فعالیتهای علم الحدیثی امام رضا
الف ) اهتمام امام رضا به تدوین حدیث شیعه
امام رضاء اصحاب و خواص خویش را به تدوین حقایق و معارف اسلامی تشویق میکرد به طوری که در عصر شکل گیری فقه و حدیث نقش مهمی را بر عهده داشت برخی روایات در این زمینه عبارت اند از: حمزة بن عبد المطلب بن عبدالله جعفی میگوید که نزد حضرت رضا رفتم، در حالی که کتاب یا کاغذی همراه داشتم و در آن از امام صادق لا چنین نقل شده بود:
أن الدنيا مثلت لصاحب هذا الامر في مثل فلقة الجوزة.
دنیا برای صاحب این امر امامت) همچون گردویی دو نیم شده تمثل یافته است.
حضرت رضا الله فرمود: ای حمزه به خدا سوگند! این سخن حق است آن را بر روی پوستی بنویس (محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات باب ۱۴، ج ۲، ص ۴۰۸ رقم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی) آیت الله جوادی آملی این حدیث را یکی از احادیث ممتاز و نورانی درباره تشویق به علم آموزی میداند و تأکید امام را به نگهداری حدیث بر پوست نشانه این میداند که حدیث از کهنگی و پارگی در امان باشد و نوشتن بر پوست را نشانگر این میداند که چرم در مقایسه با کاغذ دچار فساد کمتری می شود. این حدیث را علاوه بر تدوین حدیث نشانگر توثیق مرویات صادقین الله توسط امام رضا می دانند. (عبدالله جوادی آملی، علی بن موسى الرضا و القرآن الكريم، ص ۵۸) اهتمام ایشان به امر تدوین به اندازه ای است که حضرت به کسی که می خواهد حدیث را بنویسد، دوات می دهد. علی بن اسباط در این باره میگوید هنگامی که امام رضاء تفسیر كَانَ تَحْتَهُ كُنْزٌ لَهُما را فرمود من گفتم قربانت گردم می خواهم آن را بنویسم به خدا دستش را برد که دوات نزد من نهد من دستش را گرفتم و بوسیدم و بعد از گرفتن دوات، حدیث را نوشتم. (علی شهرستانی منع تدوین حدیث اسباب و نتائج، ص ۴۲۹) در حدیث دیگر امام رضا در پاسخ به سؤال احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی از او درخواست میکند که حدیث را بنویسد. (کلینی، همان، ج ۲، ص ۵۹) برادر دعبل خزایی علی بن علی الخزایی می گوید: امام رضا در طوس برای ما حدیث املا می کرد. یکی از نویسندگان این حدیث را نشانه ای از املای علوم اسلامی توسط حضرت ل به شاگردان و فقیهانش می داند. (رک شیخ طوسی، امالی، صص ۳۷۰ تا ۳۸۲ شهرستانی، همان، ص ۴۳۱)
ب ) تصحيح تأیید و رد احادیث یا مجموعه های حدیثی آن گونه که از ملاحظه برخی روایات بر می آید امامان شیعه در تأیید یا تکذیب اخبار رسیده از معصومان قبل از خود حساس بوده اند تا اولاً بدعتی جای سنتی را نگیرد و ثانیاً راوی حدیث در استناد مطالب خود به امام الا یا رسول خدا تعهد بیشتری به خرج دهد. امام رضا نیز در این باره فراوان کوشیدند و در تصحیح کتب حدیث و احادیث صادره از ائمه قبل نقش بسیار مهمی داشتند، زیرا در دوران امام تحریفات زیادی در احادیث صادره از پیامبر و ائمه السلام صورت گرفته بود. (معارف پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، ص ۳۱۷)
