۲ پس از هارون
درگیری های امین و مأمون پس از مرگ هارون بر سر جانشینی پدر این فرصت را برای امام مهیا نمود تا به نشر معارف الهی در شهر پیامبر به مدت پنج سال ادامه دهد.
از سال ۱۹۳ که هارون به درک واصل شد تا سال ۱۹۸ عصر خلافت امین بود و پس از آن تا سال ۲۰۱ هجری در دوره حاکمیت مأمون امام در مدینه اقامت داشتند. امام همچون گذشته، در این دوره نیز مقتدا و مراد امت اسلامی بوده و به امور مسلمانان می پرداختند. مأمون در سال ۱۹۸ به برادرش امین غلبه نموده و خود را جانشین پدر و خلیفه مسلمانان معرفی کرد(1).(کلیات تاریخ ایران، ص ۱۵۲) با توجه به مسأله دار شدن حکومت مأمون پس از نزاع با برادر دامنه اختلاف در بین هواداران دو برادر شدت یافته و بیم فتنه ها از هر سو حکومت مرکزی را تهدید می کرد.
علاوه بر آن شورشهای دیگری از سوی سادات و علویان که در بسیاری از شهرهای اسلامی رخ داده بیش از همه خاطر مأمون را آشفته می ساخت زیرا آنچه مأمون از آن وحشت داشت اقدامات هواداران بنی عباس نبود چون او به خوبی میدانست که به هر وسیله ممکن می تواند آنان را به اطاعت و ادار کند ولی اگر شورشهای مذهبی از سوی سادات و علویان بالا می گرفت، امنیت حکومت مرکزی را به شدت تهدید نموده در آستانه انقراض قرار می داد؛ از این رو قبل از هر چیز میبایست چاره ای بیندیشد تا تهدیدات مذکور را مهار کند. نگرانی مأمون با گذشت دو سال از حکومتش بی دلیل نبود. پس از این مأمون با مشورت و صلاح اندیشی مشاور اعظمش فضل بن سهل بر آن شد تا از وجود امام رضا له بهره گیرد(۲).(جهت تحقیق بیشتر در این باره رک: جلاء العیون، ص ۹۳۳)
او ابتدا احساس میکرد شورشهای مذهبی در هر جا که شکل بگیرند به حضرت رضا متصل شده و با قدرت و نفوذی که آن حضرت در مدینه و قلب حجاز و اعراب دارند، حکومت عباسی را به شدت مورد مخاطره قرار میدهد؛ از این رو به قصد کنترل امام و هواداران وی و بهره بردن از موقعیتش به نفع خویش امام را به اقامت در مرکز حکومت (= مرو) فراخواند. وی با این حرکت چند هدف را دنبال می کرد.
مأمون در این طرح و نیرنگ شیطانی اش در واقع به دنبال تحکیم حکومت تازه به دست آمده خویش بود، اما بعد از مدت کوتاهی به اشتباه خویش پی برد. بهترین شاهد بر اشتباه مأمون تصمیم وی به حذف امام و به شهادت رساندن امام بود.
اختلاف امین و مأمون
تفاوت امین و مأمون از نظر هوش و ذکاوت بسیار زیاد بود و هارون نیز از آن آگاه بود، ولی به خاطر برتری مادر امین نسبت به مادر مأمون که یک کنیز بود نمی توانست آنچه در دل داشت آشکار نماید. هارون میدانست امین فردی اسراف کار و تابع هوای نفس بوده و مشاورانش را زنان و کنیزکان قرار میدهد از این رو نمیتوانست تمامی بلاد تحت حاکمیتش را به او واگذار نماید و از طرفی هم میدانست مأمون از هوشیاری و زیرکی و عزت نفس خاصی برخوردار است. به همین دلیل هارون ولایات تحت حاکمیتش را بین فرزندانش تقسیم نموده تا عاقبت اندیشی نماید.
هارون در آستانه مرگ خویش حکومت خراسان را با اختیارات تام به فرزندش مأمون واگذار کرد و از فرماندهان و سران مردم آنجا برای او بیعت گرفت و اختیار همه اموال و آنچه همراه خود به خراسان آورده بود را به مأمون واگذاشت(۱).(كامل ابن اثير الكامل في التاريخ، ج ۱۰، ص ۱۳۴، (ترجمه) تحلیلی از زندگانی امام رضا، ص ۱۰۱-۱۰۲)
هنگامی که این خبر در بغداد به امین رسید بر او گران آمد و آن را کاری شتابزده و نابجا تلقی کرد. این عمل هارون هم توقع مأمون را بالا برد و هم بر خشم امین افزود.
عاقبت اختلافات امین و مأمون
پس از درگذشت هارون بین امین و مأمون دو فرزند هارون بر سر خلافت و جانشینی پدر اختلاف شدیدی افتاد(2).(جوامع الحکم ص ۱۹ تحلیلی از زندگانی امام رضا ، ص ۱۰۵)
امین که در جای پدرش در بغداد بود بعد از شنیدن در گذشت هارون، بلافاصله خود را به عنوان خلیفه معرفی کرد و برادرش مأمون را که در مرو بود از مقامش عزل نموده و فرزند خویش را که یک کودک شیرخوار بود به عنوان ولایت عهدی برگزید(۳).(همان مدارک)
مأمون از این جهت بسیار ناراحت شده و با مشورت اطرافیان به ویژه فضل بن سهل، تصمیم گرفت با تجهیز لشگر بر علیه برادرش قیام کند و فرمان او را نپذیرد پس از اینکه مأمون از فرمان امین سر باز زد و به فرستادگان او جواب منفی داد امین سخت بر آشفت و لشگری مجهز و بزرگ به فرماندهی عیسی بن ماهان برای مقابله و تسلیم مأمون به خراسان فرستاد(4).(جوامع الحکم ص ۱۹ تحلیلی از زندگانی امام رضا الا ، جس ۱۰۵)
البته در این میان تحریک فضل بن ربیع در دستگاه حکومتی امین و نیز فضل بن سهل در دستگاه مأمون، آتش اختلاف بین دو برادر تشدید نموده و در نهایت منجر به جنگ سختی بین آنان شد(1).(تحلیلی از زندگانی امام رضا الله ، ص ۱۰۴)
هنگامی که خبر اعزام لشگر امین به مأمون رسید او نیز با تجهیز لشگری نیرومند و با طرح عملیاتی بزرگ به فرماندهی طاهر بن حسین پوشنجی برای مقابله با لشگر عراق فرستاد(۲).(جوامع الحکم ص ۱۹ تحلیلی از زندگانی امام رضا الله ، ص ۱۰۵)
این دو لشگر در منطقه «ری» به هم رسیده و در پی جنگ سختی فرمانده لشگر عراق عیسی بن ماهان کشته شده و نیروهایش با شکستی آشکار پراکنده شدند. فرمانده لشگر خراسان ( = طاهر بن حسین جنگ را ادامه داده و با لشگرش به بغداد رسیده و آنجا را فتح نمود و امین را دستگیر و سرش را جدا نموده و به خراسان فرستاد(3).(همان ر.ک کامل ابن اثیر، ج ۱۰، ص ۲۲۳ تا ۲۳) مأمون پس از پیروزی بر برادرش امین خود را خلیفه مسلمین خوانده و مرکز حکومت و پایتخت را نیز در مرو قرار داده و بغداد را همچون ولایات دیگرش از مقام پایتختی ساقط کرد(4).(تحلیلی از زندگانی امام رضا الله ، ص ۱۰۵)