گرده به اذن خدای تعالی ایمن میگردی و از آن پس در همان ساعت غسل کن و در همان وقت از مومیائی با شربت عسل یعنی عسلیکه آب داخل آن نموده باشی و جوشانیده باشی یا با علیکه کفش را گرفته باشند بیاشام زیرا که خوردن مومیائی با شربت عسل یا با عسل کف گرفته موجب آن میشود که به همان قدر آب منی که به سبب مجامعت از تو بیرون آمده برای تو بهم برسد .
ای امیر المؤمنین دانسته باش که مجامعت بازنان در آن هنگام که ماه در برج حمل یا برج دلو باشد بهتر است از دیگر برجها و بهتر و نیکوتر از این آنوقتی است که ماه در برج ثور باشد زیرا که برج اور شرف قمر است .
ومن عمل فيما وصفت في كتابي هذا ودبر جسده امن باذن الله تعالى من كل داء وصح جسمه بحول الله وقوته فان الله تعالى يعطى العافية لمن يشاء و يمنحها اياه و الحمد لله اولا و آخر أو ظاهر أو باطماً ، و هر کس به این دستور العمل و بیانی که در این کتاب یعنی رساله ذهبیه نمودم کار کند ایمن می شود باذن خدای تعالی و اراده او از جمله مرضها و بدنش صحت یابد بقدرت و قوت خداى تعالي همانا خداوند تعالی عافیت میدهد آنکس را که میخواهد و می بخشد عافیت را به او و ستایش مخصوص به خداوند عالمیان است در همه حال و همه وقت و صلوات وسلام خدا بر بهترین خلق او محمد و اهل بیت معصومین صلى الله علیه و آله باد .
علامه مجلسی اعلی الله مقامه گوید و التقطير يعنى تقطير البول بدون اراده چه آب زن از دو پستانش بیرون می آید. بعضی گفته یعنی عمده آب زن چه مشهور در میان اطباء بر این است که منی از تمام جسد بیرون می آید و در سبب غسل کردن نیز همین را مذکور نموده اند و فشردن پستانهای آن برای این است که شديد المشاركة با رحم میباشد گفته اند چون هیئت و حالت چشم زن به سرخی مایل گردد به سبب قوت لذت در این حال روح به سوی ظاهر حرکت میکند و خون با روح مصاحبت می نماید و این حالت و ظهور این کیفیت در چشم نمودار می شود چه چشم را صفائی در لون است و گاهی شکل چشم دیگر گون و سیاهی آن به جانب بالا منقلب می شود چه با آلات تناسل خصوصاً رحم شديد المشاركة می باشد و نفس زن به تواتر می افتد و همی خواهد مرد را به خود بچسباند و مرد بدو در سپوزد و انزال شود و منی دروی بریزد تا آب منی مرد و زن با هم تعاضد گیرند . و در بعضی نسخ مسطور است و لا تجامعها الأوهى طاهرة فاذا فعلت ذلك كان اروح لبدنك واصح لك اذا اتقن الماء ان عند التمازج نتاج الولد باذن الله تعالی عزوجل بازن آمیزش مگیر مگر وقتی که از خون حیض و نفاس پاک باشد و چون در حال پاکی بیامیختی برای آسایش بدنت بهتر و چون هر دو آب مرد و زن هنگام نمازج متفق شدند برای پدید آمدن فرزند باذن خداوند عزوجل از بهر تو صحیحتر است و الی قوله مثل الذي خرج منك ولا تكثر اتيانهن تباعاً فان المرأة تحمل من القليل و تقذف الكثير ، و آمیزش و مجامت با زوجه را بسیار دنبال مکن چه زن از مباشرت اندك حمل میگیرد و چون بسیار با وی مقاربت نمایند سقط میکند . و در پاره ای نسخ از کلمه واعلم تاشرف القمر مذكور نیست و این اظهر است و شرف القمر فى الدرجة الثالثة من الدلو مرقوم است .
بعضی گفته اند علت مناسبت برج حمل برای جماع این است که این برج از بروج ناریه مذکره ای است که با شهوت مناسب است و شرف شمس در برج حمل است و مناسبت برج دلو برای این است که از بروج هوائيه حاره رطبه است و این احوال بافزایش خون و روح حیوانی موجب و موافق است و مناسبت برج ثور برای این است که بیت زهره و متعلق به جماعت نسوان و شهوات است .
و شاید ذکر این امور اگر از خود حضرت امام رضا ( ع ) نمایش گرفته باشد به واسطه بعضی مصالحی است که در آن زمان نزد مأمون و اصحاب او از حيثيت عمل کردن به آراء حکماء اشتهار داشته است و به مصطلحات ایشان نفوهی رفته است.
و بیشتر مطالبی که در این روایت مذکور شده است از این قبیل است چنانکه خود حضرت امام رضا سلام الله عليه در آغاز این رساله در آنجا که می فرماید ه من اقاويل القدماء و نعود الى قول الائمة عليهم السلام، به این امر اشارت فرموده است .