قرائن متعددی در این زمینه وجود دارد که برای نمونه ذکر میشود یونس بن عبدالرحمن میگوید من به عراق وارد شدم. شماری از اصحاب امام باقر را یافتم ولی یاران امام صادق را فراوان یافتم. از آنان حدیث شنیدم و کتابهایشان را گرفتم پس در فرصتی این کتب را بر ابوالحسن رضاء عرضه داشتم آن حضرت احادیث فراوانی از احادیث امام صادق ها را تکذیب کرد و به من فرمود: ابوالخطاب بر امام صادق له دروغ بست. خدا ابو الخطاب را لعنت کند این احادیث را اصحاب ابو الخطاب - خطابیه - در کتب امام صادق تا به امروز قرار داده اند. بنابراین آنچه را با قرآن مخالف باشد نپذیرید، زیرا ما اگر سخن میگوییم، موافق قرآن و سنت سخن میگوییم یا از خدا سخن میگوییم یا از رسول او ... (خوبی، ج ۱۸، ص ۲۸۶)
ابن فضال و یونس گفتند کتاب فرائض از امیرالمؤمنین را بر ابي الحسن الرضاء الله عرضه کردیم. فرمود: صحیح است. (شهرستانی، همان، ص ۴۲۸ به نقل از الکافی)در حدیث دیگر از یونس بن عبد الرحمن نقل شده است که کتاب دیات را بر امام رضاء عرضه کرده و امام این کتاب را صحیح دانسته است. ( کلینی، ج ۷، ص ۳۴۲ و مسند الامام الرضا، ج ۲، ص ۳۸۹ و به نقل از همان)امام علاوه بر تکذیب و تصدیق مجموعه های حدیث اهتمام ویژه ای به تصحیح، تکذیب و تصدیق احادیث داشت زیرا در دوران امام تحریفات زیادی در احادیث رخ میداد به خصوص احادیث کلامی که در این باره به طور مفصل بحث خواهد شد که قرائنی در این باره ذکر می شود.
ریان بن صلت خطاب به امام رضا میگوید: همانا عباسی پخش کرده که شما شنیدن غنا را حلال میدانی؟ حضرت الله فرمود: آن زندیق دروغ گفته است. او از من در مورد شنیدن غنا پرسید، به او گفتم: مردی از حضرت باقر درباره غنا سؤال کرد. امام باقر اله فرمود: آنگاه که خداوند حق و باطل را از هم جدا کند غنا در کدام طرف خواهد بود؟ آن مرد عرض کرد غنا در طرف باطل است. امام باقر فرمود: جواب سؤالت را خود دادی لذا این سخن من به او بود. (ابو العباس حمیری، همان، ص ۳۴۳) در کافی نیز به سند صحیح آمده است که محمد بن عبدالله نزد امام رضا حدیث آباء گرامی امام الله را عرضه می داشت و امام در پایان بر حدیث صحه گذاشت و آن را صحیح خواند. (کلینی، ج ۵، ص ۲۲.)
ج ) تکیه بر ریشه احادیث اسناد به رسول خدا
یکی دیگر از فعالیت های امام رضا این بود که امام احادیث خویش را به نقل از پدرانش از رسول اکرم ﷺ نقل می کرد، به حدی که حتی در این زمینه کتابی به نام مسند الرضا به ایشان نسبت داده شده است. علاوه بر این هنگامی که به احادیث امام در کتب مختلف بر می خوریم به این نکته پی میبریم که امام رضا از قول و عمل رسول خدا فراوان استفاده می کرد. برای نمونه میتوان به حدیث سلسلة الذهب» اشاره کرد که ابن حنبل درباره سند این حدیث گفته است اگر سند این حدیث را بر دیوانه ای بخوانند آن دیوانه شفا می یابد. (علی بن عیسی اربلی، همان، ج ۳، ص ۹۷)
در أمالی شیخ طوسی از اباصلت هروی نقل شده است که حدیث ایمان بر سه نوع است اعتقاد قلبی اقرار به زبان و عمل به ارکان و در مجلسی که اسحاق بن راهویه نیز حضور داشت از امام رضا به نقل از پدرانش از رسول اکرم ﷺ ایراد کرد. اسحاق پرسید: این چه سندی است؟ هروی گفت این سند عطر مجالس است و همه مردمان را خوشحال می کند. (شیخ طوسی، الامالی، صص ۶۶۹ و ۶۷۰، جزء ۱۶، ح ۱۰)
احمد بن حنبل نیز سند روایتی که از طریق امام رضا به نقل از پدرانش رسیده است بهترین سند حدیث میداند. (شیخ صدوق، الخصال، ص ۵۶)
د ) مبارزه با رأی و قیاس
