سخنان مأمون شما را فریب ندهد مرا غیر از وی کسی به قتل نمی رساند، لا تغتروا منه بقوله فما يقتلني والله غیره.(3) عيون، ج ۲، ص ۱۹۹. )

در این روایت به طور مشخص مأمون قاتل معرفی می شود. نیز از امام رضا این گونه روایت است ما منا الا مقتول شهيد، قيل له فمن يقتلك يا ابن رسول الله ﷺ قال شر خلق الله في زمان يقتلني بالسم. "(4) ۴ امالی صدوق، ص ۶۳ مجلس ۱۵، حدیث ۸ )

«ما اهل بیت مقتول و شهید هستیم. از حضرت می پرسند قاتل تو کیست در جواب میفرماید بدترین مردم مرا با زهر خواهد کشت. »

41

 

امام رضا چگونه حرکت کرد؟

مأمون از این اقدام اهدافی سیاسی را دنبال می کند. وی می خواهد خود را محب عترت آل رسول جلوه دهد. با فراخوانی امام رضا به دربار خویش و پیشنهاد خلافت یا ولایت عهدی به علی بن موسی ، حضرت را متهم به دنیا طلبی و همگامی با خلفای جور و ستم قلمداد نموده و چهره پاک و شفاف عترت را مخدوش سازد! لیکن فرزند فاطمه زیرک تر از آن است که مأمون بتواند خود را در زیر عبای وی پنهان ساخته و سیاستهای خود را پیش ببرد علی بن موسی له هوشمندتر از آن است که پل عبور مأمون در رسیدن به اهداف شومش قرار گیرد. امام همام سیاستهای پنهان مأمون را در هر فرصت به نوعی رسوا میسازد و مردم را از اهداف شوم وی آگاه می نماید.

اینک مأموران حلقه به گوش مأمون به مدینه آمده اند. در ظاهر می خواهند این گونه جلوه دهند که این فراخوانی به خاطر احترام به خاندان رسول الله شکل میگیرد و مأمون به خاطر محبت به اهل بیت ، امام رضا را فراخوانده است. از جانب دیگر مأمون می خواهد جلوه گر سازد که پذیرش دعوت از جانب امام رضا کاملاً عادی و با رضایت خاطر انجام میگیرد و فرزند فاطمه با اختیار و رضایت خود میخواهد به دربار ستم عباسیان قدم نهد زهی خیال باطل امام رضا در همان قدم اول چهره پنهان و پلید مأمون را رو کرده و وی را رسوا می سازد؛ اما چگونه؟!

در سالی که مأمون امام رضا را فراخواند (یعنی سال ۲۰۱ یا (۲۰۰) موضع گیریهای امام رضا متفاوت میباشد امام در آن سال هنگامی که به همراه جواد الائمه به حج مشرف می شود با خانه خدا برای همیشه وداع می کند. حج و طوافی انجام می دهد که انگار دیگر بازگشتی به مکه ندارد. این امر به صورت پنهانی هم نیست که با نیت طواف وداع برای همیشه با کعبه وداع کند، بلکه یاران و همراهان حضرت از این موضوع با خبر میشوند. جواد الائمه آن گونه از این اقدام اندوهناک میشود که در حجر اسماعیل نشسته از جای خود حرکت نمی کند. حتی وقتی اصحاب امام، وی را ندا می دهند حرکت نمی کند خود امام مراجعه می کند. محمد بن علی به پدر عرض میکند چگونه حرکت کنم در حالی که تو با کعبه برای همیشه وداع می کنی کیف اقوم وقد ودعت البيت وداعاً لا ترجع الیه. آنگاه امام با نوازش و محبت میوه دلش را راضی می کند تا از جایش بلند شود، فقال له قم یا حبیبی فقام معه(1) كشف الغمة، ج ۳، ص ۱۴۸ )این اقدام برای یاران و همراهان امام غیر منتظره است بر همگان شفاف میشود که در آن سال حوادثی در پیش است.

امام رضا برای آشکار ساختن نیات پلید عباسیان در فراخوانی حضرت از مدینه، دو اقدام مهم انجام میدهد. نخست این که مکرر به زیارت قبر رسول الله مشرف میشود و در کنار قبر حضرت با صدای بلند گریه میکند و با قبر حضرت وداع می نماید. هنگامی که سؤال از سبب گریه بلند حضرت میشود در پاسخ می گوید، مرا از کنار قبر جدم اخراج میکنند و من در غربت خواهم مرد و در کنار هارون دفن خواهم شد، فانى أخرج من جوار جدى وأموت في غربة وأدفن في جنب هارون. (2) ۲ عیون، ج ۲، ص ۲۳۴ )

دیگر این که به اهل بیت خویش و دیگران نیز اعلام می دارد که این سفر بازگشتی ندارد؛ از آنان میخواهد برای وی با صدای بلند گریه کنند. این دو اقدام حضرت باعث می شود که نه تنها اهل بیت حضرت برای وی گریه کنند بلکه مدینه از این اقدام با خبر شود و یکپارچه به گریه در آید فدخل المسجد ليودع رسول الله ﷺ فودعه مراراً كل ذلك يرجع الى القبر و يعلو صوته بالبكاء والنحيب. (3) همان )" «مرتب و مكرر به مسجد رسول الله به میرفت و وداع می کرد و با صدای بلند گریه و ناله می نمود. قال الرضا انى حيث أرادوا الخروج بي من المدينه جمعت عيالي فامرتهم أن يبكوا على حتى أسمع اما انى لا ارجع الى عیالی ابداً. «هنگامی که خواستند مرا از مدینه بیرون ببرند خانواده ام را دور هم گرد آوردم و به آنان دستور دادم که بلند بر من گریه کنند تا صدای آنان را بشنوم و به آنان گفتم که این سفر بازگشتی ندارد».

مأموران مأمون از این اقدامهای فرزند رسول الله نمی توانند مانع شوند. رجاء ابن ابی ضحاک نمیتواند به امام رضا بگوید که با قبر رسول الله یا با اهل بیت و فرزندت وداع نکن و یا بر آنها سفارش نکن که بلند گریه کنند زیرا در ظاهر میخواهند حضرت را احترام کنند. امام با این فرصت سازی نیات شوم مأمون را رسوا می سازد که مأمون از این اقدام هدف بزرگ و شومی را دنبال می نماید. امام به این سفر رضایت ندارند رسوایی از این بدتر می شود؟!

این چگونگی حرکت امام رضا از مدینه که در همان قدم اول حضرت چالشگری را با اهداف مأمون آغاز نموده و نمی گذارد مأمون اهداف شوم و پنهان خود را دنبال کند.

248

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی