دعوت مأمون از امام رضا علیه السلام به خراسان
مأمون ابتدا از امام علیه السلام به صورت محرمانه دعوت کرد که همراه با بزرگان آل على علیه السلام به مرکز خلافت بیاید.
امام علیه السلام از قبول دعوت مأمون خودداری ورزید و نامه های زیادی رد و بدل شد تا سرانجام با تهدید مأمون امام علیه السلام با دانستن نیت شیطانی او به همراه جمعی از آل ابی طالب به طرف مرو حرکت نمودند. مأمون به مأمور آوردن امام علیه السلام دستور داده بود که در طول راه با ادای احترام به کاروانیان و به خصوص امام علیه السلام آنها را همراهی کند، اما امام علیه السلام برای آگاهی مردم آشکارا از این سفر اظهار ناخشنودی می نمود.
روزی که میخواست از مدینه حرکت کند خاندان خود را گرد هم جمع نمود و از آنان خواست برای او گریه کنند و فرمود من دیگر به میان خانواده ام بر نخواهم گشت.
آنگاه وارد مسجد رسول خدا شد تا با پیامبر وداع کند. حضرت چندین بار وداع کرد و باز به سوی قبر پیامبر بازگشت و با صدای بلند گریه نمود. سیستانی میگوید در این حال خدمت حضرت شرفیاب شدم و سلام کردم و سفر بخیر گفتم ایشان فرمود مرا خوب بنگر من از کنار جدم دور میشوم و در غربت جان می سپارم و در کنار هارون دفن میشوم.