و در بعضی نسخ در آخر این رساله این طور مرقوم است :
د و اعلم ان من عمل بما وصفت في كتابي هذا و دبر جسده ولم يخالفه سلم باذن الله تعالى من كل داء وصح جسمه بحول الله وقوته و الله يرزق العافية من يشاء و يمنح الصحة بلادواء فلا يجب ان يلتفت الى قول من يقول ممن لا يعلم و لا أرتاض بالعلوم و الاداب و لا يعرف ما يأتى و ما يذر طال ما اكلت كذا فلا يضرني و فعلت كذا ولم ارمكروهاً و انما هذا القائل في الناس كالبهيمة البهماء والصورة الممثلة لا يعرف ما يضره مما ينفعه ولواصيب اللص اول ما يسرق فعوقب لم يعد و لكانت عقوبته اسهل ولكنه يرزق الامهال والعافية فيعاود ثم يعاود حتى يؤخذ على اعظم السرقات فيقطع ويعظم التنكيل به وما أورده عاقبة طمعه والامور كلها بيد الله سيدنا ومولانا جل وعلا واليه نرجع ونصير وهو حسبنا ونعم الوكيل ولا حول ولاقوة الا بالله العلى العظيم ، .
هر کس به آنچه در این کتاب خود توصیف نمودم عمل نماید و تدبیر جسدش را به این دستور بگذارد و از مندرجات آن تخلف نکند باذن خداوند تعالی از هر دردی سالم بماند و بحول و قوه خدای به صحت جسم کامیاب گردد و خداوند تعالی به هر کس خواهد عافیت را روزی فرماید و نعمت صحت را بدون دوا عطا سازد پس هیچ واجب نشده است که به قول مردمانی که دانا نیستند و ریاضتی در علوم و آداب متحمل نشده اند و به آنچه خواهد آمد و خواهد رسید و خواهد گذاشت التفات نمایند و گوش بسپارند که همیگوید چه مدتها بر می گذرد که چنان و چنین طعام را بخوردم یعنی مأکولی را که ثقیل و غلیظ و نامطلوب و مضر می شمارند و مرا ضرری نرسانید و چنان کاری را کردم و هیچ مکروهی ندیدم یعنی مثلا با امتلای معده مجامعت نمودم یا متحمل فلان زحمت و مشقت که مضرش می دانند شدم و در من اثری ناگوار پدیدار نگشت همانا این گونه گوینده در میان مردمان مانند بهيمة بهماء و چارپایی بی تمیز و سر گشته و صورتی شبیه به صورت انسان هستند که ابدأ برسود و زیان خود و آنچه موجب ضرر یا نفع است شناسائی ندارد .
و اگر شخصی را که بدزدی پرداخته است در اول دفعه سرقت بگیرند و عقوبت نمایند دیگر به سرقت عودت نمیگیرد و عقوبت و عذابش آسان تر می شود لكن چون بمهلت وعافيت و عفو و اغماض مرزوق شود جري و جسور گردد و پی در پی به سرقت رود چنانکه او را به بزرگترین دزدیها و سرقتها گرفتار نمایند و به بریدن دست و پا مبتلا شود و عقوبت و نکال عظیم بیند و به آن عذابها و رنج و شکنجها که به واسطه طمع بروی وارد شده نایل شود و امورات تماماً به دست قدرت سید ما و مولای ما خداوند جل و علا اندر است و مرجع و مصیر و گردشگاه ما به حضرت کبریای او است و او ما را کافی است و بهترین و کلاه است ولاحول ولاقوة الا بالله العلى العظيم .
مجلسی می فرماید ابو عید حسن قمی گوید چون این رساله از جانب حضرت امام رضا علی بن موسی الرضا صلوات الله وسلامه عليهما به مأمون رسید قرائت کرد و از مطوباتش بسی شادمان شد و بفرمود تا با زر سرخ و آب طلا بر نگاشتند و به رساله مذهبیه نامدار شد. و در بعضی نسخ نوشته اند موسوم به رساله ذهبية في العلوم الطبيه ناميدند
مجلسي رحمة الله علیه میفرماید شاید مشبه به یعنی شخص سارقی را که امام ابد و تشبیه کرده است دزدی باشد که پادشاهان و حکام عرف او را بگیرند و در بدایت سرقت به میل خودشان رها کنند چنانکه در السنه عمال عرفیه نیز هست که دفعه اول و دوم را عفو مینمایند و اگر متنبه نشد و به دفعه سوم نیز مرتکب شد چنین و چنان خواهد شد و شاید در هیچ موقعی هم بر طبق اجرای حدود شرعیه
هم رفتار نشود والاحاکم شرع دست دزد را در اول دفعه سرقتش قطع می نماید يا مراد این است که هر کسی مأخوذ به سرقتی که از نصاب و حد آن کمتر باشد ما خون شود او را تعزیر نمایند خواه ثابت شده باشد یا نشده باشد و اجترار تعدی تا بحدی است که به نصاب برسد این وقت دستش را می برند.
ص47