بیان صلوات و تحیات و ستایش حضرت ابی الحسن علی بن موسى الرضا عليهما السلام
در کتاب جنات الخلود و مصباح کفعمی و کتب ادعیه مسطور است که در صلوات و تحیات آن حضرت عرض كن : اللهم صل علي علي بن موسى الذي ارتضيته ورضيت به من شئت من خلقك اللهم وكما جعلته حجة على خلقك وقائماً بامرك و ناصراً لدينك وشاهداً علي عبادك وكما نصح لهم في السر والعلانية ودعا الى سبيلك بالحكمة والموعظة الحسنة فصل عليه ما صليت على احد من أوليائك وخيرتك من خلقك انك
جواد كريم.
بیان ساعتی که بحضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه اختصاص دارد
در جنات الخلود مسطور است که ساعت هشتم که از چهار رکعت از نافله عصر است تا فراغ از نماز عصر بحضرت رضا آلاف التحية و الثناء عليه اختصاص دارد و دعایش این است: «یاخیر مدعو يا خير من اعطى باخير من سئل يا من اضاء باسمه ضوء النهار واظلم به ظلمة الليل، وسال باسمه وابل السيل و رزق اوليائه كل خير يا من علا السموات نوره والارض ضوئه والشرق والغرب رحمته يا واسع الجود اسئلك بحق على بن موسى الرضا الله واقدمه بين يدى حوائجي ان تصلى على محمد و آل محمد .
پس مطلب خود را مذکور بدار و در این ساعت قدری تلاوت نمودن قرآن سنت است و در حین برداشتن مصحف میگویند : « اللهم اني اشهد ان هذا كتابك المنزل من عندك على رسولك محمد بن عبد الله وكلامك الناطق على لسان نبيك صلواتك عليه وآله جعلته هادياً منك الى خلقك و حبلا متصلا فيما بينك و بين عبادك . .
و بعد از فراغ از تلاوت بگويد : « اللهم اني قد قرأت ما قضيته من كتابك الذي انزلته على نبيك الصادق فلك الحمد ربنا اللهم اجعلني ممن يحل حلاله و يحرم حرامه و يؤمن بمحكمه و متشابهه واجعله آنساً في قبري و آنسا في حشري و اجعلني ممن ترقيه بكل آية قرأها درجة في اعلا عليين آمين رب العالمين، و بعد از تلاوت دعای بسیار دارد که در کتب خود مسطور است.
بیان دعای توسل بحضرت امام رضا علی بن موسی صلوات الله عليهما
در جنات الخلود مسطور است که سلامتی در سفر صحرا و دریا و رسیدن
بوطن و خلاصی از غم و اندوه غربت منوط است بر توسل جستن بحضرت امام رضا باين دعا: «اللهم انى اسئلك بحق وليك الرضا علي بن موسى الرضا الا سلمتني به في جميع اسفارى في البراري والجبال والقفار والأودية والفياض من جميع ما احذره انك رؤف رحيم .
بیان دعای حرز حضرت امام رضا علی بن موسی صلوات الله وسلامه عليه
در جنات الخلود مسطور است که این دعای حرز حضرت امام رضا الاست: د استسلمت يا مولاى لك واستسلمت نفسى اليك وتوكلت عليك امورى و انا عبدك ابن عبديك فاحياتي اللهم في سترك عن شرار خلقك واكفني شر كل ذى شر بقدرتك اللهم من كادني و ارادنی فانی ادرء بك في نحره و استعيذ بك عليه واستعيذ منه بحولك وقوتك فسد عني ابصار الناظرين اذ كنت ناصراً لى لا اله الا انت يا ارحم الراحمين واله العالمين اسئلك كفاية الاذى والعافية والشفاء والنصر على الاعداء والتوفيق لما تحب وترضى يا رب العالمين يا جبار السموات والارضين يا رب محمد و آله الطيبين
الطاهرين صلواتك عليهم اجمعين
و به قولی حرز آن حضرت حرز حضرت امام حسین صلوات الله عليهما است و آن این است: «ما من شأنه الكفاية وسرادقه الرعاية يا من هو الغاية والنهاية يا صارف السوء والسواية اصرف عنى اذية العالمين من الجن والانس اجمعين بالاشباح النورانية وبالاسماء السريانية وبالاقلام وبالكلمات العبرانية بما نزل في الالواح من تعين الايضاح اللهم في حزبك و حرزك و في عبادك و في سترك و في حفظك و في كنفك من كل شیطان مارد و عدد مراصد ولئيم معاند وضد كيود و من كل حاسد بسم الله استغثت و بالله كفيت و على الله توكلت فاليه استعدت علي كل ظالم ظلم و غائم غنم و طارق طرق و زاجر زجر فالله خير حافظا وهو ارحم الراحمين».
