فرزندانش علاقه ای نشان نمیداد گفته اند او به عثمان بن عفان ابراز مودت می کرد؛ اما بر ما روشن نیست که او تا کجا و چه مقدار از اهل بیت روی گردان بوده است. هر چه بود او به دست سالار شهیدان حسین الله در راه کربلا گام نهاد او در این راه جان خود را نثار کرد و سخت مورد اعتماد امام بود؛ به گونه ای که امام او را به فرماندهی جانب راست سپاه خود منصوب فرمود. امام گاه او را برای احتجاج به سوی لشکر دشمن میفرستاد. امام به او مأموریت سخن گفتن داده بود. او در وقت نماز ظهر به امر امام سپر جان آن حضرت شد. ماجرای دیدار سرنوشت ساز زهیر بن قین را با امام چنین روایت کرده اند
کاروان امام به زرود رسیده بود کاروانیان همه بارها را گشوده بودند تا قدری بیاسایند. زهیر از سفر حج به سمت کوفه باز میگشت مقصد او با امام حسین یا یکسان بود و وجود آب و آبادی او را آرام آرام به زرود کشانیده بود. از قضا امام حسین هم در همان منطقه نزدیک خیمه زهیر بار نهاده بود. زهیر در طول سفر خود را از امام حسین و یارانش پنهان میکرد تا مبادا او را به جهاد تکلیف کنند؛ اما روز موعود فرا رسیده بود. او با گروهی از بستگان و یاران بر سر سفره غذا نشسته بود که ناگاه سفیر امام سر رسید و زهیر را فرا خواند. زهیر غافلگیر و درمانده شده بود همسر او زهیر را از تحیر به درآورد و گفت: منزه است خدا آیا پسر پیامبر کسی به سوی تو می فرستد ولی تو او را بی پاسخ می گذاری؟ برخیز تا دریابی ذریه پیامبر چه درخواستی دارد و سپس برگرد.
زهیر از جای برخاست و به خدمت امام شرفیاب شد. ابی مخنف نوشته دلهم همسر زهیر دختر عمرو برای من حکایت کرد مدت زمانی نگذشته بود که زهیر با سرعت و با صورتی برافروخته و شادمان به سوی یارانش بازگشت و دستور داد خیمه اش را جمع کنند و آن را به طرف خیمه امام حسین و یارانش منتقل و در آنجا بر پا کنند؛ سپس رو به من کرد و گفت تو را طلاق دادم