وداع با مدینه
پیک خلیفه هر از چند گاهی دعوتنامه ای جدید را از سوی مأمون برای دعوت امام به خراسان میآورد پاسخهای مکرر و منفی امام سبب شد که خلیفه دو تن از مسئولان حکومت را همراه با کاروان حکومتی برای آوردن امام به مدینه بفرستد رجاء بن ابی ضحاک و یاسر خادم کارگزاران عباسیان بودند که در رأس این کاروان وارد مدینه شدند. آنها دستور داشتند تا با احترام امام را تا مرو همراهی کنند دیگر گریزی از این سفر اجباری نبود آثار ناخشنودی در چهره امام نمایان بود.
اگرچه مأموران حکومت میخواستند این سفر را معمولی و یا نهایتاً تشریفاتی جلوه دهند اما امام رضا الله که از پایان این سفر آگاه بود خانواده خویش و مردم مدینه را نیز از بی بازگشت بودن سفر آگاه فرمود. آن حضرت چند بار با مرقد مطهر پیامبر خدا وداع کرد در حالی که صدای گریه اش بلند و حزنش آشکار بود ایشان به برخی از مردم مدینه که گمان میکردند این سفری معمولی است فرمود: من از جوار جدم خارج میشوم و در غربت از دنیا خواهم رفت و در کنار هارون دفن خواهم شد. ایشان در خراسان به یار خویش حسن بن على وشاء فرمود هنگامی که خواستند مرا از مدینه بیرون بیاورند همه خانواده خود را گرد خود نشاندم و گفتم برای من گریه کنند تا صدای گریه آنان را بر خودم بشنوم و سپس دوازده هزار دینار میان ایشان تقسیم کردم و گفتم از این سفر دیگر باز نخواهم گشت.
از یک گزارش به دست میآید که گویا امام پس از مدینه برای عمره به مکه رفته و با خانه نیز وداع کرده است.(عيون اخبار الرضا الله ج ۲ ص ۲۱۷ ح ۲۸، الخرائج و الجرائح ص ۲۰۷ ح ۳۶۹)