بیان صلوات و نماز حضرت امام رضا علیه آلاف التحية والثناء
در جنات الخلود مسطور است که چون مهمی بزرگ روی کند دو رکعت نماز در زیر آسمان بعد از غسل کردن و پوشیدن بهترین جامه ها و بوی خوش استعمال نمودن باید گذاشت و در هر رکعت بعد از حمد پانزده بار سوره اخلاص را بخوانند و بعد از فراغ در سجده بگویند: «اللهم ان كل معبود من لدن عرشك الى قرار ارضك فهو باطل سواك فانك انت الله الحق المبين افض لي حاجتي كذا و كذا الساعة الساعة الساعة ..
و در سؤال الحاح نماید و بعد از حصول مطلب نماز شکر ضرور است دور کعت نماز بگذارد در رکعت اول سوره توحید و در ثانیه جحد و در هر يك از ركوع و سجدتين ركعت اولی الحمد لله شكراً شكراً، و بعد از رکوع و سجدتين ركعت ثانية الحمد لله الذي استجاب دعائي واعطانی مسئلتي».
بیان دعای حضرت ولایت آیت حضرت امام رضا صلوات الله عليه
دعای حضرت امام رضا عليه الصلوة والسلام بطوری که در جنات الخلود مذکور است این است: «اللهم اعطنى الهدى وثبتنى عليه واحشرني عليه آمنا امن من لا خوف عليه ولاحزن ولا جزع انك اهل التقوى و اهل المغفرة ، مروى است در هنگامی که در امور خیر مشغول بود میگفت: «اللهم سلم ونعم، و می فرمود چون در کار خیر مشغول باشید به آن مغرور نشوید و این کلمه را بگوئید چه بسیار از کارهای خیر میباشد که پایان آن به بدی و شر می رسد پس حسن عاقبت آن را بدین کلمه باید خواستار گشت .
بیان حرز حضرت علی بن موسى الرضا صلوات الله عليهما موسوم به رقعة الجيب
الا سید جلیل سید رضی الدین ابو القاسم علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن محمد بن محمد بن طاوس حسنى عليهم الرحمة در كتاب مهج الدعوات مرقوم فرموده است که این مولای ما علي بن موسى الرضا سلام الله عليهما است و سند بیاسر خادم رسانیده است که گفت چون حضرت ابی الحسن علی بن موسى الرضا الله در قصر حمید بن قحطبه نزول فرمود جامه های خوردا از تن مبارک بیرون آورده به حمید بداد و حمید برگرفت و به جاریه خود بداد تا بشوید و هنوز در نگی نکرده بودم که آن جاریه بیامد و رقعه ای با خود داشت و آن رقعه را به حمید بداد و گفت این رقعه را در جیب مبارك ابي الحسن الله يافتم . حمید می گوید عرض کردم فدایت بگردم همانا این كنيزك این رقعه را در جیب قمیص مبارکت پیدا کرده اینک همان رفعه است. فرمودای حمید این عوده ای است که از آن مفارقت نمی کنیم یعنی همیشه با خود داریم من عرض کردم لو شرفتنی چه بودی اگر مرا به داشتن و دانستن آن شرافت بخشیدی فرمود: «هذه عوذة من امسكها في جيبه كان. البلاء مدفوعا عنه وكانت له حرزاً من الشيطان الرجيم » هر کس این عوده را در جیب خود نگاهدارد بلا از وی دفع شود و از شر شيطان رجيم محفوظ بماند
آنگاه آن عوده را به حمید تعلیم فرمود و آن این است :
بسم الله الرحمن الرحيم بسم الله انى اعوذ بالرحمن منك ان كنت تقيا اوغير تقى اخذت بالله السميع البصير على سمعك وبصرك لاسلطان لك علي ولا علي سمعى ولا على بصري ولا على شعري ولا على بشرى ولا على لحمى ولا علي دمى ولا علي مخي ولا على عصبى ولا على عظامى ولا علي مالي ولا على ما رزقني ربي سترت بيني و بينك بستر النبوة الذي استتر انبياء الله به من سطوات الجبابرة والفراعنة جبرئيل عن يميني و ميكائيل عن يسارى و اسرافيل عن وراثي وحمد الله امامي والله مطلع علي يمنعك منى ويمنع الشيطان منى اللهم لا يغلب جهله آناتك ان ان يستفزني و يستحقني اللهم اليك التجأت اللهم اليك التجأت .
