امامت حضرت رضا (ع)
پس از شهادت امام کاظم (ع)، حضرت رضا (ع) در ۳۵ سالگی و به روایتی هنگامی که ۲۹ سال و دو ماه سن داشت عهده دار مقام امامت و رهبری امت شد امین، ۱۳۷۴، ج ۶، ص (۱۴۲) امام رضا (ع) در دوران سه تن از خلفای عباسی یعنی هارون، امین و مأمون زندگی کرد. آن حضرت در میان هجده تن اولاد ذكور امام کاظم (ع)، فرزند ارشد و از همه فاضل تر بزرگوارتر گرانقدرتر داناتر و در علم، بردباری، تقوا و کوشیدن در این راه از همه برتر بود خاص و عام همه بر این مطلب هم سخن بودند و به خوبی او را می شناختند هم از این رو و هم به دلیل نص صریح و اشارات حضرت کاظم (ع) بر امامت وی پس از خود امامت به حضرت علی بن موسی الرضا رسید جمعی از یاران نزدیک و اصحاب موثق پرهیزگار و عالم امام کاظم (ع)، نصوص آن حضرت بر امامت رضا (ع) را روایت کرده اند (مفید، ۱۴۱۳ ق، ج ۲، ص ۲۴۴ ، ۲۴۷ - ۲۴۸) امام کاظم (ع) در مناسبتهای مختلف ضمن اشاره به فرزندش ابوالحسن علی حضرت رضا (ع)) به یارانش میگفت که «پس از خود، امامت بر عهده او است و باید مسائل دینی خود را از وی بیاموزید امام کاظم (ع) می گفت: من کنیه خود ابو الحسن و به روایتی نوشته هایم را به او دادم مهتر فرزندانم او است و هم داناترین و برترین و بهترین و محبوب ترین آنها است نزد من .... نوشته اش نوشته من است و سخنش سخن من و فرستاده اش فرستاده من او وصی و قائم مقام و جانشین من است و پس از من امام و صاحب الامر و حجت خدا بر مردم او است. هر کسی از من طلبی دارد از او بگیرد و به هر کسی و عده ای داده ام از وی بخواهد هر کسی نیز ناگزیر باید با من دیدار کند تنها با نامه او می تواند باید مالیات شرعی خود را به او بپردازید و به امامت وی گردن نهید. امام کاظم (ع) در مدینه و نیز بصره و بغداد امامت و جانشینی فرزندش علی (امام رضا (ع)) را پس از خود مورد تأکید قرار میداد و حتی از زندان نیز یادداشتهایی دال بر این مطلب برای یارانش میفرستاد و در واپسین سال زندگانی اش از علی امام رضا (ع)) نام می برد و جانشینی او را در مقام امامت یادآور میشد یارانش را بر این امر گواه میگرفت و گاه می فرمود تا به علی امام رضا (ع)) تبریک بگویند آن حضرت در مدینه ۱۷ تن از اولاد علی و فاطمه (ع) را گرد آورد و آنان بر امامت رضا (ع) شهادت دادند و نیز نامه ای در این باره نوشت و شصت تن از بزرگان مدینه را بر آن گواه گرفت و هم در ملأعام در مدینه جانشینی او را اعلام کرد. بر اساس پاره ای روایات امام کاظم (ع) حضرت رضا (ع) را در دوران طفولیت در دامان خود میگرفت و بدو محبت میکرد و به بعضی از یارانش جانشینی او را اطلاع می داد (کلینی، ۱۴۰۱ ق، ج ۱، ص ۳۱۱-۳۱۶؛ ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۳۱-۴۱). افزون بر این نام امام رضا (ع) در روایات متعدد جزو امامان دوازده گانه یاد شده است.
حضرت رضا (ع) تا هنگامی که پدر بزرگوارش در مدینه بود (۱۷۹) از محضر او بهره می برد و تا امام کاظم (ع) در قید حیات بود وکیل وی بود. هنگامی که امام کاظم (ع) روانه عراق شد حضرت رضا (ع) در مدینه باقی ماند و به کارهای پدر و خانواده و مسائل مربوط به امامت رسیدگی کرد و امام کاظم (ع) یادداشتها دستورات و گاه اموالی برای او می فرستاد ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۳۶ - ۳۸؛ رضوانی، ۱۳۴۸ ، ص (۱۸) و امام رضا (ع) به ارشاد مسلمانان می پرداخت و به امور شیعیان رسیدگی میکرد امام کاظم (ع) هنگام وفات در وصیت نامه خویش حضرت رضا (ع) را بار دیگر به عنوان وصی خود نام برد و سفارشهای لازم را بدو کرد و هم وصایای امامان پیشین را که حرف به حرف نوشته بود به وی یادآور شد ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۴۲-۴۶) امام کاظم (ع) سرپرستی اموال اولاد، همسران و مادران فرزندان خود را به حضرت رضا (ع) سپرد، بی آنکه برای دیگر فرزندان خود حق تصرف در چیزی را قرار دهد. این مطلب موجب شد تا عباس بن موسی برادر امام رضا (ع) با این امر مخالفت کند کلینی، ۱۴۰۱ ق، ج ۱، ص ۳۱۶-۳۱۹).
