وَ إِنَّمَا بِالوَحْيِ فُرِّقَ بَينَهُم فَتَفَرَّقُوا أبت الإِمَامَةُ أَنْ يَلِيقَ بِغَيْرِهِمْ إِنَّ الرِّسَالَةَ بِالإِمَامَةِ أَلْيَقُ
ذراری پیغمبر با خود پیغمبر فرقی ندارند. و تنها فرقی که میانشان وجود دارد همان مسأله وحی است که آنها را از هم جدا می کند . هیچکس غیر از آنها شایسته مقام امامت نیست . زیرا تنها مقام رسالت است که زیبنده امامت است. ( مناقب ابن شهر آشوب ج ۱ ص ۱۷۸ .)
شیخ مفید (ره) فرموده است :
بعد از امام هفتم موسی بن جعفر (ع) فرزندش علی امام و پیشوا است ، زیرا به اقرار دوست و دشمن او فضل و برتریش از همه بیشتر و علم و حلم و ورعش از همه روشن تر و کاملتر و سرآمد همه انسانهای روزگار خود بود . (ارشاد شیخ مفید .)
شناخت به مقام و معرفت وی وقتی فزونی یافت که امام هفتم (ع) به اصحاب و یاران خود امر کرد شهادت دهند بر اینکه فرزندش علی از همه فرزندان دیگرش افضل است ، و او پس از وی وصی و حجت خدا بر مردم خواهد بود ، و افزود : وی برای او آنچنان است که من برای پدرم بودم چون همه از یک تبارند ، هر که او را فرمان برد هدایت خواهد شد و هر که نافرمانی نماید به کفر و گمراهی کشانده می شود. (عيون أخبار الرضا باب پنجم ج ۱ ص ۳۳ تا ۴۰ .)
غیر از خواص اصحاب شصت نفر دیگر از بزرگان و سرشناسان اهل مدینه را بر آن شاهد گرفت.
سپس هفده نفر از فرزندان تبار علی و فاطمه را نیز شاهد گرفت بر اینکه : فرزندش علی (ع) در زمان حیات وکیل وی ، و بعد از وفات حجت خدا بر مردم خواهد بود و تنها او است که حق دارد در وصایا و اوقاف امیر المؤمنين على بن ابی طالب و حضرت امام حسن و سید الشهداء وعلى بن الحسین و امام محمد باقر و امام جعفر صادق (ع) به هر نحو که مصلحت بداند تصرف نموده و عمل نماید ، هر که را تشخیص داد صلاحیت دارد و خواست ابقاء کند حق دارد و هر که را نخواست میتواند اخراج نماید ، او میتواند صدقات مزبور را بفروشد ، و یا به هر کس بخواهد ببخشد یا صدقه بدهد هیچکس حق اعتراض و ایراد ندارد. (در حاشیه مرآة العقول از مرحوم کلینی نقل شده است : امام هشتم(ع)، همسر پدرش ام فروه را یک روز پس از وفات وی طلاق داد تا بدینوسیله اگر خواست بتواند ازدواج نماید . چنانکه حکم در مورد زنان پیغمبر نیز همین بوده است چه آنها نیز با رحلت پیغمبر نمی توانستند ازدواج نمایند مگر اینکه مطلقه میشدند ، تا بوسیله طلاق از حرمت و حباله او بیرون روند آنگاه بتوانند ازدواج نمایند به همین دلیل امیر المؤمنین (ع) عایشه را پس از رحلت پیغمبر مطلقه کرد.)
هر کدام از برادرانش بخواهند خواهران خود را شوهر دهند به هیچوجه بدون اجازه او حق دخالت ندارند، زیرا در این مورد او از همه کس آشناتر به وضعیت مردم زمان خودش است و افراد را بهتر از دیگران میشناسد امور مربوط به همسران خودش را نیز تنها به حضرت محوّل کرد و در این مورد نیز حق هیچگونه دخالتی را به سایر فرزندان خود نداد و فرمود :أَيُّ سُلْطَانٍ كَشَفَ عَنْ شَيْءٍ أو حَالَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَا ذُكِرَ فَاللَّهُ وَرَسُولُهُ بَرَحْيانِ مِنْهُ ، وَ عَلَيْهِ لَعَنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ مَلائِكَتِهِ المُقَرَّبِينَ وَالأنبياءِ وَ المُرسَلِينَ وَ جَمَاعَةِ المُؤْمِنِينَ ) . (عيون أخبار الرضا باب پنجم .)
هر کس و هر مقامی بخواهد به نحوی مانع از حق وی گردد خدا و پیغمبرش از او بیزار خواهند بود و به لعنت خدا و نفرین فرشتگان مقرب و پیامبران و رسولان و مؤمنان گرفتار باد !
هیچ کس حق ندارد این وصیت را مکشوف و از عمل به آن منع نماید ، هر کس چنین کند وزر و و بالش بر او و هر کس نیکی نماید به سود خودش خواهد بود که خدا به هیچ یک از بندگان بی جهت ستم نکرده و نمیکند ، و سپس خدا را بر این وصیت گواه گرفت .(ارشاد مرحوم شیخ مفید )
۲ - در روایت یزید بن سلیط آمده است که ابو الحسن موسى بن جعفر (ع) فرمود: امسال من از دنیا خواهم رفت و امر امامت بدست فرزندم علی خواهد بود. وی همنام دو علی است که علی اول امام علی بن ابی طالب و علی دوم امام على بن الحسین است ، فهم و حلم و علم و نصرت و محبت و ورع و دیانت را از امیر المؤمنين و رنج و مصیبت و صبر و پایداری در برابر ناملایمات را از علی بن الحسين به ارث برده است .(عیون باب پنجم)
پیغمبر (ص) به من امر فرمود: امر وصیت و جانشینی را بعد از خودم به او واگذار نمایم و تمام فرزندانم را جمع آوری کرده آنها را بر این امر گواه بگیرم و خدا نیز بر این امر گواه خواهد بود. (عيون أخبار الرضا باب چهارم حدیث ۱۲.)
