ناسخ التواریخ زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام (جلد چهاردهم)  ( صص 20-12 ) شماره‌ی 3422

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی ‌ عبادی > بهداشت و نظافت > حجامت

خلاصه

چون آهنگ حجامت و خون بیرون کشیدن خواهی باید زمان احتجام را در شب دوازدهم تا پانزدهم ماه مقرر داری .علامه مجلسی اعلی الله مقامه میفرماید شیخ الرئيس در قانون میگوید استعمال حجامت را نه در اول ماه و نه در آخر ماه باید مقرر داشت زیرا که اخلاط را در آغاز و انجام ماه حرکتی و هیجانی نیست چه در این اوقات ماه در حالت نقصان است بلکه شایسته این است که در وسط ماه حجامت نمایند و این هنگامی است که اخلاط در هیجان و بواسطه زیادتی اور در جرم قمر در حالت هیجان و فزایش باشند و ذوات مد و جزر در مغزها در کاسه سرها و آبها در جویها فزونی جوید و افضل اوقات حجامت در ساعت دوم و سوم روز است .

متن

اللحم لان قلة اللحم من فوق العروق قلة اللحم واكثر العروق الما اذا فصد حبل الذراع و الفيفال لاتصالهما بالعضل وصلابة الجلد

و اما الباسليق و الا كحل فانهما في الفصد اقل الما اذا لم يكن فوقهما لحم و الواجب تكميد موضع القصد بالماء الحار ليظهر الدم وخاصة في الشتاء فانه يلين الجلد و يقلل الالم و يسهل القصد و يجب في كل ما ذكرناه من اخراج الدم اجتناب النساء قبل ذلك باثني عشر ساعة و يحتجم في يوم صاح صاف لاغيم فيه ولا ريح شديدة و يخرج من الدم بقدر ما ترى من تغيره ولا تدخل يومك ذلك الحمام فانه يورث الداء وصب على رأسك وجسدك الماء الحار ولا تغفل ذلك من ساعتك و اياك و الحمام اذا احتجمت فان الحمى الدائمة يكون فيه فاذا اغتسلت من الحجامة فخذ خرقة مرغزى فالقها على محاجمك او ثوباً ليناً من قز اوغيره وخذقدر حمصة من الترياق الاكبر و امزجه بالشراب المفرح المعتدل و تناوله او بشراب الفاكهة و ان تعذر ذلك فشراب الاترج فان لم تجد شيئاً من ذلك فتناوله بعد عر كه (علكه) ناعماً تحت الاسنان و اشرب عليه جرع ماء فاتر

 و ان كان في زمان الشتاء والبرد فاشرب عليه السكنجبين العنصلي العسلي فانك متى فعلت ذلك امنت واللقوة والبرص والبهق والجذام باذن الله تعالى و امتص من الرمان المز فانه يقوى النفس ويجيء الدم و لا تأكل طعاماً ما لحاً بعد ذلك بثلث ساعات فانه يخاف ان يعرض من ذلك الجرب و ان كان شتاء فكل من التباهيج اذا احتجمت واشرب عليه من الشراب المذكى الذى ذكرته اولا وادهن بدهن الخيري او شيء من المسك و ماء ورد وصب منه على هامتك ساعة فراغك من الحجامة و اما في الصيف فاذا احتجمت فكل السكباج و الهلام و المصوص ايضاً والحامض وصب على

هامتك دهن البنفسج بماء الوردو شيء من الكافور و اشرب من ذلك الشراب الذي وصفته لك بعد طعامك واياك وكثرة الحركة والغضب ومجامعة النساء ليومك ،،

 چون آهنگ حجامت و خون بیرون کشیدن خواهی باید زمان احتجام را در شب دوازدهم تا پانزدهم ماه مقرر داری .

علامه مجلسی اعلی الله مقامه میفرماید شیخ الرئيس در قانون میگوید استعمال حجامت را نه در اول ماه و نه در آخر ماه باید مقرر داشت زیرا که اخلاط را در آغاز و انجام ماه حرکتی و هیجانی نیست چه در این اوقات ماه در حالت نقصان است بلکه شایسته این است که در وسط ماه حجامت نمایند و این هنگامی است که اخلاط در هیجان و بواسطه زیادتی اور در جرم قمر در حالت هیجان و فزایش باشند و ذوات مد و جزر در مغزها در کاسه سرها و آبها در جویها فزونی جوید و افضل اوقات حجامت در ساعت دوم و سوم روز است .

