شعرا در خراسان
رسم چنین بود که اگر کسی ولی عهدی و یا خلافت را می پذیرفت شاعران بزرگ در وصف وی اشعاری میسرودند. این اشعار نیز معمولاً در تاریخ ماندگار شده است. بسیاری از شاعران مشهور آن دوره نظیر ابراهیم بن عباس صولی دعبل بن علی خزاعی، رزین بن علی خزاعی و ابو نواس در خراسان حضور یافته در رثای اهل بیت اشعاری سرودند که برای همیشه ماندگار شد دعبل خزاعی که خود شیعه بود قصیده ای در رثای امام رضا و اهل بیت سرود که به مدارس آیات مشهور شد. این اشعار که از صنایع ادبی ویژه ای برخوردار بود در همان ایام حضور امام در خراسان در بسیاری از مناطق منتشر شد.
شاید بتوان گفت که شعر سرایی ابونواس (۱۴۶ - ۱۹۸ ه) بزرگترین شاعر زمانه در مدح اهل بیت ، از مهمترین رخدادهای ادبی عصر امام هشتم ها است.
ابونواس که برخی وی را سرآمد شاعران پس از اسلام می شمارند در جلسه شعرسرایی ولی عهد شرکت نمیکند. روز بعد مأمون به ابونواس گفت تو یگانه شاعر زمان هستی و نظیری نداری چرا در جلسه شاعران حضور نیافتی تا در مدح علی بن موسی شعر بگویی؟ ابونواس در همانجا چهار بیت شعر سرود که دو بیت آن چنین است:
فَعَلَى مَا تَرَكْتَ مَدْحَ ابْنِ مُوسَى وَ الْخِصَالَ الَّتِي تَجَمَّعْنَ فِيهِ
قُلْتُ لَا أَهْتَدِي لِمَدْحَ إِمَامٍ كانَ جَبْرَئِيلُ خَادِماً لِأَبِيهِ
ترجمه به من میگویند چرا در مدح علی بن موسی که تمام خصال نیکو در او جمع است شعر نمیگویی؟ در پاسخ میگویم مرا توانایی شعر سرایی در مدح امامی که جبرئیل خادم پدرش بوده نیست.
مأمون که از زیبایی شعر وی در عجب مانده بود، او را ستود و به اندازه تمام جایزه هایی که به تمام شعراء پرداخته بود به ابونواس هدیه داد. ابونواس چندی بعد امام رضا را در مرو ملاقات کرد و عرض کرد که اشعاری را برایتان سروده ام دوست دارم شما آن را گوش بدهید. امام فرمود بخوان و شاعر زمانه این گونه قرائت کرد:
مُطَهَّرُونَ نَقِياتٌ ثِيَابُهُمْ تَجْرِي الصَّلَاةُ عَلَيْهِمْ أَيْنَمَا ذُكِرُوا
مَنْ لَمْ يَكُنْ عَلَوِياً حِينَ تَنْسُبُهُ فَمَا لَهُ مِنْ قَدِيمِ الدَّهْرِ مُفْتَخَرٌ
فَاللَّهُ لَمَّا بَرَا خَلْقاً فَأَتْقَنَهُ صَفَاكُمْ وَاصْطَفَاكُمْ أَيُّهَا الْبَشَرُ
فَأَنْتُمُ الْمَلَأُ الْأَعْلَى وَعِنْدَكُمْ عِلْمُ الْكِتَابِ وَ مَا جَاءَتْ بِهِ السُّوَرِ
امام از اشعار وی بسیار خرسند شد و بیان داشت: اشعاری سروده ای که تاکنون سابقه ندارد و دیگران این گونه نسروده بودند. آنگاه به غلامش فرمود چقدر پول همراه داری؟ پاسخ داد سیصد دینار. فرمود تمام پول را به ابونواس بده بعد فرمود شاید این مبلغ کم باشد.
آنگاه امام مرکب خویش را نیز به او بخشید .(ر.ک: عیون اخبار الرضا ج ۲ ص ۱۴۳ ج ۱۰، الاعلام ج ۲ ص ۲۲۵)