نوزاد
سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان میداد. معلوم نبود چه می گوید. نوزاد را می گویم همه اهل خانه شاد بودند و لبخند می زدند.
او فرزند نخست نبود ولی حال و هوای خانه با نوبت های پیشین خیلی متفاوت بود. موسی بن جعفر له وارد شد و مستقیم به طرف اتاق گوشه خانه رفت. وقتی چشم امام به همسرش افتاد فرمود: «نجمه این کرامت و لطف خداست که به تو عنایت فرموده مبارکت باشد نجمه هم که از تولد فرزندش «علی»، بسیار خوشحال بود نوزاد را در پارچه ای سفید پیچید و به امام کاظم داد.
امام کاظم نخست در گوش راست او اذان سپس در گوش چپش اقامه گفت. آنگاه به خدمتکاران فرمود: آب فرات بیاورید. آنها نیز آب را آوردند و حضرت با آب فرات، کام نوزاد را برداشت.
سپس امام کودک را به مادرش بازگرداند و فرمود: «او را بگیر او بقية الله» در زمین است.»(عيون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۴، ج ۲)