از فعالیتهای دیگر امام رضا مبارزه با قياس بود، به گونه ای که اصحاب و یاران خویش را از قیاس بر حذر می داشتند. به گفته یکی از نویسندگان، این پدیده در زمان صحابه پدید آمد و در زمان امام صادق به صورت مکتب درآمد. (محمد ابوزهره الامام الصادق، ص ۱۷۴) ناگفته نماند که قیاس در اهل سنت یکی از مصادر فقهی پذیرفته شده است و همین نویسنده در کتاب اصول الفقه قیاس را در جایی که روایت یا اجماع نباشد نظر جمهور علمای اهل سنت می داند. (رک محمد ابوزهره اصول الفقه، ص ۲۲۰ و پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، ص ۲۴۷ به نقل از همان)
در ذیل برخی از شواهد و قرائن درباره نقد قیاس ذکر می شود
احمد بن ابی نصر بزنطی میگوید به امام رضا گفتم: فدایت شوم! همانا برخی اصحاب ما میگویند حدیثی که از شما و پدرانتان نقل شده است میشنویم، سپس با آن قیاس میکنیم و به آن عمل میکنیم. فرمود: سبحان الله! به خدا قسم این دین جعفر نیست. قیاس کنندگان قومی هستند که ما به آنها نیاز نداریم آنها از طاعت ما خارج شده و از طریق و راه و روش ما بازگشته اند. پس کجاست تقلیدی که جعفر و ابا جعفر المقلدان آن بودند؟ جعفر الله فرمود قیاس را به کار نبرید و چیزی با قیاس تعدیل نمیشود مگر اینکه قیاس آن را می شکند. (ابو العباس حمیری، قرب الاسناد، ص ۳۵۶، ح ۱۲۷۵) در حدیث دیگر به نقل از پیامبر اسلام له و به نقل از خداوند متعال می فرماید: هر کس کلام مرا با رأی و نظر خویش تفسیر کند، به من ایمان نیاورده و کسی که مرا به خلق تشبیه کند مرا نشناخته و هر که در دین قیاس به کار برد، در دین من نیست. (طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۸۳)
ه ) جرح و تعدیل راویان
شناسایی حال راویانی که در سلسله سند روایات قرار میگیرند نقش مهمی در صحیح یا ضعیف بودن حدیث دارد زیرا همه احادیث منقول از معصومین اسلام به صحت نپیوستند و شواهد و قرائن فراوانی وجود دارد که افرادی به دلایل مختلف احادیثی از معصومین جعل کرده اند. (رک کاظم مدیر شانه چی، علم الحدیث، صص ۹۳ تا ۱۱۵ و نهله غروی نایینی، فقه الحدیث و روشهای نقد متن صص ۶۴ تا ۱۰۱ ۳ رک کاظم مدیر شانه چی، همان، ص ۱۰۸)بنابراین علم معرفة الرجال یکی از مهمترین شرایط شناخت تشخیص احادیث صادره از مجعولات محسوب می شود. ( محمد باقر بهبودی، معرفة الحديث، ص ۱۰۵)
حدیثی که راویان آن مجهول، فاسق و ... باشند، در شمار احادیث ضعیف به کار میبرند. حتی اگر راوی خود شخص ثقه ای باشد، اما از راویان ضعیف حدیث نقل کند خود آن شخص را نیز ضعیف می شمارند. چنانچه در شرح حال احمد بن محمد بن خالد برقی آمده است که از ضعفا حدیث نقل میکند.(نجاشی، رقم ۱۸۲، ص ۷۶)
ائمه در زمینه معرفی و شناسایی راویان نقش مهمی بر عهده داشتند و با معرفی ،راویان شیعیان را از نقل حدیث از آنان برحذر می داشتند. در زمان امام رضا با توجه به وضعیت حساس در آن عصر، امام به معرفی سیمای واقعی راویان زمان ائمه قبل و زمان خویش پرداخت و شیعیان را از خطر این افراد آگاه کرد. ( راویان امام رضا الا در مسند الرضا، ص ۵۴۰)
صاحب مسند الامام الرضاء الله به جرح و تعدیل راوی که امام آنها را معرفی کرده پرداخته و در این باره ۸۳ حدیث را نقل کرده است که البته در این میان احادیث ضعیف نیز وجود دارد؛ از جمله روایاتی در قدح يونس بن عبدالرحمن وارد شده است که همین نویسنده این روایات را ضعیف می داند. (مسند الامام الرضا، ج ۲، ص ۴۳۴، به نقل از رجال کشی)
برخی از شواهد و قرائنی که حکایت از جرح و تعدیل راویان توسط امام دارد، در زیر ذکر می شود.
