حديث سلسلة الذهب
مهمترین و معتبرترین حدیثی که به هنگام توقف حضرت رضا در نیشابور ضبط شده، حدیث معروف سلسلة الذهب» (به سبب آن که راویان این حدیث: تا شخص پیامبر و جملگی امامان معصوم اند به حدیث سلسلة الذهب (زنجیر طلایی) مشهور شده و از نظر علمای شیعه و اهل سنت از معتبرترین احادیث است.) است که آن را عبد السلام بن صالح ابوصلت هروی و دیگر محدثان و راویان - با تفاوتهایی - نقل کرده اند و در کتابها و منابع کهن آمده است.
هنگامی که کاروان امام به قصد توس از نیشابور خارج می شد؛ علما بزرگان و مردم بی شماری برای بدرقه و دیدار مجدد در محلی به نام «مربعه» به گرد وجود مبارکش جمع شدند. سپس از حضور حضرتش درخواست شد تا از نیاکان خود سخنی بیان فرماید در این هنگام کجاوه آن حضرت متوقف شد و پرده به کنار رفت ماه جمالش جلوه گر شد و دیدگان جمعیت به طلعت زیبایش منور گردید. فریادهای شادی با گریه های شوق به هم آمیخت و در آن فضای روحانی طنین انداخت. آنها که میتوانستند خود را به موکب حضرت می رسانیدند و بوسه بر رکابش زده تبرک می جستند.
ازدحام و هلهله مردم ادامه داشت تا آن که حضرت درخواست اهل دانش را پذیرفت و فرمود: «حدیث کرد مرا پدرم موسی بن جعفر و او از پدرش جعفر بن محمد، و او از پدرش محمد بن علی باقر و او از پدرش علی بن الحسين و او از پدرش حسین بن علی و او از پدرش علی بن ابی طالب و او از رسول خدا و او از جبرئیل و او از خداوند - جل جلاله كه: «لا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِن عَذَابِي» یعنی کلمه توحید (لا إله إلا الله) در من است؛ پس هر کس در آن داخل شود از عذاب من ایمن خواهد بود. پس از لحظاتی مرکب حضرت به راه افتاد و ایشان در ادامه حدیث فرمود: بشروطها وَ أَنَا مِنْ شُروطها(ر.ک: عیون اخبار الرضاء ، ج ۲، ص ۲۲۹.) ؛ ایمان به خدا شرطهایی دارد و من یکی از آن شرطها هستم.
در این حدیث کوتاه و بلیغ نکته های مهمی نهفته است. امام ، پیش از بیان حدیث سلسله سند آن را بر می شمارد و شجره نامه امامت معصوم را به مسلمانان معرفی و معلوم میکند که معارف اهل بیت به شخص پیامبر و در نهایت به مبدأ وحی متصل است. امام در آغاز این حدیث مردم را به توحید و یکتاپرستی فرا میخواند و اهمیت آن را گوشزد می کند. سپس به پیوند توحید با مسأله ولایت می پردازد و پیوستگی رهبری امت را با مبدأ اعلی معلوم میگرداند و در حقیقت با اثبات امامت بر حق اهل بیت و جانشینی خود ولایت را شرط قبول توحید اعلام میکند.
آنچه در این حدیث مطرح شده است، صرفاً طرح مسأله امامت نیست بلکه یک موضوع اساسی و مربوط به کل جامعه اسلامی است. حضرت رضا در این حدیث، ضمن یادآوری توحید، جایگاه خود را به عنوان امام برحق آشکار میکند تا مردم بدانند که امامت و رهبری مسلمانان شایسته اوست و مأمون به ستم خلافت را غصب کرده است.