صله رحم ممنوع
محمد بن جعفر دیباج پسر امام صادق و عموی امام رضا بود. او فردی فرصت طلب و معمولاً به دنبال اهدافی خاص در دنیا بود. یک بار علیه مأمون قیام کرده بود؛ اما مأمون او را محترم می شمرد. او نیز رابطه خوبی با مأمون داشت. نزد امام رضا نشسته بودم که سخن از وی (دیباج) به میان آمد. امام فرمود: «من» بر خود واجب کردم که با او زیر یک سقف نمانم وقتی سخن امام را شنیدم با خود گفتم پس صله رحم چه میشود؟ حضرت ما را به صله رحم و نیکی با خویشان امر میکند ولی درباره عموی خود چنین می گوید!!
هنوز چند لحظه از پدید آمدن این فکر در ذهنم نگذشته بود که امام رو به من کرد و فرمود:
این کار خود نیکی و صله رحم است؛ زیرا وقتی عمویم با من رفت و آمد میکند چیزهایی به مردم درباره من میگوید که آنها باورشان میشود و او را تائید میکنند؛ اما اگر آمد و رفتی نباشد و او نزد من نیاید، چنانچه مطلبی را از زبان من بگوید دیگران حرفش را باور نخواهند کرد.(عيون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۲۱ ، ح ۱)