دو سفر آسمانی ( از مدینة النبی تا ایران اسلامی و بین الحرمین رضوی و فاطمی )  ( صص 135-134 ) شماره‌ی 3573

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > شهادت امام رضا (عليه السلام) > حضور امام جواد (عليه السلام) در احتضار امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

امام جواد وارد حجره ای شد که امام رضا با بدن مسموم افتاده بود. همین که پدر متوجه حضور فرزند شد با بدن نحیف و مسموم از جای خویش برخاست و فرزند عزیزش را در آغوش کشید و او را به سینه خویش فشرد و پیشانی و صورت او را می بوسید.

متن

حضور امام جواد در کنار بستر بابا

ابو الصلت می گوید(۴):(عیون اخبار الرضا با ترجمه ج ۲، ص ۵۹۵ - ۵۹۶؛ جلاء العیون، ص ۹۴۲)

پس از اینکه امام رضا وارد خانه شده و من در را از پشت بستم در میان خانه محزون و غمگین ایستاده بودم که ناگاه بوی خوشی به مشامم خورد و سرم را بلند کردم دیدم جوانی زیبا روی و مشکین موی که سیمای ولایت و امامت از چهره دل آرایش روشن بود و از نظر چهره شبیه ترین مردم به امام رضا بود . در میان خانه ایستاده اباصلت از شدت نگرانی و ترس از ورود غریبه ها و با توجه به بسته بودن در خیلی تعجب کرد و با سرعت به سوی او دویده و بی اختیار از او سؤال کرد: از کدام راه داخل خانه شدی من که در را از پشت محکم بسته بودم؟

فرمود: آن قادر متعال که مرا هم اکنون از مدینه به طوس آورده از درهای بسته نیز داخل ساخت اباصلت به خود آمده و سلام نمود و با احترام سؤال کرد: آقا جان! شما که هستید؟

فرمود:

من حجت خدا محمد بن علی هستم آمدم تا با پدر غریب و مظلومم وداع نمایم.

ودایع امامت و ارتحال

ابو الصلت می گوید(۱):(عیون اخبار الرضا با ترجمه ج ۲ ص ۵۹۶؛ جلاء العیون ص ۹۴۲)

امام جواد وارد حجره ای شد که امام رضا با بدن مسموم افتاده بود. همین که پدر متوجه حضور فرزند شد با بدن نحیف و مسموم از جای خویش برخاست و فرزند عزیزش را در آغوش کشید و او را به سینه خویش فشرد و پیشانی و صورت او را می بوسید. 

منظره وداع پدر و فرزند که همدیگر را در آغوش گرفته بودند برای من منظره ای دلخراش و طاقت فرسا بود وداع جانسوز دو امام را در حالی میدیدم که احساس می کردم و دایع امامت به امام جوان سپرده می شود(2).(سن شريف امام جواد الا هنگام شهادت پدر هفت سال بود. (تقویم شیعه، ص ۶۵)

رازهایی به همدیگر میگفتند که من نمی فهمیدم ولی دیدم که امام جواد از میان سینه پدر چیزی بیرون آورده و فرو برد و نیز بر لبهای مبارک امام رضا کفی دیدم که از برف سفیدتر بود و امام جواد لبهای مبارک خویش را بر آن نهاده و خورد. بعد از لحظاتی دیدم پدر در دامان پسر از حرکت افتاد و روح بلندش به سوی ملکوت اعلا پر کشید.

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کتاب معارفی