هنگامی که امام کاظم (ع) به شهادت رسید دولت عباسیان با صحنه سازی کوشید تا نشان دهد امام به مرگ طبیعی در گذشته است اما چون حقیقت آشکار شد، هارون گفت که سندی بن شاهک خودسرانه امام را کشته است ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۹۲-۹۳ و ۹۷). پس از وفات امام کاظم (ع) امامت به حضرت رضا (ع) رسید آن حضرت در این مسئله که ایشان امام و جانشین حضرت کاظم (ع) هستند، تقیه روا نمی داشتند.
امام رضا (ع) در آغاز کار به فرموده امام کاظم (ع) و به پیروی از روش پیامبر (ص) در اظهار دعوت از اعلام عمومی امامت خویش خودداری کرد و فقط خاندان دوستان و افراد مورد اعتماد خود را از آن آگاه ساخت ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۳۵، ج ۲، ص ۲۳۰-۲۳۱). امام در زندگی شخصی به گونه ای رفتار میکرد که حساسیت دستگاه خلافت را برنیانگیزد. مأموران و جاسوسان هارون در مدینه رفتار امام را زیر نظر داشتند و حتی آمد و شد امام را به بازار مدینه به هارون گزارش میکردند و گاه به او خبر میدادند که در خانه امام به روی مردم باز است و او مردم را به سوی خود دعوت میکند ( ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۲، ص (۲۲۲) جاسوسان دولت عباسی مکاتبات و رفت و آمد یاران امام رضا (ع) را نزد آن حضرت سخت تحت مراقبت داشتند و امام نیز جانب احتیاط را نگاه می داشت (طوسی ۱۳۴۸، ص ۴۵۰ گویند یک بار هارون امام را احضار کرد تا به وی آسیبی برساند، اما نتوانست نقشه خود را عملی سازد و امام را با احترام بازگرداند مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۴۹، ص ۱۱۶) مطابق برخی روایتها نیز کسانی چون عیسی بن جعفر عباسی، پسر عموی هارون و يحيى بن خالد برمکی هارون را به کشتن امام ترغیب میکردند. با این همه هارون که از عواقب قتل امام کاظم (ع) نگران بود دیگر معترض امام رضا (ع) نشد ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۲، ص (۲۴۶) و آن حضرت همچنان در مدینه اقامت داشت و آزادانه فعالیت میکرد محل اقامت آن حضرت صریا از قرای مدینه بود و یاران آن بزرگوار در آنجا با وی دیدار میکردند. این قریه را امام کاظم (ع) در سه میلی جنوب شرقی مدینه بنیاد نهاده و آباد کرده بود پس از امام رضا (ع) فرزندان و جانشینان آن حضرت نیز همه در صریا اقامت داشتند (خلیل بن احمد فراهیدی، ۱۴۱۰ ق، ج ۴، ص ۴۰۲؛ ابن شهر آشوب، بی تا، ج ۴، ص ۳۸۲-۳۸۳) امام رضا (ع) گاه نیز در الحمراء يا حمراء الأسد، در حدود بیست کیلومتری جنوب مدینه در راه فرع ( ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۲، ص ۲۲۴ - ۲۲۵؛ حازمی، بی تا، ج ۱، ص ۷۴ پی نوشت (۱) و خاخ یا روضة خاخ فیروزآبادی، ۱۹۶۹، ص ۱۲۵) منزل میکرد. خاخ در سمت راست حمراء الاسد قرار داشت و چاه و مزارع امام رضا (ع) و محمد بن جعفر بن محمد در آنجا به حضر معروف بود (سمهودی، ۱۴۰۴ ق، ج ۲، جزء ۴، ص ۱۱۹۸ با این که همواره از سوی هارون خطر او را تهدید می کرد، اما با ایمان به یاری خدا ترسی نداشت.