ولا يتعهدی از منظر امام
امام در چند مورد در پاسخ کسانی که نسبت به مسئله ولا يتعهدی ابهاماتی داشتند حقیقت امر را اظهار می دارد
۱ ریان گوید به حضرت رضا ءالله عرض کردم مردم میگویند شما با این که اظهار بی رغبتی به دنیا می کنید ولا یتعهدی را پذیرفته اید؟ امام فرمود: خداوند خود می داند که من این امر را ناپسند می داشتم ولی چون بین پذیرش آن و مرگ مخیر شدم قبول آن را بر مرگ ترجیح دادم(2).(عنون اخبار الرضا، (با ترجمه)، ج ۲، ص ۱:۳۱۲... قد علم الله كراهتي لذلك، فلما خيرت بين قبول ذلك و بين القتل اخترت القبول على القتل و...)
۲ محمد بن نصر از حسن بن موسی از اصحاب امام رضا الله روایت نموده اند که مردی درباره مسئله ولا یتعهدی به آن حضرت اعتراض نمود، امام فرمود:
ای مرد! آیا کدامیک از این دو افضلند؟ نبی یا وصی؟
عرض کرد: نبی
امام فرمود: پس کدامیک از این دو بهتر از دیگری است؟ مسلم یا مشرک؟
عرض کرد: مسلم
حضرت فرمود: عزیز مصر مشرک بوده و یوسف پیغمبر بود؛ مأمون مسلم است و من وصی پیغمبرم، یوسف الله از عزیز مصر خواست که به او ولایت دهد. ولی من بر این امر مجبور شدم(3).(زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا، ص ۳۲۳؛ تفسیر عباسی، ج ۲ ص ۱۸۰ عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۳۹، (با ترجمه)، ص ۱۰۳۰۸... فقال له ابو الحسن يا هذا ايهما افضل النبي أو الوصى ؟ فقال لابل النبي، قال: فأنهما أفضل مسلم او مشرک؟ قال: لابل مسلم، قال: فان العزيز عزيز مصر كان مشركاً وكان يوسف نبياً ، و ان المأمون مسلم و انا وصى ؟ و يوسف سأل العزيز أن يوليه حتى قال : استعملني على خزائن الأرض أني حفيظ عليهم، والمأمون اخبرني على ما انا فيه)
در روایت دیگری آمده که زیان بن صلت علت پذیرش ولایتعهدی را از سوی امام رضا از آن حضرت جویا شد. امام فرمود:
خدا خود می داند که من تا چه حد این کار را نمی پسندیدم ولی وقتی که امر دائر شد میان قبول این امر و کشته شدن آن را بر قتل نفس برگزیدم(1).(عيون اخبار الرضا، ج ۲، باب ۳۹، ج ۳۱۲)
در جای دیگر امام در جواب سؤال محمد بن عرفه که پرسید: چه چیز شما را مجبور ساخت که ولایتعهدی مأمون را پذیرفتی؟ فرمود:
همان چیزی که جدم امیر المؤمنین الله را واداشت که در شورای شش نفری شرکت نماید(2).(همان، ص ۳۱۶ جلسه شورای شش نفره ای که عمر بن خطاب در وصیتش جهت تعیین خلیفه پس از خود قرار داد.)
73
امام و طلب مرگ از خدا
امام از اینکه مأمون از وجود و شخصیت ایشان برای پیشبرد اغراض ناجوانمردانه اش زیرکانه و مزورانه بهره برداری می نمود. رنج می بردند.
یاسر خادم در این باره می گوید:
آثار ناراحتی امام رضا در لحظاتی که با این ماجرا برخورد می نمود و از چهره مبارک ایشان مشاهده می شد و عرق و غبار بر رویش نشسته دستهای مبارکش را بلند می کرد و در مناجاتش می فرمود:
پروردگارا!
اگر فرح من از این گرفتاری که دچارم به مرگ من است همین ساعت آن را برسان
119