وازین پیش در ذیل وقایع حرکت فرمودن حضرت رضا ه به جانب خراسان و وارد شدن به قصر حمید طوسی این حرز مرقوم شد.
ابن طاوس می فرماید: برای این حرز داستانی است فرح انگیز و حکایتی عجب آمیز میباشد همانا ابو الصلت هروی حکایت کرده است که روزی حضرت رضا در سرای خود نشسته بود در این حال فرستاده هارون در طلب آن حضرت بیامد علي بن موسى الرضا صلوات الله عليهما از جای برخاست و با من فرمود اى ابو الصلت دانه لا يدعوني في هذا الوقت الالداهية والله لا يمكنه ان يعمل بي شيئا اكرهه لكلمات وقعت الى من جدى رسول الله الله ، هارون در چنین هنگام به احضار من نفرستاده است مگر برای قتل سو کند با خدای برای او این کار ممکن نخواهد شد که با من مکروهی برساند به واسطه کلماتی چند که از جدم به من رسیده است . می گوید در خدمت آن حضرت راه بر گرفتم تا بر هارون الرشید در آمدیم چون امام رضا بدو نظر فرمود این حرز را مشغول قرائت شد و تا به آخر بخواند و چون در حضور هارون حاضر گشت هارون به آن حضرت نظر افکند و عرض کرد ای ابوالحسن صد هزار در هم در حق تو مقرر نمودم هم اکنون حاجات کسان خود را مرقوم فرمای . میگوید چون حضرت علی بن موسی بن جعفر از حضور هارون بازگشت هارون همی در پشت سر آن حضرت نظر میکرد و میگفت من اراده کردم و خداوند اراده ای فرمود و آنچه خدای خواهد بهتر است.
و در رفعه جیب روایتی دیگر است و سند به ابی بصیر می رساند که رقعه جيب مبارك حضرت امام رضا به این صورت مرقوم بوده است: « بسم الله الرحمن الرحيم بسم الله اخسوا فيها ولا تكلمون إلى آخرها لا ملجأ من الله الا اليه و حسبى الله و نعم الوكيل .
و نیز حرزی دیگر از حضرت رضا ه به این صورت رقم کرده است : د بسم الله الرحمن الرحيم يا من لا شبيه له ولا مثال انت الله لا اله الا انت ولا خالق الا انت تفنى المخلوقين و تبقى انت حلمت عمن عصاك وفي المغفرة رضاك . .
و هم در مهج الدعوات مسطور است که از جمله دعوات حضرت رضا سلام الله علیه که اختیار کرده ایم این عوده است که در جامه های آن حضرت یافتند می گوید چون حضرت ابی الحسن سلام الله علیه به دیگر سرای انتقال داد تعویذی معلق بر آن حضرت دیدند و در آخر آن عوده ای بود و مذکور فرموده بود که پدران بزرگوارش می فرمودند که جدا مجد ایشان علی صلوات الله علیه به این عوده از دشمنان تعویذ می فرمود و در نیام شمشیرش آویخته و در آخر آن اسماء خداوند عز و جل بود و آن حضرت بر فرزندان و کسان خود شرط نهاده بود که به این جمله بر هیچکس نفرین نکنند چه هر کس به این کلمات دعا کند دعای او از خداوند جل اسمه و تقدست اسماؤه محجوب نمی ماند و آن دعا این است:
اللهم بك استفتح و بك استنجح وبمحمد له اتوجه الى آخرها » .