بالجمله امام میفرماید چون در وقت مذکور حجامت نمائید برای بدنت صحیح تر است و چون ماه به پایان رفت حجامت مکن مگر اینکه ضرورت پیش آید و داعی احتجام گردد و این کار برای این است که خون نقصان میگیرد در زمان نقصان ماه و فزونی میجوید در زمان زیادتی فروز آن و بایستی حجامت کردن یعنی شمار شاخ نهادن و خون بیرون آوردن به اندازه شمار سال باشد آنکس که بیست ساله باشد بهر بیست روز يك روز یعنی چون مزاج قوی وخون در حالت فزایش و هیجان و طغیان است اگر مانعی نباشد در هر بیست روز يك روز میتواند حجامت کند و اگر سی ساله باشد در هر سی روز یك دفعه حجامت کند و بر این منهاج هر کس چهل سال روزگار نهاده باشد در هر چهل روز يك دفعه احتجام می نماید و هر قدر بر مدت عمر بیفزاید بر این طریق حساب میشود پس شخص شصت ساله در هر دو ماه يك دفعه حجامت تواند کرد و اگر بدون علنی و

حالت اضطراری بیشتر حجامت کند ضرر می رساند و خطر دارد .

ای امیر المؤمنین دانسته باش که خون حجامت از عروق صغار که پراکنده در گوشت بدن هستند گرفته میشود و مصداق این مسئله این است که مذکور میدارم زیرا که خونی که به دستیاری حجامت گرفته میشود قوت و نیروی شخص را مانند قصد کردن و رگ گشودن سست و ضعیف نمیگرداند و حجامت نقره و چاله پشت گردن که چهار انگشت بالای فقرات گردن وزیر قمحدوه یعنی موضع برآمدگی پشت سر که چون برقفا خوابند بر زمین می رسد نافع است و برای سنگینی و ثقل سر سودمند است و حجامت در اخد عین یعنی آن دو عرق پشت کردن از طرف یمین و شمالش سر و روی و دو چشم را سبك و آسوده گرداند و برای درد دندان نیز سودمند است و بسیار باشد که قصد کردن از تمامت این جمله نیابت کند یعنی همین خواص را بخشد و گاهی حجامت در زیر چانه و ذقن مینمایند برای علاج قلاعی که در دهان یا فسادیکه در لثه و سایر اوجاع فم پدید می آید قلاع بروزن غراب دردی استکه در دهان نمایان آید .

و در کتب طب نوشته اند قلاع قرحه و ریشی است که در جلد دهان و لسان با حالت انتشار و اتساع پدیدار میشود و کودکانرا بسیار متعرض میگردد و از هر خلطی عارض و برنگ خودش که از امتلاء و کثرت خون شناخته می آید عارض میشود . و همچنین حجامت بین الکتفین برای خفقانیکه از امتلای خون و حرارت حاصل میشود نافع است. و نیز حجامتی که از دو ساق میشود از امتلاء میکاهد کاستنی آشکارا و اوجاعی که در کلیه ها و مثانه و ارحام مزمن شده باشد نافع است و مدر و روان کننده طمث یعنی خون حیض است اما بدنرا لاغر و نزار مینماید و گاهی موجب غشی شدید میشود اما برای اشخاصی که دارای بثورات و دمل باشند. بثور به تقدیم موحده بر مثلثه دانه ها و برآمدگی های متعدده است که بر اندام بیرون آید .

شيخ الرئيس در قانون میگوید حجامت بر نقره خليفه اكحل و برای ثقل حاجبين وتجفيف جفن ويلك وجرب چشم و کند دهان نافع است و حجامت بر کاهل و میان دوشانه خلیفه قصد با سليق و برای درد دوش و حلق مفید است و حجامت بر یکی از دو اخدع که رگ پشت سر باشد خلیفه رگ قیفال است و برای ارتعاش سر نافع است و همچنین برای اعضا ئیکه در سر واقع است مثل صورت و دندانها و ضرس و هر دو گوش و هر دو چشم و حلق و بيني لكن حجامت بر نقره و چاله پشت کردن که مذکور شد مورث نسیان و فراموشی میگردد حقاً چنانکه سید ما و مولای ما و صاحب شریعت ما محمد ال فرموده است چه مؤخر دماغ موضع حفظ است و چون در آنجا حجامت نمایند نیروی حافظه را ضعیف گرداند و حجامت بر کاهل و میان دوشانه فم معده را ضعیف سازد .

