زبان دانی
امام رضا با تمام زبانهای آن زمان به خوبی آشنا بود. اباصلت هروی یار همراه امام در خراسان میگوید هرگاه حضرت رضا با مردم به زبان مادری خودشان صحبت میکرد به خدا سوگند فصیح ترین و شیرین گفتارترین مردم بود نسبت به هر زبان و لغتی روزی از ایشان پرسیدم من در شگفتم از اینکه شما تمام این زبانها را با اختلافاتی که در واژگان و یا لهجه های آنها هست به خوبی میدانید امام فرمود ابا صلت من حجت خدا بر مردمم خداوند کسی را حجت خویش بر مردم قرار نمیدهد که زبان آنها را نداند. آیا نشنیده ای که امیر المؤمنین فرمود: به ما فصل الخطاب» داده اند و «فصل الخطاب» یعنی همین دانستن زبانهای مختلف.
امام چند غلام رومی و صقلبی بین) بلغار و استانبول داشت که گاه با آنها به زبان مادری ایشان سخن میگفت امام به زبان فارسی و سندی نیز سخن گفته است.
گذشته از اینکه آن حضرت زبانهای مختلف را می دانست کلام حیوانات را نیز درک میکرد سلیمان علوی میگفت درون باغ بودیم که گنجشکی نزد حضرت رضا آمد و روبه روی ایشان نشست و در حالی که گویی مضطرب بود پیوسته جیک جیک میکرد.
امام رو به من کرد و فرمود میدانی این گنجشک چه میگوید؟ گفتم : خدا و پیامبر و فرزند پیامبر او میداند.
فرمود: میگوید «ماری در خانه میخواهد جوجه های مرا بخورد. برخیز و این چوب را بردار و داخل خانه شو و آن مار را بکش .
چوب را برداشتم و وارد خانه شدم دیدم ماری در خانه راه میرود. او را کشتم.(عیون اخبار الرضا الله ج ۲ ص ۲۲۷ و ۲۲۸ ج ۱ و ۲ و ۳ بصائر الدرجات ص ۳۴۵)