مجموعه زندگانی چهارده معصوم(ع)-امام رضا(ع)  ( صص 19-18 ) شماره‌ی 3726

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تلاش مأمون برای ترور شخصيت حضرت > نماز باران

خلاصه

پس از ماجرای ولایت عهدی امام رضا مدتی باران نیامد، بعضی از اطرافیان مأمون که انسانهایی دنیا پرست و ناپاک بودند گفتند نیامدن باران به خاطر ولایت عهدی آن حضرت است. این مطلب به گوش مامون رسید او از حضرت رضا علیه السلام تقاضا کرد برای طلب باران دعا کند حضرت رضا علیه السلام روز دوشنبه را برای استسقاء و طلب باران تعیین نمود و فرمود: شب رسول خدا را در عالم خواب دیدم همراه امیر مؤمنان على علیه السلام نزد من آمده و فرمود: پسرم تا روز دوشنبه صبر کن سپس در آن روز از درگاه خدا طلب باران کن خداوند باران می فرستد و مردم به عظمت مقام تو در پیشگاه خدا پی می برند.

متن

ماجرای نماز طلب باران

پس از ماجرای ولایت عهدی امام رضا مدتی باران نیامد، بعضی از اطرافیان مأمون که انسانهایی دنیا پرست و ناپاک بودند گفتند نیامدن باران به خاطر ولایت عهدی آن حضرت است. این مطلب به گوش مامون رسید او از حضرت رضا علیه السلام تقاضا کرد برای طلب باران دعا کند حضرت رضا علیه السلام روز دوشنبه را برای استسقاء و طلب باران تعیین نمود و فرمود: شب رسول خدا را در عالم خواب دیدم همراه امیر مؤمنان على علیه السلام نزد من آمده و فرمود: پسرم تا روز دوشنبه صبر کن سپس در آن روز از درگاه خدا طلب باران کن خداوند باران می فرستد و مردم به عظمت مقام تو در پیشگاه خدا پی می برند. 

روز دوشنبه فرا رسید آن حضرت به صحرا رفت، مردم از خانه ها بیرون آمدند امام رضا علیه السلام بر بالای منبر رفت و پس از ستایش خداوند گفت خدایا تو حق ما خاندان رسالت را بزرگ نمودی مردم طبق فرمان تو به ما توجه پیدا کرده اند و امید به رحمت احسان و نعمت تو دارند.

 باران سودمند و گسترده و فراوان و بی ضرری بر آنها بفرست ولی این باران را پس از بازگشت مردم به خانه های خود نازل کن روایت کننده میگوید سوگند به خدا همان لحظه حرکت ابرها در هوا شروع شد، و رعد و برق پدید آمد. و مردم به جنب و جوش افتادند که تا باران نیامده به خانه های خود برگردند امام رضا علیه السلام به آنها فرمود: آرام باشید، این ابر مال شما نیست بلکه برای فلان منطقه است آن ابر رفت و ابر دیگر با رعد و برق آمد مردم خواستند حرکت کنند امام رضا علیه السلام فرمود: این ابر نیز مربوط به فلان منطقه است به همین ترتیب ده بار ابر آمد و از فضای آنجا عبور کرد. و امام در هر بار به مردم میفرمود این ابر برای شما نیست.

هنگامی که یازدهمین ابر آمد امام به مردم فرمود این ابر را خداوند برای شما فرستاده است. در برابر فضل و کرم خدا شکر کنید و به سوی خانه های خودتان باز گردید که تا به خانه ها نرسیده اید باران نمی بارد سپس آنچه که شایسته کرم خدا است باران میبارد آنگاه امام از فراز منبر پایین آمد و مردم به خانه های خود رفتند در همان وقت باران شدیدی بارید، به طوری که حوضها و گودال ها و نهرها پر از آب گردید مردم با خوشحالی گفتند کرامت های خداوند بر فرزند رسول خدا مبارک باد.

 سپس امام رضا نزد جمعیت آمد و آنها را نصیحت و راهنمایی نمود و آنها را به سپاس گزاری از درگاه خدا در برابر نعمت هایش فرا خواند.

مخاطب

کودک

قالب

کتاب معارفی