یحیی بن محمد گوید از حضرت رضا پرسیدم: بهترین عبادتی که انسان را به خداوند نزدیک میکند چیست؟ فرمود: چهل و شش رکعت نماز واجب و مستحب گفتم این روایت زراره است. فرمود: مگر کسی راستگوتر از زراره هست؟ ابو یحیی الواسطی گوید حضرت رضا فرمود: ابو الخطاب محمد بن زینب مطالب دروغ به امام صادق نسبت می داد و خداوند حرارت آهن را به او چشانید. ( همان، ص ۴۴۶، به نقل از رجال کشی)
سلیمان جعفری میگوید از امام رضا درباره هشام بن حکم پرسیدم. امام فرمود: خداوند او را رحمت کند. وی بنده ای ناصح بود. گروهی از اصحابش بروی حسد بردند و او را در عقیده و روش متهم ساختند. ( همان، ص ۴۵۳، به نقل از رجال کشی)
امام رضا علاوه بر مدح و قدح یاران ائمه قبل از خود، در مدح و قدح یاران خویش نیز روایاتی فرموده است. وی به مدح یاران و بزرگان اصحاب خویش از جمله حسن بن محبوب، زکریا بن آدم قمی، صفوان بن يحيى، یونس بن عبد الرحمن و ... پرداخته است و در قدح افرادی چون محمد بن فرات هشام بن ابراهیم عباسی و سران واقفیه چون ابی سعید مکاری حسین بن مهران علی بن حمزه بطائنی و ... روایت فرموده است تا پیروان ایشان دچار توهم و شک و تردید نشوند. در این باره چند روایت ذکر می شود. معمر بن خلاد گوید: حضرت رضا فرمود:
خداوند اسماعیل بن خطاب و صفوان بن یحیی را رحمت کند. آن دو نفر از پیروان پدرم بودند هر کس از ما پیروی کند خداوند او را به بهشت وارد کند. (همان، صص ۴۲۶ تا ۴۵۵) يونس بن عبدالرحمن گوید حضرت رضاء فرمود: ای یونس دیدی محمد بن فرات دروغ ها درباره من منتشر کرده است؟ عرض کردم خداوند او را از رحمت خویش دور کند و او را رسوا سازد. فرمود: همین طور هم شده است. خداوند او را به حرارت آهن گرفتار کرد، همان طور که افراد گذشته را که درباره ما دروغ جعل کرده بودند گرفتار کرد. امام سپس فرمود من این مطلب را از این جهت گفتم که مردم را از مکر و فریب این افراد مطلع کنید و اعلام کنید آنها را لعنت کنند و از آنها بیزاری بجویند همان طور که خداوند آنها را لعنت کرده است.(همان، ص ۴۴۸)
بنابراین، امام با جرح و تعدیل راویان حدیث، اصحاب خویش را به این حقیقت راهنمایی فرمود و در این زمینه تلاش فوق العاده و گسترده ای کرد تا شیعیان دچار شک و تردید نشوند و از هر کسی روایت نقل نکنند و به روایت ضعیف به جای روایت صحیح عمل نکنند.
