4. جشن ولایتعهدی
فضل بن سهل مردم را از تصمیم مأمون دایر بر ولایتعهدی امام آگاه ساخت و گفت تا روز پنج شنبه همه مردم از والیان سرداران، پرده داران، قضات و دیگران با لباس سبز در حضور مأمون فراهم شوند تا با حضرت رضا (ع) بیعت کنند و مقرری یک ساله خود را نیز دریافت کنند در آن روز مأمون نشست و حضرت رضا (ع) را کنار خود نشاند، در حالی که امام جامه سبز پوشیده و عمامه بر سر نهاده و شمشیری حمایل کرده بود و پرچمهای (سبز) بالای سر وی در اهتزاز بود عباس پسر مأمون نخستین کسی بود که به دستور مأمون با امام بیعت کرد. آنگاه رجال کشوری و لشکری و بزرگان و سایر مردم با آن حضرت بیعت کردند سخنوران و شاعران درباره فضایل و مناقب امام رضا (ع) سخن گفتند و شعرها خواندند و مأمون به آنان جوایزی داد مردم پیرامون امام رضا (ع) فراهم آمدند و این بشارت را با شادمانی به او تبریک گفتند. آنگاه امام به درخواست مأمون خطبه ای ایراد کرد. امام پس از حمد و ثنای خداوند بی آن که از مأمون نامی ببرد، خطاب به مردم فرمود که ما به سبب قرابت با رسول خدا بر شما حقی داریم شما نیز از این جهت بر ما حقی دارید. هرگاه شما حق ما را ادا کردید ما نیز باید حق شما را بگزاریم». ذکر نشده است که امام در آن مجلس به جز این کلمات سخنی گفته باشد مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۴۹، ص ۱۴۶). با این همه امام هم به نور امامت و هم با روشن بینی خاصی که از اوضاع و احوال سیاسی زمان خود داشت در آن مجلس به یکی از یاران خاص خود گفت که دل به این کار مبند و خشنود مباش؛ زیرا این کار سر نخواهد گرفت قاضی نعمان، ۱۴۱۲ ق، ج ۳، ص ۳۴۰-۳۴۲).
مأمون خطبه ای درباره ولایتعهدی امام رضا (ع) و بیعت با وی خواند و اموالی بسیار خرج نماز عید کرد و به سرداران خود عطا داد تا خشنود شدند فقط چند تن از بیعت با امام سر باز زدند (عیسی جلودی، علی بن ابی عمران و ابویونس) که مأمون آنان را زندانی کرد. مأمون پس از مراسم بیعت با امام خبر آن را به شهرها نوشت و در اول سال ۲۰۲ دختر خود (و به روایتی خواهر خود) ام حبیب یا ام حبیبه را به ازدواج امام در آورد و دختر دیگر خود ام الفضل را به حضرت جواد (ع) فرزند امام رضا (ع) نامزد کرد (طبری، ۱۳۸۷ ق، ج ۸، ص ۵۶۶؛ مسعودی، ۱۴۰۹ ق، ص ۲۲۶).