حديث سلسلة الذهب
هنگامی که امام وارد نیشابور شد و در چارسوق بازار بود یا آنگاه که نیشابور را به عزم مرو ترک می گفت اجتماعی بزرگ بر پا شد و عده ای از علما و اصحاب حدیث اهل سنت همچون محمد بن أسلم، اسحاق بن راهويه، محمد بن رافع (درگذشت (۲۴۵) و یحیی بن یحیی درگذشت (۲۲۶ پیرامون کجاوه آن حضرت فراهم آمدند و از وی خواستند تا حدیثی برای آنها بیان کند. پس مرکب آن حضرت ایستاد. امام پرده کجاوه را کنار زد و در حالی که ردایی از خز بر سر انداخته بود چشمان مسلمانان را به طلعت مبارک خود روشن ساخت و حدیثی از پدرش و جدش و دیگر آباء طاهرین خود تا رسول خدا (ص) از جبرئیل روایت کرد که خداوند متعال فرمود: «كلمة لا اله الا الله در من است. پس هر که آن را بگوید، در دژ من داخل شود و کسی که در دژ من داخل شود از عذاب من ایمن گردد (۷) هنگامی که کاروان حرکت کرد امام افزود: با رعایت شروط آن که من خود از شروط آن هستم اربلی، ۱۳۸۱ ق، ج ۳، ص ۱۴۵) (۸) گفته شده است در آن روز ۲۴۰۰۰ تن، این حدیث را تحریر کردند و ابوزرعه رازی (۹) و محمد بن اسلم ا طوسی به عنوان مستملی گفتار امام را برای کاتبان حدیث تکرار کردند ابن بابویه، ۱۴۰۴، ج ۲، ص ۱۴۳ - ۱۴۵؛ اربلی، ۱۳۸۱ ق، ج ۳، ص ۱۴۴ - ۱۴۵؛ ابن صباغ، ۱۴۰۸ ق، ص ۲۵۰-۲۵۱).
این حدیث از آنجا که روات و محدثانش همه ائمه اطهارند و سند روایت آن از ائمه تا حضرت رسول پیوسته و مسلسل است به سلسلة الذهب (زنجیره زرین) معروف شده است و در همان حال تأکیدی بر استمرار و پیوستگی امامت در تفکر شیعی و حقانیت شیعه دوازده امامی است. بیان این حدیث از سوی امام در حقیقت دعوت به وحدت کلمه و اتفاق و پرهیز از اختلاف کلمه و دشمنی بوده است زیرا اساس اسلام و مدخل آن کلمه توحید است که معتقدان به خود را از هر گونه تشویش و عذابی در امان میدارد زریاب خویی و مشایخ فریدنی، ۱۳۸۰ ، ج ۲، ص ۳۶۶) جمله امام نیز پس از این حدیث قدسی به این مطلب اشاره دارد که امامت و ولایت به معنای صحیح کلمه تکمیل کننده توحید است و بدون آن توحید درک نخواهد شد و مسلمانان به رستگاری نخواهند رسید محقق، ۱۳۵۷، ص ۸۱).