و ) تبیین احادیث
برداشتهای مختلف و کج فهمی در تعبیر یک روایت باعث می شد تا ائمه ام به توضیح و تبیین روایت برای پیروان خود بپردازند و مردم را از برداشتهای غلط نجات بخشند تا انحرافی در تعلیمات اسلام ناب محمدی رخ ندهد زیرا همان طور که حضرت امام رضا می فرماید: احادیث اهل بیت الله همچون آیات قرآنی برخی محکم و برخی متشابه است.
اخبار ما برخی متشابه است چنانچه برخی آیات قرآن متشابه است و برخی محکم است، چنانچه برخی آیات قرآن محکم است؛ پس حدیث . متشابه را به محکم برگردانید و متشابه را بدون محکم پیروی نکنید که در این صورت گمراه خواهید شد. ( طبرسی، الاحتجاج، ج، ص ۳۸۴)
امام با تقسیم بندی احادیث به دو نوع مختلف، آنها را تبیین کرد تا با وجود فرق منحرفی که در زمان وی بودند و هر کدام خواهان تعبیر روایت به نفع خود بودند شیعیان دچار سردرگمی نشوند. آن حضرت همچون سایر امامان شیعه به تعبیر و تفسیر احادیث مجمل پرداختند و هر گونه تکلف و ابهام را در حدیث از بین بردند. در این باره شواهد متعددی وجود دارد از جمله حسین بن خالد میگوید به امام رضا عرض کردم: فدایت شوم عبدالله بن بکیر از عبید بن زراره حدیثی روایت کرده است. حضرت فرمودند: آن حدیث چیست؟ عرض کردم عبید بن زراره گفته است در سالی که ابراهیم بن عبدالله بن حسن قیام کرد حضرت صادق را دیدم به وی عرض کردم این شخص سخنرانی کرده و مردم به او روی آورده اند چه دستوری میفرمایید؟ حضرت فرمود: تقوا داشته باشید و تا زمانی که آسمان و زمین تا قیامت برقرار است آرام باشید و عبدالله بن بکیر میگوید اگر عبید بن زراره راست گفته باشد نه قیامی در کار است نه قائمی راوی گوید حضرت فرمود: حدیث همان است که عبید روایت کرده است ولی معنایش آن نیست که ابن بکیر فهمیده، بلکه مراد حضرت صادق این بوده است مادامی که آسمان و زمین از صدا کردن نام صاحب الزمان (عج) و زمین از فرو بردن لشکر سفیانی آرام است، آرام باشید.(عون اخبارالرضا، ج ۱، ص ٠۶٢۵) در ترجمه عیون اخبار الرضا آمده است: ظاهراً معنایی که ابن بکیر فهمیده است این بود که آسمان و زمین تا قیامت برقرار است، پس تا قبل از قیامت قیام قائم (عج) اتفاق نخواهد افتاد؛ اما امام رضا معنای صحیح را برای ابن بکیر توضیح فرمود. (همان، ص ٠۶٢۶) در حدیث دیگر عبدالسلام بن صالح هروی بعد از اینکه حدیثی از امام رضا نقل میکند میگوید به آن حضرت عرض کردم: از امام صادق برای ما نقل شده است که آن حضرت فرمودند: «هر کس مطلبی بیاموزد تا با افراد نادان بحث و جدل کند یا با علما به مباهات و فخر فروشی بپردازد و جماعتی از مردم را به سوی خود متوجه کند، چنین شخصی اهل جهنم است. امام فرمود: آیا می دانی سفها و نادانان چه کسانی هستند؟ عرض کردم خیر یابن رسول الله! حضرت فرمود: آنان داستان پردازان اهل سنت هستند. سپس فرمود: آیا میدانی علما چه کسانی هستند؟ عرض کردم خیر یابن رسول الله! حضرت فرمود: آنان علمای آل محمد هستند که خداوند اطاعت و دوستی شان را واجب کرده است. سپس فرمود: آیا میدانی منظور آن حضرت از اینکه فرمود: تا مردم را به سوی خود متوجه کند چه بوده است؟ عرض کردم خیر فرمود: به خدا قسم منظور آن حضرت ادعای نابجا و ناروای امامت است. و هر کس چنین کند اهل جهنم خواهد بود. (همان، ص ٠۶٢٠)
