به هر روی امام شدیداً با پیشنهاد مأمون مخالفت کرد و به وی گفت: مرا از این (ولا يتعهدى هم معاف دار مأمون دیگر عذر امام را نپذیرفت و استناد به مسئله خلافت و جانشینی عمر بن خطاب، امام را تهدید کرد.
هم چنین مأمون به امام گفت با رد پیشنهاد من میخواهی خود را سبکبار کنی تا مردم بگویند به دنیا بی رغبتی امام گفت: من برای دنیا به دنیا بی رغبتی ننمودم و قصد تو را می دانم. تو میخواهی به مردم بگویی علی بن موسی به دنیا بی رغبت نیست بلکه دنیا او را ترک کرده بود. نمی بینید چگونه به طمع خلافت ولایتعهدی را پذیرفته است. مأمون خشمگین شد و گفت تو همیشه به گونه ای ناخوشایند با من برخورد میکنی و خود را از خشم من در امان می دانی. به خدا قسم اگر ولایتعهدی را بپذیری که هیچ وگرنه تو را به این کار وادار میکنم و اگر باز نپذیرفتی گردنت را میزنم ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۲، ص ۱۵۱-۱۵۲).