ممانعت از اقامه نماز عید فطر
جلوه و صفای نماز عید فطر هنوز در ذائقه شیعیان و قاطبه مسلمانان آن حلاوت واقعی و حقیقی اش را به خود نگرفته بود تنها آنهایی که وجود نازنین پیامبر امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین را درک کردند، از آن بهره جستند.
حلاوت و عظمت عید فطر پس از شهادت خامس آل عبا دیگر از ذائقه ها بیرون رفت. در همین رابطه روایتی در کتاب شريف من لا يحضره الفقیه آمده که به فلسفه این امر اشاره کرده، در این روایت امام صادق می فرمایند(4):(من لا يحضره الفقيه ج ۲، باب ۵۱ حدیث ۲۰ ص ۱۱۴؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۲۵۹ (سر موفق نشدن عامه برای درک فضایل عید فطر و قربان)
زمانی که امام حسین با شمشیر مضروب و به زمین افتاد و قاتل او سر مبارکش را جدا نمود. منادی حق از عرش ندا داد:
هان ای امت متحیر و گمراه بعد از پیامبر خداوند شما را به سرور و خوشحالی) عید قربان و عید فطر موفق نگرداند و شما را از فیض بزرگ عید فطر و قربان و شادی اش محروم گرداند
سپس حضرت فرمود:
سوگند به خدا به این ایام الله توفیق نیابند و از برکت آن بی نصیب خواهند بود و باید در حرمان و ناامیدی به سر برند تا آن منتقم واقعی حضرت بقیة الله - ارواحنا له الفداء - انتقام خون حضرت حسین بن علی ای را از آنان بگیرد(1).(من لا يحضره الفقیه ج ۲ باب ۵۸ روایت ۲۱ ص ۱۱۴؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۲۵۹ اسر موفق نشدن عامه برای درک فضایل عید فطر و قربان ...)
به علاوه در تاریخ پس از واقعه کربلا به برگزاری نماز عید فطر از طرف ائمه با اشاره نشده و معمولاً این نماز به وسیله هیأت حاکمه و خلفای جور و به صورت رسمی خوانده می شد. تنها در عصر امام رضا الله این قضیه در حال اتفاق بود که متأسفانه با ممانعت مأمون برگزار نشد.
عید مبارک فطر آدابی دارد که حاکی از عظمت آن است، از جمله
صدقه دادن زکات فطره غسل نماز عید، صله ارحام دیدار با امام، دیدار با علمای ربانی پوشیدن لباس تمیز و نو و... است.
از مهمترین آداب عید رسیدن به حضور امام و تبریک و تهنیت گفتن به او است(۲).(اسرار الصلاة، ص ۱۴۱ : صبح صادق شماره ۷۹، ص ۹ ۱ از جمله آداب عید رسیدن خدمت امام و کسی که بنده او را صاحب این مقام والا میداند میباشد می گویم بدان که چون عید فطر فرا رسد. اگر رهبری جامعه با امام و ولی امر باشد و او در مملکت و در میان رعایایش بر آن وجهی که مولایش مقرر داشته حکم براند می بایست که بنده به خاطر اقبال خدای متعال بر آن امام و تمکنی که در اداره جامعه به او بخشیده است. به او تبریک و تهنیت گوید و سپس به خود و دیگران به خاطر عزبی که از رهبری آن امام نصیبشان گشته و به هر کس که به واسطه آن امام سعادت یافته و از رهبران و فواید دولتش بهره مند میشود تبریک و تهنیت گوید و اگر در زمانی بود که رهبری جامعه با کسی بود که اطاعت از او حرام و تصرف او در امور جامعه غیر مشروع بود، سزاوار است که در چنین شرایطی بنده در غضب و خشم بر آن حاکم با خدای خود مواسات و مساوات داشته باشد و بر آنچه از فقدان رهبری و ولی امر از او و از جامعه فوت شده است. متأسف باشد)
همانطور که اشاره شد. پس از گذشت مدتها از صدر اسلام از امام رضا الله خواسته شد. که نماز عید فطر را به همراه مسلمانان با شکوه هر چه تمامتر اقامه کند. ولی چنین نشد.
مأمون با همان اهدافی که درباره دخالت دادن امام در امر حکومت و واگذاری ولایتعهدی می اندیشید، مبادرت به برگزاری نماز عید از طرف امام به نام ولایتعهدی حکومت نمود؛ ولی امام اقامه نماز عید را با ذکر شروط ولایتعهدی پذیرفت و مأمون را در این امر نیز ناکام گذاشت.
به همین دلیل دو برخورد جداگانه را در این مورد می شود جستجو کرد
۱ امام پس از تقاضای مأمون او را به شروط ولایتعهدی یادآوری می کند.