آن حضرت علاوه بر احادیث ائمه ام درباره برخی از احادیث نبوی ﷺ که در آنها ابهام وجود دارد مراد واقعی رسول اکرم را چنان به خوبی بازگو میفرماید که به نظر میرسد حدیث مفادی جز این ندارد. برای نمونه حدیثی ذکر می شود
محمد بن موسی نصر رازی از پدرش روایت کرده است که گفت: از حضرت رضا از سخن رسول خدا پرسیدند که فرمود: «اصحابی كالنجوم بايهم اقتديتم اهتديتم اصحاب من مانند ستارگان آسمان اند، به هر کدام اقتدا کنید راه یابید و سخن دیگر ایشان که فرمود: «دعوالی أصحابي؛ اصحاب من را به من واگذارید. امام رضا در پاسخ این پرسش میفرماید این حدیث درست است و مراد از این احادیث کسانی هستند که پس از او تغییر حال پیدا نکردند و در دین تغییر و تبدیل ندادند. راوی میگوید به آن حضرت عرض کردند از کجا دانسته شود که آنان تغییر یافتند یا اینکه دین را تبدیل کردند؟ فرمود: از آنجا که خود روایت کرده اند که پیغمبر فرمود: در روز قیامت مردانی از اصحاب من از حوض کوثر ممنوع میشوند و من میگویم: پروردگارا اصحابم؟ اصحابم؟ یعنی اینها یاران من هستنند و من آنان را می شناسم. به من پاسخ داده می شود که تو نمیدانی پس از تو چه حوادثی ایجاد کردند و ایشان را می گیرند و رو به جانب چپ میبرند به سوی اصحاب شمال و من می گویم: بعدا لهم و سُحقاً ؛ دوری و نابودی بر آنان باد!
امام افزود: آیا دریافتی که مقصود از آن اصحابی است که پس از پیامبر له چیزی را تبدیل و تغییر نداده باشند. (همان، ج ۲، ص ۱۶۷)
یکی از نویسندگان ذیل حدیث فوق می نویسد:
این حدیث را بسیاری از محدثان و حفاظ اهل سنت به صورت های مختلف نقل کرده اند که از لحاظ مفاد و مضمون با هم متحد است و از جمله احادیثی است که نزد آنها تواتر معنوی دارد. (محمد جواد فضل الله، همان، ص ۲۵۴ از منابعی که شبیه حدیث فوق را گفته اند می توان به محمد بن اسماعیل بخاری، همان، باب فی الحوض، صص ۲۰۵۶ تا ۲۰۶۰، احمد ابن حنبل همان، ج ۱، صص ۲۵۳، ۴۰۶ تا ۴۲۵ اشاره کرد.)
ز معیارهای صحت حدیث
پس از رسول خدا در حدیث اهل سنت بر اثر ممنوعیت نگارش حدیث و در حدیث شیعه بر اثر عامل تقیه و وجود فرق گوناگونی چون غلات، جعل حدیث به وقوع پیوست.
ائمه معصومین الله در زمان امامت خود مقیاسهایی برای تشخیص حدیث صحیح از جعلی برای یاران خویش مشخص کردند. امام رضا نیز در عصر خویش این معیارها را برشمرد؛ از نظر امام این معیارها عبارت اند از: ارجاع حدیث به قرآن سنت نبوی و مخالفت با حدیث عامه.
قرائنی از این احادیث عبارت اند از:
حضرت رضا در بحث امتناع رؤیت خداوند، خطاب به ابو قره فرمود: إذا كانت الروايات مخالفة للقرآن كذبتها . (خوبی، ج ۱۸، ص ۲۸۶، ذيل مغيرة بن سعيد.)
