امام رضا (ع) و غلات
در زمان امام رضا (ع) گروهی از غلات (غلو کنندگان) بودند که درباره پیامبر و ائمه از حد در میگذشتند و آنان را بالاتر و فراتر از حق و مقام خود تصور می کردند. چنانکه یونس بن ظبیان از پیروان ابوالخطاب بنیان گذار فرقه غالی خطابیه قائل به الوهیت امام رضا (ع) بود و چون این سخن و اعتقاد او به اطلاع امام رسید، بسیار خشمگین شد و او را نفرین کرد (طوسی، ۱۳۴۸ ، ص ۳۶۳-۳۶۴؛ مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۲۵، ص ۲۶۴). پاره ای از غلات نیز ائمه را موجوداتی فوق بشری و غیر طبیعی میدانستند که خداوند کار جهان از خلق و رزق را به آنان تفویض (این تفویض غیر از تفویض در باب جبر و اختیار است) کرده است و این گروه را به این سبب مفوّضه نامیده اند (نوبختی، ۱۳۵۵ ق، ص ۸۴؛ مفید، ۱۴۱۴ ق - ب، ص ۱۳۳-۱۳۴) برخی از مفوّضه نیز ائمه را پیامبرانی می دانستند که بر آنان وحی نازل میشود. لیکن امام رضا (ع) در سخنان خود چنین اعتقاداتی را قاطعانه نفی کرد ( ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۲، ص ۲۱۹؛ ابن شهر آشوب، بی تا، ج ۴، ص ۳۴۸).
امام رضا (ع) همچون پدران خود با اندیشه غلو سخت مبارزه می کرد و از غلات بیزاری می جست تا جامعه شیعه به سبب عقاید باطل آنان آسیب نبیند و چهره تشیع خدشه دار نشود. امام رضا (ع) با استناد به آیات قرآن و احادیث پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) می فرمود که خداوند رسول خود را پیش از آن که پیغمبر قرار دهد بنده خود قرار داده است و کسانی که درباره علی (ع) به حد افراط دوستی ورزیده اند همچون کسانی که با وی به حد افراط دشمنی می کنند به هلاکت و نیستی افتاده اند. امام غلات به معنی الحادی آن یعنی کسانی که ائمه را خدا و احیاناً پیامبر می خواندند را کافر و مفوّضه را مشرک میدانست و می فرمود که غلات عظمت خدا را کوچک کرده اند. از این رو به یاران خود سفارش میکرد که با آنها همنشینی و دوستی نکنند و روابط اجتماعی خود را با آنها قطع کنند (ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۱۳۰ - ۱۳۱، ج ۲، ص ۲۱۷-۲۱۹). امام پاره ای از احادیثی را که درباره فضایل ائمه از منظر غلو بیان میشد بر ساخته دست مخالفانی می دانست که می خواستند مردم را به تکفیر شیعه و ادارند تا مردم بگویند اصحاب ائمه کسانی هستند که پیشوایان خود را پروردگار خویش گرفته اند (ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۲۷۲).