و هم از آن جمله این دعای عوده حضرت امام رضا سلام الله علیه است که چون آن حضرت را گاهی که در بركة السباع افکندند و به آن اشارت رفت به این دعا پناه جست و حکایت آن را با قدری اختلاف مرقوم و نسبتش را به هارون الرشید و میفرماید تواند بود که این حکایت از حضرت کاظم له روی داه باشد چه آن حضرت در مجلس هارون بود و از این پیش که ما در این کتاب رقم کردیم نامی از هارون مذکور نبود بلکه نسبت این معامله را به سلطان عهد داده بودند و بیان آن مذکور شد و صورت آن دعا این است:
د بسم الله الرحمن الرحيم لا اله الا الله وحده لا شريك له انجز وعده و نصر عبده واعز جنده وهزم الاحزاب وحده فله الملك وله الحمد لله رب العالمين امسيت و اصبحت في حمى الله الذي لا يستباح وذمته الذى لا ترام ولا تخفر وفي عز الله الذي لا يذل ولا يقهر وفي حزبه الذي لا به يغلب وفي جنده انذى لا يهزم وحريمه الذى لا يستباح الى آخره آمین آمین رب العالمین» .
و نیز می گوید در کتاب یونس بن بکیر نوشته دیدیم که گفت از سیدم خواستار شدم که دعایی به من بیاموزد که در زمان ورود شدائد بخوانم فرمود ای يونس محفوظ بدار آنچه را که برای تو مینویسم و بخوان این دعا را در هر شدتی که ترا خائب نماید و عطا شود به تو آنچه را که متمنی گردی و از آن پس مکتوب فرمود
بسم الله الرحمن الرحيم اللهم ان ذنوبي وكرتها قد ا خلق وجهى عندك و حجبتني عن استيهال رحمتك وباعدتني عن استيجاب مغفرتك و لولا تعلقى بآلائك وتمسكى بالدعاء وما وعدت امثالی - تا آخر آن آمین رب العالمین.
و از آن جمله دعای دیگری است از مولای ما امام رضا که از کتاب عیون اخبار روایت نموده ایم که شخصی به حضرت صادق آمد و از مردی که بدو ستم کرده بود شکایت کرد فرمود چرا نمیخوانی دعای مظلومی را که رسول خدای له با امیر المؤمنين التعليم فرمود و هیچ مظلومی این دعارا بر ظالمی نخواند مگر اینکه خدای تعالی او را نصرت و از شر آن ظالم کفایت فرماید و آن دعای مبارک این است :
اللهم طمه بالبلاء لما وغمه بالبلاء غما وقمه بالاذى فما وارمه بيوم لا معادله وساعة لامرد لها و ابح حريمه وصل على محمد واهل بيته عليه و عليهم السلام وقنى شره واكفني امره و اصرف عنی کیده و اخرج قلبه وسدفاه عنى وخشمت الاصوات للرحمن فلا نسمع الا همسا و عنت الوجوه للحي القيوم وقد خاب من حمل ظلما اخسئوا فيها ولا تكلمون صهصة صلصة صة صه صدا
و نیز از دعوات حضرت امام رضا است که از کتاب سعد بن عبدالله روایت نموده ایم که به اسناد خود میگوید حضرت امام رضا صلوات الله علیه فرمود روزی در زمان رسول خدای مردی صحیفه ای از کوچه پیدا کرده به حضرت رسول خدای آورد آن حضرت فرمان داد تا مردمان به نماز جماعت حاضر شوند تمام مردم از مرد و زن حاضر گردیدند بعد از ادای نماز آن حضرت بر فراز منبر بر آمد و این دعار اقرائت فرمود و معلوم شد این کتاب وصیت نامه حضرت يوشع بن نون وصى حضرت عیسی است.