در حدیث دیگر خطاب به یونس بن عبدالرحمن میگوید: آنچه را با قرآن مخالف باشد نپذیرید زیرا ما اگر سخن گوییم، موافق قرآن و سنت سخن می گوییم یا از خدا سخن میگوییم یا از رسول او . ( بحار الانوار، ج ۲، ص ۲۳۵، به نقل از تهذیب)
معیار سوم که از امام رضا برای تشخیص صحیح در احادیث صادر شده است، معیار عرضه حدیث به اخبار عامه است. در این معیار حدیث صحیح را پس از عرضه به قرآن و سنت نبوی، مقابله آن با حدیث عامه دانسته و مخالفت با حدیث عامه را معیاری در تشخیص حدیث صحیح برشمرده است. محمد بن عبدالله میگوید: از امام رضا لا پرسیدم چگونه خبرهای مختلف را عرضه کنیم و با دو خبر مختلف چه کنیم؟ وی در پاسخ فرمود: هنگامی که به شما دو خبر مختلف عرضه شد، نگاه کنید! خبری که مخالف عامه است بپذیرید و آنچه با اخبار آنها موافق است رها کنید.
علی بن اسباط گوید به امام رضا عرض کردم: گاه مسئله ای پیش می آید که دانستن حکم آن ضروری است و در شهری هستم که کسی از دوستان شما، یعنی شیعیان نیست تا از او سؤال کنم. حضرت فرمود: نزد فقیه شهر برو و مسئله ات را سؤال کن اگر فتوایی داد، برخلاف آن عمل کن. (عيون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۵۶۳ و بحار الانوار، ج ۲، ص ۲۲۳) دلیل اینکه مخالفت عامه جزء معیارهای صحت حدیث است همان گونه که در این احادیث آمده است این است که عده ای از فقهای اهل سنت در مجالس درس ائمه الا شرکت میکردند و هر فتوایی که امام صادر میکرد بر خلاف آن حکم صادر می کردند. مؤید این سخن، حدیث اسحاق ارجایی است. از امام صادق روایت کرده است که امام فرمود:
آیا می دانی چرا شما را امر کردم حکم مخالف با عامه را عمل کنید؟ زیرا هر چیزی که علی ها به آن معتقد بود عامه با وی مخالفت می کردند به دلیل اینکه نظر وی را ابطال نمایند، از وی پرسش می نمودند اما مخالف سخن وی فتوا می دادند. (شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۲، ص ۲۱۸)
از دیگر معیارهای صحت حدیث یا به تعبیر دیگر، مرجحات سندی توجه به محکم و متشابه بودن حدیث است که امام رضا از پیروان خویش میخواهد به این معیار در احادیث خویش توجه کنند.
برخی اخبار ما متشابه است چنانکه برخی آیات قرآن متشابه است و برخی از اخبار محکم است چنانچه برخی آیات قرآن محکم است؛ پس
حدیث متشابه را به محکم برگردانید و متشابه را بدون محکم پیروی نکنید هر کس متشابه ما را به محکم ارجاع دهد به راه راست هدایت یافته است.
در این احادیث امام از پیروان خود میخواهد که ابتدا حدیث را به کتاب خدا و سنت نبوی ارجاع دهند و چنانچه موافق این دو بود، آن را به حدیث عامه ارجاع دهند و نیز به محکم و متشابه بودن احادیث دقت کنند و اگر با همه معیارهای ارائه شده سازگار بود و نتوانستند آن را تشخیص دهند راه حلهای دیگری را ارائه کرده است. (طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۸۴. ۲ شهید ثانی، الروضة البهيه، ج ۱، ص ۳۹.)
ح ) اخبار علاجيه
در میان اخبار و احادیث روایاتی وجود دارد که مضمون آنها با یکدیگر در تعارض است و در ظاهر با هم سازگاری ندارند دانشمندان اسلامی از قدیم متوجه این احادیث بوده اند و اصحاب ائمه درباره این احادیث از آن بزرگواران استمداد کرده اند و ائمه پاسخ داده اند. در اصول فقه این احادیث را که برای حل اخبار متعارض از ائمه الا رسیده است، «اخبار علاجیه نامیده اند.
