نمونه هایی از دیدار با اندیشه امام
شئون امامت در بیان امام رضا
در این قسمت از باب نمونه در یکی از جلوه های اندیشه امام رضا که در باب امامت جایگاه و وظایف آن بیان شده است تأمل میکنیم. هدف اصلی در این بحث این است که خود را همچون پرنده ای در آسمان اندیشه امام رها کنیم و او را در ساخت نگرشها و باورهای پاک و نورانی و وحیانی اش دیدار نماییم و از این دیدار و زیارت روحانی تمنایی جز اقتدای فکری و روحی به ایشان و بهره مند شدن از بهشت علم ایشان نداشته باشیم
عبدالعزيز بن مسلم میگوید با عده ای در مسجد جامع اجتماع کردیم و سخن پیرامون مسئله امامت در گرفت و از اختلافهای بسیاری که در باره آن شده بحث به میان آمد. سپس من نزد امام رضا آمدم و او را از اینکه مردمان در این باره سخن می گویند آگاه کردم او لبخند زد و گفت ای عبدالعزیز، مردمان ندانسته اند و در اندیشه های خود دچار فریب شده اند. خدای عز و جل جان پیامبر خود را نگرفت مگر آنگاه که دین را برای او تمام کرد و قرآن را بر او فرو فرستاد که در آن بیان هر چیز است در آن حلال و حرام و حدود احکام و همه آنچه را که مردمان به آن نیاز دارند به تمامی واضح و آشکار ساخت و خود گفت: و ما فرطنا في الكتاب مِنْ شَيْءٍ (انعام (۶) )؛ در کتاب از هیچ چیزی فرو گذار نکردیم، و در حجة الوداع که سال آخر عمر پیامبر بود این آیه نازل شد الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإسلام ديناً(مانده (۵))؛ امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را برای شما به عنوان دین برگزیدم. امر امامت متمم دین است و پیامبر دار دنیا را ترک نکرد مگر آنگاه که نشانه های دین را برای امت آشکار ساخت و راه درست را به ایشان نمود و آنان را بر راه راست هدایت کرد و علی را امام ایشان معرفی کرد هیچ چیز را ناتمام باقی نگذاشت پس هر که گمان کند خدای عز و جل دین خود را تمام نکرده است، کتاب خدا را رد کرده است؛ و هر کس کتاب خدا را رد کند به او کفر ورزیده است.
آیا مردم قدر امامت و پایگاه آن را نسبت به امت میدانند که گزینش ایشان در آن روا باشد؟
مقام امامت گرانمایه تر و ژرف تر از آن است که مردمان به خردهای خود بتوانند به آن برسند یا با اندیشه های خود از آن آگاه شوند یا امامی را به گزینش خود اختیار کنند. امامت آن است که خدای عز و جل ابراهیم خلیل را پس از پیامبری و دوستی خود همچون پایگاه سومی به آن مخصوص گردانید و فضیلتی بود که او را بدان مشرف ساخت و او را به آن مأمور کرد و خود گفت: «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إماماً من تو را برای مردمان امام و پیشوا قرار میدهم و چون خلیل که با این عنوان غرق شادی شده بود پرسید و من ذریتی؛ و از فرزندانم؟ خدای متعال گفت: ﴿ لَا يَنَالُ عَهْدِى الظَّالمين (بقره (۲) ۱۲۴): عهد من امامت نصیب ستمگران نخواهد شد.
پس این آیه امامت هر ستمگری را تا روز بازپسین باطل کرده است و این منصب مخصوص برگزیدگان است سپس خدای متعال نعمت را بر ابراهیم تمام کرد و در فرزندان او کسانی را که اهل پاکیزگی و پاکی بودند قرار داد تا شایسته مقام امامت باشند. این بود که گفت: ﴿ وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِين ( انبياء (۲۱) ۷۲ و ۷۳)؛ به او اسحاق و یعقوب را به عنوان نعمتی افزون بخشیدیم و همه را از صالحان قرار دادیم و آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما راهنمایی کنند و نیکوکاری و برپا داشتن نماز و دادن زکات را به ایشان وحی کردیم و آنان خود پرستندگان ما بودند.
بدین گونه امامت در ذریه او بود و از بعضی به بعض دیگر در قرنهای متوالی انتقال پیدا کرد تا آنگاه که خدای متعال میراث پیامبر ما قرار داد و گفت: ﴿إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ (آل عمران (۳): ۶۸)؛ نزدیک ترین مردمان به ابراهیم آنان بودند که از او پیروی کردند و این پیامبر و کسانی که ایمان آوردند و خدا ولی مؤمنان است.