 و حجامت اخدعیه بسا باشد که احداث رعشه سر نماید پس باید حجامت در اسفل نقره و بالاى كاهلية قليلا نمود مگر رعایت معالجه نزف الدم را خواهند و چاره سرفه را بجویند این وقت باید مراعات جانب نزول را نمود نه صعود و این حجامتیکه بر کاهل و بین الکتفین میشود برای امراض دمویه سینه و ربود موی نافع است لکن معده را ضعیف میسازد و موجب حدوث خفقان میگردد و حجامت کردن بر ساق قریب با قصد است و خونرا نافی و ا در ارطمت را نافع است و از جماعت زنان هر کدام سفید پوست چاق ساق ورقيقة الدم باشند اگر بخواهند خون از بدن لطيف کم کنند حجامت ساقین از قصد صافن موافق تر است صافن رگ ساق است و حجامت بر قمحدوه یعنی بر آمدگی پشت سرو بر کله و هامه بر حسب ادعای بعضی اطباء و دانایان برای اختلاط عقل و مرض دوار نافع است و همچنین بقول بعضی در پیری و آثار آن در نگه میاندازد .

و در این سخن نظری است چه این حالت عمومیت ندارد در بعضی ابدان نافع است و در بعضی نیست بلکه در بیشتر ابدان که مضعف است آثار و علامات پیری را زودتر میرساند و بقوه ذهنیه زبان می آورد و با مراض چشم سودمند است و منفعت آن بیشتر است چه برای جرب و خارش چشم و مرض موسرج مفید است لكن ذهن را ضرر میرساند و مورث بلاهت و نسیان و رداءت فکر و امراض مزمنه میشود و برای کسانیکه چشم ایشان آب آورده مضر است مگر اینکه تصادف وقت و حالیکه استعمال حجامت در آنحالت لازم است با میشود که ضرر نمیرساند

و حجامت زیر چانه برای دندان و چهره و حلقوم و تنقيه و تصفیه سر وفكين را مینماید و حجامت بر قطن یعنی میان و رکین و دوران برای دملهای ران و جرب و خارش آن و بثور و دانه های آن و برای مرض نقرس و بواسير وداء الفيل ورياح مثانه و رحم و خارش پشت نافع است و حجامت بر دوران از پیش روی برای ورم خصیتین و خراجات فخذين وساقين و حجامت بر اسفل ركبتين نافع است اما آن حجامت بر فخذین برای اورام و خراجات حادثه در الیتین سودمند است و حجامت بر پائین هر دوزانو برای ضربان ركبة و زانو که از اخلاط حاره و از خراجات ردیه و قروح وزخمهای کهنه که در ساق و پا حاصل و موجود میگردد نافع است و حجامتیکه بر کعبین نمایند برای احتباس طمث وعرق النساء و نقرس سود مند است و کلام شیخ الرئیس باین مقام اختتام میجوید .

 بالجمله امام میفرماید : چیزی که درد و الم حجامت را خفیف و سبك ميگرداند تخفيف وسبك مكيدن حجامتكر است در مواضع حجامت گاه پس از آن مکیدن محجمه را اندك اندك میسپارد و بتأنی و توانی میگذراند افزونتر از آن مکیدن که در اوایل وضع شیشه حجامت مینمود و این تخفیف مکید ترا که آن حضرت میفرماید اطباء نیز یاد میکنند و شیخ الرئیس در کتاب قانون مینویسد وضعه اولی یعنی گذاشتن شیشه حجامت در دفعه نخستین باید سبك باشد و زود بر کشند پس از آن متدرجاً با بطاء و در نگ نمودن قلع شیشه و امهال ورزیدن در آنکار بپردازند و این مسئله را به دو وجه معلل داشته اند یکی برای آنست که در این نهادن شیشه و مکیدن طبیعت را آشنا نمایند و موضع را مهیا سازند تا موجب تألم و درد بسیار نگردد.

و دیگر اینکه در مرة اولی که شیشه را میگذارند و میمکند خونهای اطراف بمحجمه نزديك ميشود و سریعاً جمع میگردد و در مرة دوم در نهادن شیشه و بر گرفتن در نگ را بیشتر مینمایند چه خونرا باید از جاهای دور نزديك سازند و تا جمع کردند در نگی لازم دارد و هكذا اما ظاهر اینستکه اگر مراد بمرات مرات بعد از شرط و تیغ بکار بردن است وجه ثانی که مذکور شد اظهر است . و اگر مقصود مرت قبل از شرط است وجه اول اظهر است لکن وجه ثانی از ترتیب خبر اظهر است و شرط حاجم قطع نمودن گوشت است به آلت خودش وهي المشرط والمشراط بالكسر فيهما که بمعنی نیشتر است .

