درجات توکل بر خدای متعال
یکی از شئون امام الله تفسیر کلام الهی و بیان اسرار آن به تناسب مقام و منزلت علمی و ایمانی سئوال کنندگان میباشد به همین دلیل است که احادیث معصومین دارای سطوح و بطون هستند. در این قسمت امام را در ساحت مفسر قرآن که با استناد به آن روش تهذیب و اخلاق را نشان می دهد زیارت می کنیم
مردی از حضرت رضا تفسیر این گفته خدا را پرسید که: ومَن يَتَوَكَّلْ عَلَى الله فَهُوَ حَسْبُه (طلاق (۶۵): ۳) ؛ هر که به خدا توکل کند او را بس است.
امام فرمود: توکل را درجه هایی است یکی اینکه در همه کارها بدو اعتماد کنی و به هر چه کند خشنود باشی و بدانی که او از خیرخواهی و رعایت حال تو کوتاهی نفرماید و بدانی که در این باره فرمان او راست؛ پس همه کارهایت را به او واگذار و به وی توکل کن یکی دیگر اینکه به امور غیبی خدا که به دانش تو در نگنجد ایمان داشته باشی و دانش نهان را به او واگذاری و در امور غیبی و جز آنان بدو اعتماد کنی.»(تحف العقول، ص ۴۴۳)
کسی که امامش را در این جلوه زیارت میکند در وجود خود احساس زیر را می یابد:
- امام را مفسر راستین کلام الهی میشناسد و خود را نیازمند به دریای علم او توکل را که یکی از جنود عقل و از فضایل مهم اخلاقی است می شناسد و می داند که چگونه بایستی به آن عمل کند و آن را در زندگی خود پیاده کند.
این انگیزه را پیدا میکند تا در همه ابعاد زندگی به تقدیر حکیمانه الهی خشنود باشد و با رشته نورانی ایمان به خدای متعال در تصمیم گیری ها و اقداماتش به قدرت و علم الهی تکیه کند.
ایمانش به خداوند متعال را رشته بهره مندی از علم قدرت و تدبیر الهی می بیند.
همه معادلات زندگی را منحصر در معادلات شناخته شده مادی و طبیعی نمی داند، بلکه به این حقیقت ایمان میآورد که خداوند متعال تنها اندکی از علم را در اختیار انسانها قرار داده است و شرط بهره مندی از دریای علم الهی را ایمان و توکل بر خودش قرار داده است از این رو می فهمد که؛ آنانی که از توکل محروم اند کسانی هستند که از علم و تدبیر و قدرت بيكران الهی محروم میباشند.
در زندگی خانوادگی در زندگی اجتماعی در زندگی و رفتار اقتصادی و مهم تر از همه در زندگی و رفتار سیاسی قدرت خداوند متعال و علم او را پشتوانه تصمیم گیری و برنامه ریزی امور خود میداند. هر آنچه از علم و دانش را که در اختیار دارد به کار می اندازد و بر اساس آن تدبیر می کند و اقدام مینماید و بقیه امورش را به قدرت لایزال الهی وا می گذارد و به این ترتیب صاحب مقام توکل می شود.
(109-110)
ایمان چهار رکن است التوكل على الله توكل بر خدا والرضا بقضاء الله، خشنودی
به قضای الهى، والتسليم لأمر الله تسلیم به فرمان خدا، و التفويض إلى الله
واگذاری امور به خداوند.
آن بنده صالح (اشاره به ماجرای مؤمن آل فرعون در قرآن مجید، غافر (۴۰): ۴۴ و ۴۵) فرمود:
﴿ وَأَفَوِّضُ أَمْرِى إِلَى اللهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ * فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا
مكَرُوا ؛ کارم را به خداوند واگذار میکنم چرا که خداوند به احوال بندگانش
بصیر است، پس در این هنگام خداوند او را از عواقب سوء نیرنگی که می ورزیدند
در امان داشت. (تحف العقول، ص ۴۴۵)
توکل تکیه کردن بر خداست اعتماد به علم حکمت قدرت و رأفت خدای
متعال است و مبتنی بر شناخت عارفانه از شئونات فوق است. انسان متوکل بیش از
آنکه بر معادلات مادی و طبیعی و شخصی خود تکیه کند و بر آن اعتماد داشته
باشد به رشته معرفت اعتماد و ایمان خود نسبت به خدای متعال تکیه می کند و
خواستهای خود را مبتنی بر این ارتباط از خدای متعال تمنا می کند. رضایت به
قضای الهی نیز به تبع شناخت خداوند متعال و نسبت مخلوقات و تقدیرات عالم با
حضرت حق است کسی که تمام عالم را ظهور علم و اراده خدای لطیف و رئوف
می شناسد و خود را در دستان پر از مهر پروردگار عالم در حال تکامل و پرورش
می یابد، طبعاً به تقديرات الهی راضی خواهد بود؛ چراکه مقدرات الهی را برنامه
خدای متعال می داند که برای تربیت و تکامل آنان رقم می خورد
(صفحه 150)