بدین گونه امامت به او اختصاص یافت و او به فرمان خدا آن را بر دوش علی نهاد و بنا بر آنچه خدا واجب کرده بود در برگزیدگان ذریه او قرار گرفت؛ یعنی کسانی که خدا به آنان علم و ایمان ارزانی داشته و گفته است: ﴿ وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ الله إِلَى يَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا يَوْمُ الْبَعْثِ وَلَكِنَّكُمْ كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (روم (۳۰): ۵۶)؛ کسانی که علم و ایمان بهره ایشان شده گفتند: در گورهای خویش چنان که در کتاب مقدر و ثبت شده است تا روز قیامت در نگ خواهید کرد.
پس امامت مخصوص فرزندان علی الله است تا روز قیامت؛ چون پس از محمد الله دیگر پیامبری نخواهد آمد. پس آن نابخردان چگونه می توانند امامی برای خود برگزینند امامت منزل پیامبران و ارث اوصیاء است، امامت جانشینی خدا و جانشینی رسول له و مقام امیر المؤمنين له و میراث حسن و حسین الملا است. امامت زمام دین نظام مسلمان اصلاح کننده دنیا و مایه عزت مؤمنان است. نماز، زکات ،روزه حج جهاد و فراوانی غنائم و صدقه ها و اجرا شدن حدود و احکام و پاسداری از مرزها با امام تحقق پیدا می کند.
امام حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام میکند و از دین خدا دفاع می کند و با حکمت و پند نیکو مردمان را به راه پروردگار میخواند امام امین خدا در میان آفریدگان حجت خدا بر بندگان جانشین خدا در عالم و دعوت کننده به سوی خدا و دفاع کننده از حرم خداست امام از گناه پاک و از عیب تهی است و حلم از ویژگی های او است مایه عزت مسلمان و خشم منافقان و هلاک کافران است او بار گران امامت را بر دوش دارد و از سیاست آگاه است. فرمانبرداری از او واجب است و بر پای دارنده فرمان خدای عزوجل و نصیحت گوی بندگان خداست و پاسدار دین خدا...(کافی، ج ۱، ص ۱۹۸)
در این روایت مفصل امام رضا باور و نگاه معصومانه خود را نسبت به امامت که یکی از اصول دین ماست بیان میکند زائر حقیقی امام کسی است که در دریای اندیشه امام سیر کند و به اندیشه و فکر ایشان اقتدا نماید و بکوشد تا افق دید خود را با افق نگاه بیکران امام هماهنگ نماید در این صورت است که سنخیت روحی و فکری با امام برای انسان حاصل میشود و وجود انسان رنگ وجود الهی امام را به خود میگیرد؛ حقیقتی که سرمایه و شرط لازم برای بهره مندی از شفاعت آنان در آخرت است.
در واقع شفاعت مخصوص کسانی است که در وجود خود رشته هایی از هماهنگی و سنخیت با امام یا ولی خدا را ایجاد کرده و به تبعیت از روش ایشان در زندگی خود را به دامان آسمانی امام متصل نموده باشند؛ در این صورت است که جذبه امام و ریسمان اتصال یافته وجود ایشان به خدای متعال، انسان را از منازل پایین به بالا میکشاند و اگر در ورطه برخی از برزخ ها افتاده باشد او را نجات میدهد. به این ترتیب کسی که امامش را در این جلوه از وجودش زیارت می کند در وجود خود احساس زیر را می یابد
- امامت را اصل تکمیل کننده دین مییابد و آن را متمم نعمت های خداوند برای بندگانش می شناسد.
به این باور قرآنی میرسد که انتخاب امام فراتر از شأن مردم عادی است و از جمله شئون الهی است.
به این حقیقت یقین میکند که پیامبر مکرم اسلام قبل از رحلت وظیفه خود را در زمینه معرفی وصی خود و ائمه بعد از ایشان به طور کامل به انجام رسانده است.
میداند که امامت شانی است که مخصوص انبیای برگزیده و ذریه منتخب آنانست؛ کسانی که عصمت و طهارت شأن وجودی آنان است.
میداند که امامت بعد از رسول مکرم اسلام در امیر مؤمنان و ذریه منتخب ایشان منحصر شده است.
به این دیدگاه مهم دست می یابد که امام مجری دین خداست و وظایف خطير تفسیر تبیین تطبیق و اجرای دین در هر دوره ای بعد از پیامبر مکرم اسلام را بر عهده دارد.
و به این اصل مهم اعتقاد پیدا میکند که امام جانشین خداست و فرمانبرداری از ایشان بر همه واجب است.