بالجمله امام الله میفرماید و بر همین منوال در دفعه سوم که محجمه را میگذارند و بالاتر از سه مرة و باید از تیغ زدن توقف نمایند تا آنکه آنموضعی را که باید به تیغ گیرند و بقوت مکیدن برآمدگی پیدا کرده از تکرار نهادن شیشه و مکیدن بسیار سرخ گردد و مشراط یعنی تیغ را بنرمی بر جلود و پوستهائی که از تکرار استعمال محجمه نرم شده است بکار ببرند و پیش از آنکه مشراط بکار آید آن موضع را با روغن مسح نمایند و همچنین در فصد کردن روغن مالی نمایند و آنموضعی را که به نیشتر فصاد میسپارند روغن بمالند چه از این مالیدن روغن درد و الم رگ زدن اندك میشود زیرا که بواسطه روغن مالی آنموضع نرم میگردد و درد بسیار نمیبیند و همچنین تیغ و نیشتر را هنگام حجامت بمالیدن روغن نرم می باید نمود و چون از حجامت موضع محجوم را روغن بمالند .

و چون فصد کنند آنم وضعی را که قصد میکنند و به نیشتر میگیرند و چون قصد نشانی و نقطه بگذارند تا هنگام نیشتر زدن بسهو و اشتباه نروند .

بعضی اطباء را عقیدت بر آنست که روغن مالی موضع حجامت و قصد موجب طول کشیدن صحت و بره آنموضع است و شیخ الرئیس در قانون میگوید : چون موضع حجامت را روغن بمالند بایستی شیشه را زود بگذارند و به دفع الوقت نروند و در تیغ زدن شتاب کنند. بالجمله می فرماید چون قصد نمایند بر عروق روغن بمالند تا موجب پنهان شدن و احتجاب رگ نگردد و به مقصود ( یعنی قصد ) ضرر نرساند .

و بایستی شخص فصد کننده و فصاد رگی را بر گشاید که در جاهای کم گوشت باشد چه کم بودن گوشت بر روی رگ کمتر آزار و صدمه می رساند و آزار و درد حبل الذراع و آن وریدی است که ممتد می گردد از طرف انسی ساعد به اعلای آن و از آن پس به جانب وحشی ساعد و رگ قیفال که عبارت از وریدی است که ظاهر شود مرفق بر جانب وحشی در حال فصد بیشتر از دیگر رگها است چه این دو رگ به عضله و گوشت چسبیده و پوست روی این دو رگ سخت و صلب است اما آزار رگ با سلیق و رگ بدن در فصد کردن کمتر است گاهی که بر روی این دو رگ گوشت نباشد و رگ با سلیق آن رگی است و وریدی است که ظاهر شود نزد بائض مرفق مائلا الى الساعد از وسط النية بائض شكم و زانو است مآبض جمع است تأبض در کشیده شدن عرق النساء است.

و گاهی اطلاق میشود با سلیق بر عرقی دیگر که زیر آن است لاجرم عرق اول را با سلیق اعلی و آندیگر را با سليق الابطی خوانند چه نزديك به ابط و زیر بغل است و رگ اکحل در بدن معروف و در میان با سليق و قیفال است و واجب است تکمید موضع فصد را یعنی پارچه را به آب گرم تر و نرم نمودن و بر موضع فصد نهادن تا خون بظاهر بدن میل نماید خصوصاً در فصل زمستان که باعث نرمی پوست بدن میشود و درد و آزار فصد کردن را کم میکند .

و چون در تمامت آنچه مذکور نمودیم از اقسام بیرون نمودن خون از بدن خواه بفصد و خواه بحجامت اقدام شود واجب است که قبل از گرفتن خون دوازده ساعت از آمیختن و مجامعت با زنان دوری کنند و حجامت را باید در روز روشن صافی که ابرو باد سخت نباشد بنمایند. اطباء گفته اند بعد از جماع نیز باید از مجامعت دوری نمود بلکه مجامعت بعد از فصد ضررش بیشتر است و ممکن است تخصیص قبل از فصد و حجامت و خون کم کردن برای این است که ظهور ضرر بعد از فصد و حجامت معلوم است یا برای این است که بعد از خون گرفتن غالباً بمجامعت نمی پردازند چه ضعف و سستی که مانع جماع است بواسطه کم کردن خون حاصل میشود و خونرا آنمقدار کسر مینمایند که تغییر رنگ ظاهر گردد .

