امام در اهواز
امام چون وارد اهواز گردید مریض شد فرمود برای من نی شکر فراهم کنید بعضی از آنان که عقل درستی نداشتند گفتند که امام نمیداند که در تابستان نی شکر پیدا نمیشود بحضرت عرض کردند که در این فصل نی شکر پیدا نمیشود فصل نی شکر در زمستانست حضرت فرمود درست میگوئید ولی شما جستجو کنید یافت خواهد شد اسحاق بن محمد گفت بخدا سوگند مولای من چیزی را طلب نمی کند مگر اینکه پیدا شود ، باطراف فرستادند و جستجو کردند و سپس آمدند و گفتند اندکی برای بذر ذخیره شده بود آوردیم این یکی از براهین امامت بود که صدق گفتار امام در اینجا ظاهر شد اسحاق میگوید از آنجا حرکت کردند و بدهکده ای رسید ند شنیدم حضرت سر به سجده گذارده و میفرماید :
لك الحمد ان اطعتك و لا حجة لى ان عصيتك و لا صنع لي و لا يعزى فى احسانك و لا عذر لى ان اسأت ما اصابني من حسنة فمنك يا كريم اغفر لي ولمن في مشارق الأرض ومغاربها من المؤمنين والمؤمنات (اگر ترا پیروی کنم مهر و سپاسگذاری تر است اگر نافرمانی کنم ترا عذری برای من نیست اگر بد کنم هر خوبی که بمن رسد از ناحیه تو است ، ای کریم مردان و زنانیکه در شرق و غرب عالمند بواسطه ی من بیامرزشان)
اسحاق میگوید : با حضرت نماز گذاردیم هیچگاه در نماز واجب خواندن سوره ی حمد را با انا انزلنا در رکعت اول و خواندن سوره ی حمد را باقل هو الله در رکعت دوم ترك نفر مود (بحارج ۴۹ ص ۱۱۶ )