با توجه به فرمان فوق بود که تمام فرزندان خود را نزد مرقد مبارک حضرت رسول خدا جمع کرد و دست خود را در دست امام هشتم نهاد و به آنها فرمود :
أَتَدرُونَ مَن أنا ؟ آیا موقعیت و مقام مرا می دانید ؟
همه آنها گفتند :
أنتَ سَيِّدُنا وكبيرنا ، تو آقا و سرور و بزرگ ما هستی .
فرمود : نام و نسب مرا بگوئید .
گفتند : تو موسی و فرزند امام جعفر صادق هستید .
فرمود: این آقا که دستش در دست من است کیست ؟
گفتند : على بن موسى بن جعفر .
فرمود: گواه باشید او وکیل من در حیات و خلیفه و جانشین من بعد از وفات من خواهد بود " .
هر کس طلبی از من دارد باید از او بگیرد و هر کس من به او وعده ای داده ام که انجام نداده ام او باید انجام دهد، و هر کس بخواهد به من برسد به ناچار باید از طريق او و نوشته او به من برسد .(عيون أخبار الرضا باب چهارم حدیث ۱۴ و اعلام الوری ص ۱۸۳.)
پیوسته به فرزندان خود می فرمود: هَذَا أَخُوكُمْ عَلِيٌّ عَالِمٌ آلِ مُحَمَّدٍ فَاسْأَلُوهُ عَن أَدْيَانِكُمْ ، برادرتان على
) حضرت رضا ( عالم آل محمد است، مسائل دینی خود را از او دریافت دارید ، زیرا من بارها از پدرم جعفر بن محمد شنیدم که به من می فرمود
إِنَّ عَالِمَ آلِ مُحَمَّدٍ لَفِي صُلبِكَ وَلَيتَنِي أدركتُهُ فَإِنَّهُ سَمِيٌّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى بَنِ أبي طالب . .
عالم آل محمد در صلب تو است و ای کاش عمر من کفاف میداد تا او را می دیدم ، او همنام علی بن ابی طالب است . (کشف الغمه ص ۲۷۴)
موسى بن جعفر به على بن يقطين فرمود :
رفیق تو مرا خواهد کشت ) .
على بن یقطین از شنیدن این سخن به خود لرزید و صدایش را بگریه بلند کرد
و گفت :
أَنَا مَعَهُ ) ؟ آیا من هم در این جنایت با او همکاری خواهم کرد ؟
فرمود: خیر تو در این مورد با او همکاری نخواهی کرد و شاهد قتل من نخواهی بود.
علی بن یقطین پرسید :
وَ مَن لَنا بَعدَكَ يا سيدى » ؟ در این صورت امام بعد از شما چه کسی خواهد بود؟
فرمود : « إبني عَلِيٌّ خَيْرُ مَن أُخلِفُ بَعدِي ، فرزندم علی که بهترین فرزندانم است ، امام شما خواهد بود .
هُوَ مِنِّي بِمَنزِلَتِي من أبي نسبت او به من مثل نسبت من به پدرم می باشد .
عِندَهُ عِلْمُ مَا يَحتَاجُونَ إِلَيْهِ ، سَيِّدٌ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَإِنَّهُ لَمِنَ المُقَرَّبِينَ . . هر دانشی را که مردم به آن نیاز داشته باشند میداند، او در دنیا و آخرت سرور همه خواهد بود و از مقربین درگاه خدا می باشد . ( منظور هارون الرشید است غیبت شیخ طوسی ص ۴۴.)
على بن جعفر برادر امام هفتم روایت کرده است روزی نزد برادرم آبی ابراهیم موسی بن جعفر بودم در حالی که او بعد از پدرم حجت خدا بر مردم بود ، در همان هنگام فرزندش علی وارد شد، برادرم که چشمش به او افتاد به من فرمود :
يَا عَلِيُّ هَذَا صَاحِبُكَ ، وَ هُوَ مِنِّي بِمَنزِلَتِي مِن أبِي ، فَثَبَّتَكَ اللهُ عَلَى دِينِهِ ) . برادر جان ! این فرزندم امام تو خواهد بود، نسبت او به من همان نسبت من به پدرم می باشد .
من از شنیدن این سخن گریه ام گرفت و در همان حال گریه عرضه کردم : مثل اینکه برادرم از مرگ خودش خبر می دهد !
حضرت در جوابم فرمود
يَا عَلِيُّ لا بُدَّ أَنْ تُمْضَى فِي مَقادِيرِ اللهِ ، وَلِيَ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةً و الحسن و الحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ أُسْوَةٌ » .
برادر جان ! از مقدرات خدا چاره ای نیست و من در این مورد به رسول خدا و به امیر المؤمنین و به فاطمه و حسن و حسین اقتدا میکنم.
علی بن جعفر پس از نقل این حدیث فرمود:
داستان فوق سه روز قبل از مرتبه دوم بود که هارون او را دستگیر کرد. (غیبت شیخ طوسی ص ۲۸ چاپ تهران مكتبة النينوى .)