53 داستان از کرامات امام رضا علیه‌لسلام  ( صص 28-24 ) شماره‌ی 3416

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > سکونت در نيشابور > هنگام خروج از نيشابور و القای حديث (کلمه لا اله الا الله حصنی) در نيشابور

خلاصه

از خدای تعالی شنیدم که فرمود: کلمه لا اله إلا الله حِصنى فَمَن قَالَهَا دَخَلَ حصني و مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِن عَذابي. كلمه لا اله الا الله حصار و در محکم من است هر که این کلمه را بگوید، وارد حصار من شود و هر که در حصار من داخل شود از عذابم ایمن خواهد بود.در روایت امالی شیخ سؤال میکنند که اخلاص شهادت چگونه است؟ می فرماید: «فرمانبرداری از پیامبر و ولایت خاندان نبوت در امالی می نویسد: حضرت رضا علیه السلام پس از نقل حدیث از داخل سایبان سر بیرون آورده، فرمود:بشرطِهَا وَ أَنَا مِن شُروطِها»اظهار این کلمه در صورتی مفید است که شرایط آن انجام شود یکی از شرایط آن من هستم «اعتراف به امامت من»

متن

ورود به نیشابور و حدیث زنجیر طلا

صاحب تاریخ نیشابور در کتاب خود می نویسد: 

وقتی حضرت رضا وارد نیشابور شد بر قاطری سیاه سفید سوار بود که بر روی آن مهدی به نقره خالص آراسته قرار داشت. 

در بین راه دو تن از حافظان حدیث به نام ابوزرعه رازی» و «محمد بن اسلم توسی که مهار استر آن جناب را گرفته بودند، عرض کردند:

آقای ما!

ای پیشوایی که فرزند ائمه طاهرینی ای بازمانده نژاد پسندیده تو را به حق اجداد طاهرینت قسم میدهیم که سایبان مهد را یک طرف بزن تا جمال مبارکت را ببینم و حدیثی از اجدادت بیان کن که برای ما یادبودی باشد.

امام استر را نگه داشت و سایبان را کناری زد تا چشم جمعیت به جمال انورش روشن شد. گیسوان مبارکش به گیسوان پیامبر اله شباهت داشت؛ تمام طبقات ایستاده؛ محو تماشای رخسار مبارکش شدند؛ بعضی بر اثر مشاهده آن جناب از شادی فریاد میکشیدند؛ عده ای ژاله بار اشک شوق می ریختند؛ هر یک به طریقی از این موهبت الهی قدردانی میکردند بعضی از شوق و علاقه گریبان چاک می زدند و خویش را روی خاک انداخته بودند و لجام استرش را می بوسیدند و برخی گردن برافراشته بودند تا جمال دل آرای آن جناب را مشاهده نمایند، این وضع تا ظهر ادامه داشت؛ ناگهان نویسندگان و قضات فریاد کشیدند؛ مردم! گوش کنید و حفظ نمایید و فرزند پیامبر را نیازارید و ساکت باشید. 

بیست و چهار هزار قلمدان به کار رفت غیر از کسانی که دوات به کار بردند و غیر از کسانی که از آنان برای خود درخواست نوشتن کردند.

امام علیه السلام فرمود: پدرم موسی بن جعفر علیه السلام از پدرش حضرت صادق علیه السلام و ایشان از محمد بن علی و آن سرور از علی بن الحسين عليه و آن جناب از حسین بن علی شهید کربلا و حسین بن علی از امیر المؤمنين علي بن ابي طالب علل و علی بن ابی . طالب از پیامبر اکرم الله علی و آن جناب ا از جبرئیل او گفت: از خدای تعالی شنیدم که فرمود: کلمه لا اله إلا الله حِصنى فَمَن قَالَهَا دَخَلَ حصني و مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِن عَذابي. 

كلمه لا اله الا الله حصار و در محکم من است هر که این کلمه را بگوید، وارد حصار من شود و هر که در حصار من داخل شود از عذابم ایمن خواهد بود. (۱- این حدیث را با همین سند یکی از پادشاهان سامانی با طلا نوشت و دستور داد با خودش دفن کنند؛ پس از فوت او را در خواب دیدند و از او پرسیدند: خداوند با تو چه معامله ای کرد او در جواب گفت بواسطه گفتن این حدیث و تصدیق حضرت محمد ﷺ و نوشتن این حدیث با آب طلا مرا بخشید. کشف الغمه ص ۱۴۴، ج ۳.) 

در روایت امالی شیخ سؤال میکنند که اخلاص شهادت چگونه است؟ می فرماید: «فرمانبرداری از پیامبر و ولایت خاندان نبوت در امالی می نویسد: حضرت رضا پس از نقل حدیث از داخل سایبان سر بیرون آورده، فرمود:

بشرطِهَا وَ أَنَا مِن شُروطِها»

اظهار این کلمه در صورتی مفید است که شرایط آن انجام شود یکی از شرایط آن من هستم «اعتراف به امامت من» (۲- جمعیتی بالغ بر چند هزار نفر به استقبال رفته بودند بیش از سیصد هزار نفر محدث در نیشابور بودند؛ بیست و چهار هزار قلمدان برای نوشتن حدیث - که ۱۲ هزار آن مرصع به طلا و جواهر بود - حاضر کردند. محدث قمی می نویسد: نیشابور در آن زمان هزار محدث داشت که اکثر آنها به استقبال رفته بودند. ص ۴۸۵، ج ۱، زندگی حضرت رضا ، تألیف عمادزاده.)

در عیون اخبار الرضا ص ۲۷۶» از علی بن بلال نقل شده است که حضرت رضا از پدر بزرگوار خود تا علی بن ابی طالب عالم و آن جناب از رسول صلى الله اکرم علیه واله و ایشان از جبرئیل میکائیل اسرافیل و ... نقل کرد که:

 قال: يقول الله عزّ و جلّ ولاية على بن ابى طالب حصنى فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مَن عَذابي

ولایت علی بن ابی طالب حصار و در محکم من است هر کس داخل حصار من شود از عذابم ایمن است.

اباصلت گفت: وقتی حضرت رضاء از نیشابور خارج شد و به ده سرخ رسید عرض کردند ظهر است نماز نمیخوانید؟ فوراً از مرکب به زیر آمد و دستور داد آب بیاورند عرض کردند آب نداریم؟ آن حضرت زمین را با دست مبارک حفر نمود؛ چشمه ای جاری شد که اثرش هنوز باقی است. 

وقتی حضرت رضاء به سناباد رسید پشت به کوهی نمود - که حالا از سنگ آن انواع مختلف ظروف غذاپزی و وسایل دیگر می سازند - و فرمود:

اللهم أنفع به و بارك فيما يُجْعَل فيما ينحت منه القدور....

بار خدایا به وسیله این کوه مردم را بهره مند کن و برکت بده در آنچه قرار میدهند داخل ظرفهای ساخته شده از این کوه

دستور داد: از سنگ همین کوه برای غذاپزی خودش دیگ بتراشند و فرمود:

لا يطبخ ما آكله إلا فيها.

غذای مرا فقط در همین ظرفها بپزید مردم به برکت حضرت رضاء از آن روز متوجه این کار شدند و اثر دعای حضرت نیز آشکار شد. (۱ - ص ۱۲۵، جزء ۴۹ بحار... .)

 

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان