مناظره
دویست سال از بعثت پیامبر گذشته بود و در این مدت طولانی جهان اسلام با اندیشه های مختلف غیر اسلامی آشنا شده بود. گسترش مرزهای جغرافیایی از یک سو و آمدوشد عالمان و بازرگانان ادیان و مذاهب بلاد دیگر به شهرهای مسلمانان سبب شده بود تا شبهات متعددی در مقابل اندیشمندان مسلمان بروز کند از سوی دیگر اندیشه مکتب اهل بیت با ولایت عهدی امام رضا بیش از هر زمان دیگر رسانه ای شده بود و شبهات و سؤالات از شیعه بسیار علنی گردیده بود. دستگاه خلافت عباسی نیز با تشویق مترجمان به برگردان سازی کتب غیر عربی به عربی نهضت ترجمه را راه اندازی کرده بود. این امور سبب شد تا شبهات اعتقادی افزایش یابد و از این رو مراجعات دانشمندان شیعی و غیر شیعی در مسائل اعتقادی به امام فزونی یابد.
بسیاری از این بحث ها به صورت مناظره ای دوجانبه بین امام و دانشمندان و یا طرفداران مذاهب و ادیان مختلف در می آمد. بیشتر مناظرات امام رضا در مسئله توحید و سپس امامت است. در میان جلسات مناظره امام دو جلسه بسیار تابناک تر از دیگران مینماید.
نخست بحثی طولانی با مأمون درباره پیامبران و عصمت آنهاست. این جلسه را خلیفه با این جمله آغاز میکند یا ابْنَ رَسُولِ الله! آیا تو بر این باوری که تمام انبیاء معصوم هستند؟ و وقتی پاسخ مثبت امام را میشنود می پرسد پس معنای این آیه چیست و عصی آدَمُ رَبَّهُ فغوی و آدم پروردگارش را نافرمانی کرد؟ ( طه آیه ۱۲۱)
زیبایی این جلسه آن است که امام تنها با استناد به آیات قرآن به او پاسخ میدهد. این مناظره صریح دوجانبه و طولانی است و در پایان مأمون نمیتواند اعجاب خود را مخفی کند. از این رو میگوید ای ابوالحسن به خدا سوگند که علم صحیح را تنها در نزد اهل بیت می توان یافت و تمام علوم پدرانت امروزه در نزد توست. خدا تو را پاداش نیک عنایت فرماید. در بین جلسه نیز مأمون بارها به زبان این سخن را جاری می کند: «أَشْهَدُ أَنَّكَ ابْنُ رَسُول اللَّهِ حَقًّا شهادت می دهم که تو حقیقتاً فرزند رسول خدایی».
دومین جلسه مشهور امام رضا ، جلسه مناظره بزرگان و اندیشمندان ادیان گوناگون با آن حضرت در دربار مأمون و در حضور وی بوده است. این جلسه طولانی که به دعوت و در خواست خلیفه سامان یافته بود با بزرگان نصارا (جاثلیق)، يهود (رأس الجالوت). صابئین ستاره پرستان زرتشت رومیان و جمعی از متکلمان بوده است. امام تنها با استناد به کتابهای خود ایشان نظیر انجیل و تورات با ایشان بحث و آنان را مجاب کرد.(التوحيد ص ۴۱۷-۴۴۱ عیون اخبار الرضا الله ج ۱ ص ۱۵۴ و ج ۲ ص ۲۰۰.)