اشاره و تصریح دوم
نعیم قابوسی از حضرت ابی الحسن موسى بن جعفر روایت میکند که فرمود : همانا پسرم علی بزرگ فرزندانم و نیکوترین آنان است بسوی من : پسرم با من در جفر (۲) نگاه میکند در صورتیکه کسی در جفر نگاه نخواهد کرد مگر پیغمبر یا جانشین پیغمبر باشد داو درقی هم تایید میکند و میگوید بحضرت ابی ابراهیم موسی بن جعفر عرضکردم که من پیر شده ام میترسم بمیرم دست مرا بگیر و از آتش نجات بده می گوید حضرت اشاره به سوی پسرش ابی الحسن الرضا کردو فرمود پس از من پسرم علی امام و پیشوای شما است ( جفر ظرفی است از پوست که در او است دانش و علم پیامبران و جانشینان آنان و علم دانشمندانی که از بنی اسرائیل بودند و رفتند)
تصریح و اشاره ی سوم
محمد بن فضل گفت حدیث کرد مرا مخزومی که مادرش از نسل جعفر بن ابیطالب بود و گفت که حضرت ابی الحسن موسى بن جعفر به سوی ما فرستادسپس گرد آمدیم در خدمت آنحضرت بعد آن بزرگوار بما فرمود که میدانید شمار ا چرا گرد آوردم ؟ عرض کردیم نه ، بما فرمود: گواه و شاهد باشید که پسرم همین که حاضر است وصی و جانشین وقیم کارهای من است خلیفه ی بعد از من است هر کس از من طلبی دارد از او بگیرد بهر کس من وعده ای داده ام او وفای به آن خواهد کرد هر کس آرزوی ملاقات مرا دارد مرا نخواهد دید مگر بنوشته ی او نظر کند (کافی ج ۱ ص ۳۱۲)
تصريح و اشاره ی چهارم
داود بن سلیمان گفت بحضرت ابی ابراهیم عرض کردم که من می ترسم حادثه ای رخ بدهد و شما را نه بینم بمن بفرمائید که امام بعد از شما کیست ؟
حضرت فرمود: پسرم فلانی یعنی حضرت ابی الحسن (کافی ج ۱ ص ۳۱۳)
تصریح و اشاره ی پنجم
على بن عبدالله هاشمی گفت شصت نفر از شیعیان و دوستان کنار که ناگاه موسی بن جعفر تشریف آور دو دست پسرش علی در دست آنحضرت بود فرمود : آیا میدانید که من کیستم؟ عرض کردیم شما بزرگ و پیشوای ما هستید
فرمود نام و نسب مرا بیان کنید عرض کردیم شما موسی بن جعفر بن محمد هستید
سپس فرمود: اینکه با منست کیست عرض کردیم او علی بن موسی بن جعفر است فرمود گواه و شاهد باشید که او وکیل منست در زمان زندگی من و وصی منست بعد از مردن من ( عیون اخبار الرضا)
تصریح و اشاره ی ششم
حضرت صادق (ع) فرمود که پدرم بجابر بن عبدالله انصاری گفت: بتو حاجتی دارم که از تو بپرسم عرض کرد هر وقت که شما بفرمائید حاضرم تا اینكه يك روز با هم خلوت کردند حضرت فرمود؛ ای جابر مراخبر ده از لوحیکه در دست مادرم فاطمه دختر پیغمبر خدا دیدی و نیز خبر ده از آنچه که مادرم بتو خبر داده که در آن لوح چه نوشته بود جابر عرض کرد خدا را گواه میگیرم که من بر مادرت فاطمه علیها السلام در زندگی رسول خدا وارد شدم و او را بولادت حسين تبريك عرضكردم در دست آن بانو لوحی سبز رنگ دیدم خیال کردم که زمرد است و در آن نوشته ای سفید مانند نور خورشید دیدم به آن بانو عرض کردم پدر و مادرم قربانت ای دختر رسول خدا این لوح چیست؟ فرمود این لوحی است که خدای عز وجل برای رسولش سوقات و ارمغان فرستاده در این لوح اسم پدرم و شوهرم و نام دو فرزندم و اوصیاء از نسل من نوشته شده این را پدرم به من بخشیده تا مرا شادمان کند
حديث لوح
جابر عرض کرد: همان لوحرا مادرت فاطمه بمن داد نوشته هایش را خواندم پس از آن نوشتم پدرم فرمود : ای جابر میتوانی آن نوشته
را بمن نشان دهی عرض کرد آری ، پدرم با جابر رفت تا بمنزل جابر رسیدند سپس پدرم صحیفه ای از پوست بیرون آورد و فرمودای جابر نوشته ی خود را نظر کن تا برایت بخوانم جابر نگاه کرددید هر چه آن حضرت میخواند در نوشته ای که او استنساخ کرده میباشد جابر میگوید خدا را گواه میگیرم که در آن لوح دیدم همینطور لوح نوشته بود که در این
تصریح و اشاره ی هفتم
يزيد بن سلیط گفت در راه مکه با جماعتی بودیم امام صادق را ملاقات کردیم من عرض نمودم پدر و مادرم قربان شما پیشوایان و ائمه ی پاک و پاکدامن گردد، از مرگ ، کسی خلاصی ندار داگر اتفاقی افتادگی را جانشین و خلیفه برای من قرار میدهی حضرت فرمود آری این گروه فرزندان من هستند و بزرگ ایشان این است اشاره بسوی پسرش موسی بن جعفر کرد و فرمود در او است دانش و علم حکم احکام وفهم وجود و شناسائی بآنچه که مردم نیازمندند در احکامی که در آنها اختلاف میکنند در آن احکام از امور دینشان و در اوست خوشخوئی و همسایه دارای ، او دری از درهای رحمت پروردگار است و در او است خصلت دیگری که آن خصلت بهتر از همه ی صفات اوست
راوی عرض کرد پدر و مادرم قربانت آن خصلت چیست ؟ فرمود خداوند عزوجل دادرس این امت را از نسل او خارج میکند و نيز او علم و دانش ، فهم ، نور و حکمت این امت است او بهترین مولود و بهترین کسی است که روی زمین راه میرود و خدا خونها را بواسطه ی او نگهدارد و بین مردم را اصلاح کند و بواسطه او پراکندگی ها را گرد آرد و بواسطه ی او آنچه که از هم جدا شده بهم دیگر به پیوندد و امور را اصلاح کند برهنه گان را به برکت او بپوشاند ، گرسنه گان را سیر کند ، و بواسطه ی او ترسیدگان را ایمن سازد و بواسطه ی او باران فرستد و بندگان مطیع وی گردند او در هر حال بهترین مردم باشد چه در پیری چه در جوانی، چه در خورد سالی چه پیش از دوران بلوغش بفامیلش مژده داده میشود ، سخنش حکمت است ؛ سکوتش دانش است او برای مردم روشن میکند آنچه را که در آن اختلاف دارند (عیون ج۱ص۴ ) ما حدیث را تا این جا بیشتر نقل نمی کنیم محل شاهد روشن شد اگر فرصتی مناسب بود بقیه ی حدیث را در صفحات آینده بیان خواهیم کرد