بسم الله الرحمن الرحيم ان ربكم لرؤف رحيم الا ان خير عباد الله التقى الخفى وان شر عباد الله المشار اليه بالاصابع فمن احب ان يكتال بالمكيال الا وفي وان يؤدى الحقوق التي انعم الله بها عليه فليقل في كل يوم سبحان الله كما ينبغى الله ولا اله الا الله كما ينبغى الله والحمد لله كما ينبغى الله و لا حول ولا قوة الا بالله وصلى الله علي محمد واهل بيته النبي العربي الهاشمي و صلى الله على جميع المرسلين والنبيين حتى يرضى الله.
رسول خدای بعد از قرائت این دعا از منبر فرود آمد و مردمان در امر این دعا الحاج بسیار مینمودند و آن حضرت اندکی صبر فرموده از آن پس
بر منبر برآمد و فرمود :
د من احب ان يعلموا من المجاهدين فليقل هذا القول في كل يوم وان كانت له حاجة قضيت او عدو كبت او دین قضی او کرب کشف و خرق كلامه السموات حتى كتب في اللوح المحفوظ ..
هر کسی دوست میدارد که در زمره مجاهدین و ثواب ایشان اندر آید این کلمات را همه روز بگوید و اگر او را حاجتی باشد بر آورده شود و اگر دشمنی داشته باشد سرنگون گردد و اگر دینی و وامی برگردن داشته باشد ادا شود و اگر اندوهی داشته باشد زایل گردد و تیر کلمات او و دعوات او آسمانها را در هم شکافد و بگذرد تا در لوح محفوظ نوشته شود.
و نیز این دعای حضرت رضا ال که ابن بزيع و سلیمان بن.... حدیث کرده اند که به حضرت امام رضا الله تشرف جستیم و آن حضرت مشغول سجده شکر بود و سجود خود را طولانی ساخت و از آن پس سر مبارک برداشت عرض کردیم سجده طولانی فرمودی، فرمود هر کس در سجده شکر به این دعا خواندن گیرد مانند کسی است که در حضرت رسول خدای الله در روز جنگ بدر جهاد کرده باشد عرض کردیم این دعا را می نویسیم فرمود بنویسید گاهی که سجده شکر می گذارید یعنی در حال سجده شکر بخوانید پس بگوئید.
اللهم العن الذين بدلا دينك وغير انعمتك و انهما رسولك والله وخالفا ملتك تا آخر آن انك سميع الدعاء » .
و نیز در مهج الدعوات این دعا را مذکور میدارد که حضرت امام رضا در حال قنوت قرائت می فرموده است :
الفزع الفزع اليك ياذا المحاضرة والرغبة تا آخر آن فساء صباح المنذرين».
و چون این ادعیه شریفه در كتب مذكوره مذکور است به همان اشارت کفایت است.
تحقیق در اثر دعوات
معلوم باد محض اینکه پاره ای اشخاص خورده بین یا مغرضین را عنوانی و بهانه ای در دست نیاید که این ادعیه مأثوره از حضرات رسول خدا و ائمه هدى سلام الله تعالى عليهم اگر مفید و مؤثر و در حضرت یزدان پذیرفته و نمایشگر است از چه روی اغلب اوقات دچار بلیات وصدمات وحبس وبند وقتل وغصب حقوق وظلم و جور اهل زمان میشدند. در جواب میگوئیم اولا تکالیف رسول خدا و ائمه هدى با دیگر مردمان یکسان نیست چه بر تمام امور عالم و ما كان و ما يكون و مصالح روزگار من الازل الى الابد مطلع و متصرف و حکمران هستند اثرات مؤثرات بتوجهات ایشان است بر حسب معنى و حقیقت نفس الامر