مأمون ابتدا اصرار بر اقامه نماز داشت؛ ولی در نهایت مانع برگزاری نماز می شود که در هر دو مورد یک هدف را دنبال میکرد. ابتدا احساس میکرد استحکام حکومتش را در بر دارد. از این رو اصرار میکرد ولی به محض احساس خطر کردن از آن جلوگیری نمود. گر چه در نهایت به نفع مأمون نبود و به همین سبب بود که بر شدت عمل خود نسبت به امام افزود. در این قضیه دو سؤال مهم و چالش بزرگ در اذهان مردم ایجاد شد که در بیداری سیاسی - معنوی آنان بی تأثیر نبود و امام هم از فرجام امر با خبر بود؛ از این رو می بینیم امام اقامه نماز را مشروط به برگزاری آن به همان صورت که توسط جد اطهرش رسول خدا برگزار می شد. می نماید(1).(عيون اخبار الرضا، ج ۲ (با ترجمه)، ص ۱۳۳۹ تحلیلی از زندگانی امام رضا، ص ۱۴۶ امام علی بن موسى الرضا، منادي توحید و امامت ص ۱۵۳)
این دو سؤال مهم عبارتند از:
۱ چرا علی رغم سالهای گذشته نماز عید توسط امام اقامه می شود؟
۲ چرا امام را از اقامه نماز عید محروم نمودند؟!
پرسش اول هر چند برای مردم مطرح بود ولی بسیاری از عاشقان و شیفتگان امام از این بابت خوشحال و مسرور بودند که نماز عید را به امامت امام خویش اقامه می نمایند. اما مهمتر از آن سؤال دوم بود که چرا علی رغم اعلام قبلی امام را باز می گردانند؟! هر چند عاملان حکومت اعلام کردند که به خاطر ترس از تعرض به جان امام، آن حضرت را از ادامه راه باز داشتند ولی عامه مردم این را نپسندیدند؛ بنابر این نتیجه ممانعت از امام در اقامه نماز به نفع حکومت نبود. هر چند آنها بر این باور بودند که حکومت را از خطر مهمتری نجات دادند.
جای آن دارد در این قسمت به جلوه های نماز عید نافرجام اشاره ای شود:
۱ مردم از شنیدن اقامه نماز توسط امام مسرور شدند و انتظار آن را می کشیدند تا شیرینی و حلاوت آن را پس از یکماه عبادت و روزه داری بچشند.
۲ از ابتدای صبح روز عید همه مردم در کنار منزل امام بر سر راهها قرار گرفتند که هم امام را دیدار کنند و هم با او سوی نماز عبدی بروند که بنابر آن بود در صحرا برگزار شود.
خروج امام از منزل و جلوه حضور او در بین مردم پس از غسل عيد و....) و نحوه لباس و شکل و شمایل نورانی امام لباس نو عمامه سفید که تحت الحنک آن، یک طرف بر روی سینه و طرف دیگر در میان دو شانه امام قرار گرفت عصا به دست گرفتن امام پاهای برهنه امام و ... شلوار را تا نصف ساق بالا زدن بالا زدن آستین ها و سپس نگاه بر آسمان نمودن و با صدای دلنشین و ملیح تکبیر گفتن و..... همه اینها دل از دل مشتاقان امام ربود و به راستی جلوه حضور امام زوایای نورانی وجودشان را در دلها جولان می داد.
. جلوه دیگر این اقدام حرکتی بود که مردم و به ویژه فرماندهان نظامی و انتظامی و لشگریان حکومتی از خود نشان دادند و آن اینکه به محض رؤیت امام همه از خود بیخود شده و خود را به شکل امام در می آوردند حتی فرماندهان نظامی به همراه نیروهایشان از مرکب ها بر زمین آمده و بندهای کفشهای خویش را با چاقو و تیغ و یا هر وسیله دیگر پاره کرده و تحت تأثیر معنوی امام همانند او شده و در رکاب امام قرار گرفتند. و شاید آنچه که بیشتر از همه مأمون را در ترس و وحشت انداخت، همین قضیه بود.
مأمون احساس کرد اگر نماز برقرار شود امام در خطبه های نماز حقایقی را برای همه مردم و قاطبه کسانی که در نماز حضور یافتند که جمعه کثیری بودند - آشکار خواهند کرد و خطر شورش علیه حکومت عباسی را در پی خواهد داشت؛ از این رو برابر گزارش واقعی که مأموران امنیتی ویژه مأمون به او ارائه کردند او به هر قیمتی که شده از این خطر پیشگیری نموده امر نمود تا امام را برگردانند.
بنابراین در نیمه راه مأموران ویژه به امام رسیده و از امام خواستند به امر مأمون برگردد. امام هم بلافاصله کفش خویش را طلبیده و سوار مرکب شده و برگشتند. این صحنه به قدری مردم را شگفت زده و سرگردان کرد که از ادامه راه بازمانده، در نتیجه نماز عید برگزار نشد(1).(ارشاد مفید ج ۱۲۱۳ عیون اخبار الرضا، ج ۲ با ترجمه باب ۳۹، ص ۳۴۱ پیشوای هشتم امام علی بن موسى الرضاء ص ۴۸)