قتاله
الف) انگور زهر آلود یا آلت قتاله
ابو الصلت گفت(1):(عیون اخبار الرضا با ترجمه، ج ۲ ص ۵۹۴ - ۵۹۵ جلاء العیون ص ۹۴۱) امام رضا بعد از اقامه نماز صبح در همان محراب نماز نشسته و منتظر بود تا اینکه غلامان مأمون به طلب وی آمدند. آنگاه ردای مبارک خود را بر دوش افکنده و کفش خود را پوشید و من هم در خدمت آن حضرت بودم تا به در خانه مأمون رسیدیم. (امام به دورن منزل رفته و من بنابه دستور امام بیرون منتظر ماندم.
به محض ورود امام مأمون از جای برخاسته و امام را در آغوش کشیده و پیشانی امام را بوسید و در ظاهر بسیار احترام نمود.
انواع میوه ها در ظرف یا ظروفی نزد وی بود خوشه انگوری که بعضی از دانه های آن آغشته به زهر بود در دست گرفت و به امام تعارف کرد و گفت: یابن رسول الله از این انگور بهتر ندیده ام.
امام فرمود: شاید انگور بهشت از این بهتر باشد.
مأمون گفت: از این انگور تناول فرما
حضرت فرمود مرا از خوردن این انگور معاف دار.
مأمون مبالغه بسیار کرد و گفت: البته باید میل نمایید. نکند که گمان بد به من بردی و مرا متهم می سازی که توطئه ای در کار است با این که این همه اخلاص و ارادت مرا می بینی سپس آن خوشه انگور را گرفته و چند دانه از قسمتی که خودش می دانست زهر آلود نیست برای دفع تهمت خورد. بار دیگر به دست امام داد و اجبار و تهدید نمود تا آن حضرت از آن بخورد.
امام سه دانه از انگور تناول نموده و در همان لحظه حالش دگرگون شد. باقی خوشه انگور را بر زمین انداخته و با همان حال دگرگون از مجلس برخاست.
مأمون گفت: ای پسر عموا به کجا می روی؟
امام فرمود: به همانجا که مرا فرستادی