هرگز لب بدعا بر نگشایند چه اصلا دعا روا نیست زیرا که آنچه مقدر است کانن است و آنچه در لوح محفوظ ثبت شده است بدون کم و کاست و زیادت نمودار میشود مقدار اعمار و ارزاق و احوال و گذارش و نمایش تمام امور در تمام دهور معین و مقدر است پس در اینصورت آنانکه لوح و قلم و دنيا و آخرت بواسطه ایشان خلق شده و تمام آن دريد تصرف ایشان است دعای ایشان را برچه عنوان باید قرار داد زیرا که دعارا کی مینماید و طول عمر و بقای بسیار و صحت مزاج و کثرت ازدواج و وسعت رزق وعرض عموم حوایج و دفع اعادی و نکبت دشمن و عزت دوست را آنکس میخواهد که بر مجاری و مصالح وحكم امور عالم وحاكم نباشد چه اگر این دعوات حتمی الاجراء باشد کار نظام عالم از هم بپاشد مثلا دو تن با هم دشمن هستند و خداوند تعالی در بقای هر یک حکمتی قرار داده و هر دو آن در حضرت ذي المنن فناى یکدیگر را میخواهند و همی روز و شب دعا و استغاثه می نمایند و بایستی هر دو تن فانی شوند و اگر چنین شود هيچيك بمراد خود نرسیده و دعای هر دو مستجاب نشده است. یا دو تن در ذلت و فقر وفاقت یکدیگر دعا نمایند و هر دو در پیشگاه احدیثت اجابت دعوت خود را الحاح نمایند اگر این دعای طرفین مستجاب شود دعای هر دو اجابت نشده است چه بر خلاف مقصود هر دو بوده است حتی اگر شخصي في الحقيقة در حق دیگری ظلم کرده باشد آن ظلم را شایسته داند و در حضرت خدای مزید قوت خود را بدعا و تضرع پردازد دیگری از دیگری رنجشی بحق يا بناحق پیدا کند و در حضرت خدای انقراض او و دودمان و قبیله و خاندان او را خواستار گردد و چون مقبول نگردد زبان بناسپاسی برگشاید و شاید کلمات کفر آمیز بر زبان بگذراند و همی گوید اثر در دعا نیست و حال اینکه اگر تعقل نماید همان عدم استجابت عین اثر است زیرا که شاید دیگری نیز همین گونه رنجش از وی حاصل نماید و شاید این رنجش هم بر حسب باطن صحیح نباشد و همان نفرین را در حق وی و آثار و اخلاف او کند پس اگر قرین اجابت شود بایستی هر دو و خاندان هر دو منقرض کردند یا بنفرین یکدیگر کور و کر و اعرج و باقسام امراض و اقسام بلیات مبتلا شوند.
و بر ضد این فلان شخص از ظالمی نیکی دیده و در حضرت خدای مزید عزت و قدرت و ثروت و عمر و عافیت او را بخواهد و دعاها نماید اگر دعای او مقبول گردد جواب سایر مظلومان چیست وكذلك غير ذلك
حتی در طلب رحمتهای آسمانی و طلب تفضلات یزدانی همین حال را دارد اگر کسی دربارۀ کسی ظلمی نموده باشد شاید با جمعی دیگر احسان نموده است این یکتن فنای او را مستدعی و آندیگر کسان بقایش را خواهان هستند یا کسی درباره کسی نیکی نموده و شاید در حق جمعی بدی کرده است این یکتن بقای او را و آنجماعت فنای او را خواهند هر يك مستجاب شود دعای آندیگر غیر مستجاب خواهد ماند
پس كلمة طيبة «افوض امری الی الله که آخر الامرو پایان علم است چه از روی علم و معرفت میگوید: «ان الله بصير بالعباد ».