در زمان امام رضا الا نیز سؤالاتی در زمینه احادیث معارض از وی پرسیده شده و امام نیز رهنمودهایی را به جامعه شیعه ارائه فرموده است تا احادیثی که به ظاهر با هم در تضاد هستند، مخالف یکدیگر به شمار نبرند و حکم به تضاد آنها نکنند زیرا وضعیت موجود در عصر ائمه به نحوی بود که هرگاه ناچار بودند برخلاف میل باطنی خود سخنی بگویند یا به عملی دست بزنند که خلاف عقاید شیعه بوده است با حربه تقیه از انسداد مذهب واقعی جلوگیری می کردند. امام رضا در حدیثی که ذکر خواهد شد با علم به نبودن مخالفت و تعارض حقیقی در متن ذات و اقوال پیامبر و ائمه معصومين السلام روش ها و قواعدی برای حل تعارضات موجود در احادیث ذکر میکند.
احمد بن حسن میثمی میگوید جماعتی از اصحاب امام رضاء نزد آن حضرت درباره دو حدیث معارض که از رسول خدا در موضوع واحدی وارد شده است بحث میکردند و موضوع نزاع را از آن حضرت پرسیدند.
امام رضا در پاسخ حدیثی طولانی را ایراد فرمودند که قسمتی از آن چنین است:
پس هر خبری که بر شما وارد شود و دارای معارض باشد، باید قبل از هر چیز هر دو را بر کتاب خدا عرضه بدارید. پس آن خبری که با کتاب خدا از حلال یا حرام موافق است آن را به کار ببندید و عمل کنید و چنانچه در کتاب خدا نیافتید، به سنتهای پیغمبر عرضه کنید، پس آنچه حکمش در سنت پیغمبر له موجود بود مثلاً از آن نهی شده بود، نهی تحریمی یا بدان امر شده بود امر وجوبی و الزامی، خبری که موافق سنت است به کار بندید و مطابق آن عمل کنید و آنچه در سنت نهی کراهتی آمده است و در مقابل خبری مخالف آن وارد شده، پس این رخصتی است در آنچه رسول خدا از آن نهی کرده بود و آن را ناخوشایند دانسته نه حرام و نه ممنوع است. در اینجا به هر دو خبر اختیار با خود شخص است زیرا هر دو از پیغمبر خداست و ما باید تسلیم او باشیم و از او متابعت نماییم و هر موردی که ندانستیم و حکم مشتبه بود به او رجوع کنیم و آنچه از این موارد نبود و با آن تطبیق نمیشد علم آن را به ما باز گردانید و ما بدان اولی تریم و از پیش خود و رأی خود چیزی نگویید و بر شما باد به دقت و خودداری و توقف در «متشابهات و منتظر فهم و یافتن بحث پیرامون آن باشید تا توضیح و بیان آن از جانب ما بیاید و مطلب روشن گردد. (عيون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۶۸۹ و بحار الانوار، ج ۲، ص ۲۳۳، به نقل از همان) بنابراین، امام درباره اخباری که ظاهراً با همدیگر در تعارض هستند محدثان را به چند اصل مهم متوجه می سازد. این اصول عبارت اند از:
ارجاع به کتاب خدا، سنت نبوی، تخییر و توقف. ( برای توضیح بیشتر درباره این اصطلاحات رک زین العابدین ،قربانی، علم الحديث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث، ج ۲، صص ۲۲۹ تا ۲۵۶)
امام رضا در حدیث دیگر که از طریق حسن بن جهم وارد شده است، میفرماید در مورد احادیث مختلف ابتدا آن را با کتاب خدا و احادیث ما مقایسه کن پس اگر شبیه آنها بود از ما نقل شده است و اگر این گونه نبود از ما نیست راوی سؤال میکند اگر دو حدیث مختلف را دو نفر ثقه نقل کنند، حکم چیست؟ امام می فرماید: تو مخیری؛ به هر کدام خواستی عمل کن. (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشيعه، ج ۲۷، باب ۹، ح ۴۰ )