تصریح به امامت آن حضرت
علاوه بر متون عامی که از پیامبراکرم و مولا علی (ع) درباره دوازده امام وارد شده هر امام به نوبه خود جانشین خویش را تعیین میکرد و در برابر نزدیکانش به صراحت از او سخن می گفت تا مبادا کسی پس از او در این باره ادعایی کند.
و آنگونه که در روایت کلینی در کافی به نقل از حسین بن نعیم صحاف آمده امام موسى بن جعفر از میان بیست تن فرزند خود صريحاً علی بن موسی الرضا را به امامت خود برگزید. در روایت مزبور آمده که حسین بن نعیم صحاف میگوید: من و هشام بن حکم و علی بن یقطین در بغداد بودیم. علی بن یقطین گفت: من نزد عبد صالح (امام موسی (ع)) بودم فرزندش علی الرضا بر او وارد شد فرمود: ای علی بن یقطین! این علی سرور فرزندان من است و من کنیه خود را به او بخشیده ام هشام بن حکم با کف دست خود بر پیشانی اش زد و گفت: میدانی چه میگویی؟ ابن یقطین گفت به خدا سوگند همین را که گفتم از او شنیدم هشام بن حکم به او گفت با این سخن به تو گفته که او جانشین وی می باشد.
و به نقل از معاوية بن حکیم با استناد به ابوالحسن موسی (ع) روایت شده که فرمود: فرزندم علی بزرگترین فرزندان من و بهترین آنها به نظر من است و از همه بیشتر او را دوست میدارم و او همراه من در جفر صفحه پیشگویی حوادث -م نظر می افکند و در این چاه تنها کسی مینگرد که نبی یا جانشین نبی باشد.
و در کافی به نقل از داود رقی روایت شده که میگوید: به امام موسی بن جعفر (ع) عرض کردم فدایت گردم من سنم زیاد شده و پای در مرگ دارم دست مرا بگیر و از آتش رهاییم ده حضرت به فرزندش ابوالحسن رضا اشاره کرد و فرمود پس از من این جانشین من بر شما خواهد بود.
همچنین به نقل از محمد بن عمیر بن اسحاق بن عمار روایت کرده که گفته است: به ابوالحسن اول (امام موسی (ع)) گفتم: آیا مرا به کسی راهنمایی نمی کنی که در دینم به او مراجعه کنم؟ فرمود این فرزندم علی است و پدرم دستم را گرفت و مرا به قبر رسول خدا (ص) برد و فرمود فرزندم خداوند عزوجل می فرماید: «انی جاعل فی الارض خليفة و خداوند اگر سخنی گفت به آن عمل می کند.
و در روایت دیگری که کلینی آن را به نقل از داود رقی نقل کرده می گوید که گفته است به امام موسی بن جعفر (ع) عرض کردم سن من بالا رفت و استخوانهایم فرسوده شده و من هنگامی که از پدرت پرسیدم مرا به تو راهنمایی کرد حال بگو که پس از تو چه کسی جانشین است؟ فرمود فرزندم، ابو الحسن الرضا.
همچنین به نقل از نصر بن قابوس آورده که گفت به امام موسی بن جعفر (ع) گفتم من از پدرت پرسیدم که چه کسی پس از تو (امام) است ترا معرفی کرد و هنگامی که حضرت فوت کرد مردم هر کدام به سمتی رفتند و تنها من و بارانم به امامت تو قائل شدیم حال خبرم ده که کدام یک از فرزندانت بعد از تو جانشین است؟ فرمود: فرزندم فلانی
و در روایت داود بن سلیمان آمده که گفت به امام موسی (ع) عرض کردم: من از آن بیم دارم که حادثه ای برایت پیش آید و دیگر ترا نبینم به من بگو امام پس از تو کیست؟ فرمود این فرزندم و به ابوالحسن الرضا (ع) اشاره فرمود.
و از محمد بن سنان روایت کرده که گفت یک سال پیش از آنکه امام موسی (ع) به عراق رود بر او وارد شدم فرزندش علی نیز حضور داشت آن حضرت نگاهی به من انداخت و فرمود: ای محمد در این سال اتفاقی خواهد افتاد و تو نباید بیتابی کنی عرض کردم فدایت شوم مرا نگران ساختی چه اتفاقی خواهد افتاد؟ فرمود: به سوی ستمگران رهسپارم ولی از این یک بدی به من نمی رسد بلکه کسی که بعد از او می آید بر من ستم روا میدارد؟ میگوید گفتم چگونه خواهد بود فدایت شوم؟ فرمود: خداوند ستمگران را گمراه میکند و هرچه میخواهد میکند آنگاه فرمود: هر کس بر این فرزندم ستم روا داشت و به فرزندش علی بن موسی الرضا اشاره کرد مانند کسی است که بر علی بن ابی طالب ستم روا داشته و حقش را پایمال گردانده و امامتش را پس از رسول خدا (ص) منکر گشته است. عرض کردم به خدا سوگند اگر خداوند عمری به من دهد، حق او را بجا خواهم آورد و به امامتش اعتراف خواهم کرد. فرمود: راست می گویی ای محمد خداوند عمرت را دراز می گردانند و تو حق او را ادا می کنی و به امامت او و امامت کسی که بعد از او می آید اقرار میکنی. عرض کردم و او کیست؟ فرمود فرزندش محمد و بسیاری از این روایات که افراد ثقه از یاران امام موسی کاظم (ع) درباره این موضوع، نقل کرده اند.