و چون هر وقت کلمه ای از دهان مبارک رسول خدا و ائمه هدى بگذرد بسبب آن ارتباط و اتصال کاملی که بخدا و مبدأ فيض وقدرت کامل دارند و در تمام موجودات متصرف هستند فوراً حكم كن فيكون دارد و میشود این است که همیشه در ظهور حوادث صبوری و تحمل دارند چه بر کماهی آن آگاه میباشند
از این است که چون حضرت رضا الله را حالت خاصی پدید شد و با کلمه اگر خواهان تعجیل انتقال از این سرای گردید شهید شد یا امیر المؤمنين از اصحاب و امت ملالت گرفت دعای تبدیل فرمود و شهید شد و سید شهدا صلوات الله عليهم فزت ورب الكعبه وطاب لى الموت فرمود و دراهم بمحض تلفظ رسول خدا بدينار مبدل شد و چون بر لفظ مبارك رسول خدای بگذشت که بایستی در عوض حمزه هفتاد تن را بقتل برساند با اینکه خطاب رسید حمزه يك تن بیش نیست اما چون از دهان پیغمبر گذشته بود هفتاد تن کشته شدند و هم چنین هر وقت خواستار امری شدند فوراً چنان شد که خواستند چه آنچه خواستند خدای همان را خواهد. والبته فوراً بعرصه ظهور میرسد چه همان گفتن و خواستن موجب وجود و ظهور
میشود و اینکه در مثنوی مولوی یا شاعر عارف دیگری است :
میشناسم طایفه ای از اولیا که زبانشان بسته باشد از دعا
بهمین معنی است زیرا که بر ما كان وما يكون وحكمت وعلل امور واشياء و دلایل هر چیز آگاه باشند و آنچه شده و میشود و خواهد شد یا شده و نمیشود و نخواهد شد یا نشده و میشود باشده و نمیشود خواهد شد یا نخواهد شد علی حسب اقتضای حکمت و مصلحت و بر مقدار اعمار و مقادير ليل ونهار وتصاريف ايام واعوام و حوادث روزگار علم دارند و خود حکمران هستند در اینصورت چه گویند و چه بخواهند که هر وجودی درخواست ایشان ظاهر و هر معدومی در عدم خواست ایشان در عرصه کتمان و كتم عدم بخواهد ماند.
و با این بیانات سبب دعای ایشان را میتوان بر پاره ای مطالب حمل کرد: یکی اینکه چون ایشان دارای مقامات عالیه شده اند که از حد بشر خارج است و نمایشهای الهی آیاتی فرموده اند که مردمان کوتاه نظر در حق ایشان غلو نمودند و باين وجودات قدوسی آیات که در عالم امکان هستند نسبت واجب دادند و در عین مخلوقیت گفتند خالق هستند لهذا باين ادعیه که همه در حالت تذلل و عبودیت و خشوع و خضوع کامل است زبان در گشودند و در اوقات مختلفه در حضرت خدای بخواندند تا حالت عبودیت خود را ظاهر سازند و امری بر مردمان مشتبه نماند .
دیگر اینکه خواستند از تعلیم این ادعیه بمردمان اسباب ارادت و هدایت ایشان بدرگاه حضرت کبریا شوند و ایشان را بخدا شناسی مجبول سازند و جملگی را معلوم دارند که قاضی الحاجات مطلق خداوند حق است هر کسی راه خود را بداند و طریقت خود را بشناسد و برای اینکه از وسایل و وسایط غافل و جاهل نماند اسامی خود را در ادعیه مذکور نمودند تا مردم داعی ایشان را در حضرت یزدان وسیله قضای حاجات شمارند و خدای را بجاه و منزلت و حقوق و تقرب ایشان سوگند دهند.
و از این است که در همان حال که خود دچار مرضی یا بلیت یا حادثه یا المی یا خطری با حبس و بندی بودند دیگران را دعایی بیاموختند تا از آن حوادث آسایش یابند و چون مقامات ایشان مشهود و معلوم بود کسی را آنقدرت و بهانه نبود که عرض کند درد مرا تو علاج میکنی پس چرا خود بهمان درد مبتلائی چه يك اندازه مقامات و تکالیف ایشان بر شیعیان ایشان معلوم شده بود که با سایر مردمان یکسان نیستند
. اما مخالفان و معاندان ایشان گاهی بعضی کلمات کفایت آمیز می گفتند و في الفور سزاى خود را میدیدند یا صدق حدیث را میفهمیدند و این سزای فوری برای این بود که دیگران در شك نیفتند و همرنگ و هم خیال مماندان نگردند چنانکه از این پیش در ذیل معجزات حضرت سجاد مسطور شد اما دعوات سایر مردم که عالم بامور نیستند غالباً مستجاب میشود اگر چه بر حسب باطن آنچه شدنی است میشود اما خداوند تعالی و اولیای خدا وضع دعوات را برای آن کرد که روی مخلوق بحضرت خالق باشد و هر چه خواهند از خالق بخواهند تا موجبات توحيد و خدا شناسی به این وسیله برای ایشان حاصل شود .
ص401