و در این روز داخل حمام مشو و این کلمه اعم ازین است که در روز قصد قصد و حجامت قبل از حجامت کردن یا بعد از آن باید بگرما به اندر نشد چه اگر در این روز بحمام اندر شدی مورث درد و آزار میشود و بریز بر سرت و بر بدنت آب گرم اما این کار را در همان ساعت که قصد یا حجامت کردی بدون فاصله مكن وحذر کن از اینکه در همانروز داخل حمام شوی چه اگر چنین کنی تب دائمی بهم میرسد و چون خود را از حجامت بشستی پس بگیر پارچه از کج عوني عون نام قریه ای است در حوالی نهر فرات و این پارچه را در آنجا میبافند و بروایتی پارچه مرغزی و آن کرکی است زیر موی عنز یعنی ماده بز یا ماده آهو .

و بیفکن این پارچه را بر موضع حجامت با جامه نر می خواه از کج و ابریشم یا جز آن و بگير بقدر يك نخود از تریاق اکبر و آنرا با شراب حلالی که مذکور شد ممزوج ساز و این شراب تفریح نماید و مزاجش معتدل است پس تناول کن این تریاق اکبر را که ممزوج باین شراب نموده و با شراب فاكهه امتزاج بده و اگر این دو شراب مقدور نگردد به شراب اترج ممزوج بگردان و اگر شراب اترج هم متعذر باشد پس بیاشام بعد از آنکه حرکت نرمی در زیر دندانها داده باشی همان را و بیاشام بعد از آن چند جرعه آب نیم گرم و اگر در فصل زمستان بوده باشد و هوا سرد باشد پس بیاشام بعد از آن سکنجبین عسلی عنصلی که از عسل ساخته باشند همانا چون این کار را بجای آوردی از مرض لقوه یعنی کج شدن دهن و از آزار برص و پیسی و بهق و مرض خوره به اذن خداوند تبارك و تعالی ، در امان خواهی بود.

علامه مجلسى اعلى الله مراتبه میفرماید بعضی گفته اند تکمید موضع فصد این است که آن موضع را ببخار آب گرم بخور بدهند محاجم مواضع حجامت است قز نوعی از ابریشم است که کج نامند و گاهی گفته می شود و اطلاق ابریشم بر آن نمی شود و بعضی نوشته اند معرب کج است که ابریشم پست است و بعضی گفته اند قزچیزی است که ابریشم از آن ساخته و بعمل می آید از این روی میباشد که بعضی از اهل لغت گویند قز و ابریشم مثل گندم و آرد است .

 مجلسی میفرماید : من میگویم از این امر دو چیز استنباط میشود یا بودن حكم فز است مخالف با حکم ابریشم در عدم جواز لبس یا جایز بودن استعمال حریری که لا يتم الصلوة برای مردان و ممکن است که بر آن حمل نمائیم که این تجویز وقتی است که قر خالص نباشد یعنی تاروپود بجمله از ابریشم نباشد و ظاهر این است که تریاق اکبر همان فاروق باشد و لابد باید بر آنچه مشتمل بر حرام مثل خمر و گوشت افاعی و جند بیدستر و اشباه آن نباشد حمل نمایند و شراب مفرح معتدل مثل شربت سیب و به و شراب فاکهه شربت فواکه است .

 و در بعضی نسخ نوشته اند : « و خذ قدر حمصة من الترياق الأكبر فاشربه او كله من غير شراب ان كان شتاء » بگير باندازه يك نخود از ترياق اکبر پس بیاشام یا بخور آنرا بدون شرابی اگر فصل زمستان باشد و اگر فصل تابستان باشد پس بیا شام سکنجبین خلی یعنی از سر که ساخته باشند .

و در بیشتر نسخ نوشته اند سکنجبین عسلی و در پاره ای نسخ سنکجبین عنصلی عسلی یعنی با سر که معمول متخذ از بصل عنصل و عنصل بروزن قنفذ و جندب بمعنی پیاز صحرائی است که معروف بيصل استقال و بصل فار است و در مرض داء الثعلب وفالج و نساء و سرکه آن برای سرفه کهنه و مرض ربو و حشرجه نافع است و بدن ضعیف را قوی میسازد .

و اطباء برای اصل و ریشه و سرکه آن فواید بسیار مینویسند . و در تحفه حكيم مؤمن میگوید اسقيل لغت یونانی است و پیاز عنصل و پیاز دشتی و پیاز موش نامند و هر چه در زمین تنها بروید سم قاتل است و خواص بسیار و جالی و جاذب خون بظاهر جلد است. و مقصود از شراب زکی شراب حلال زبیبی است .

 بالجمله میفرماید و از انار ترش و شيرين بمك و بقولی انار املیسی چه این نفس را قوت میدهد و زنده و قوی میگرداند خوارا و چون خون گرفتی تا سه

ص20

 

 

 

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی