امام رضا (ع) و مسائل اعتقادی
از مسائل اساسی اعتقادی که در روزگار امام رضا (ع) متداول بود و از آن حضرت پرسیده میشد ایمان ذات و صفات خدا است. امام در سخنان خود تعریفی درست از معرفت ایمان و توحید به دست داده و مرز آن را با کفر و شرک تبیین کرده است. از دیدگاه امام پایین ترین درجه معرفت اقرار به این است که جز خدای واحد خدایی نیست و شبیه و نظیر ندارد و او ازلی و ابدی است. ایمان به این معانی همان توحید است ( ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۱۳۵ - ۱۳۸). امام با ذکر حدیثی از امام علی (ع) به نقل از پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «ایمان» شناخت قلبی و اقرار زبانی و عمل به وسیله اعضا و جوارح است. پس عمل جزو ایمان و مرحله تحقق آن است. از نظر امام ایمان مرتبه ای بالاتر از اسلام است و فرد مؤمن هنگام ارتکاب گناه كبيره نه مؤمن است و نه کافر بلکه به مرتبه مسلمانی تنزل مییابد (ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۲۰۴، ج ۲، ص ۱۳۳) چنین تعریفی از ایمان بر رد دیدگاه مرجئه دلالت دارد طوسی، ۱۴۱۴ ق، ص ۴۴۸ برخی که به ارجاء عقیده داشتند و به اصحاب امام طعن می زدند با راهنمایی امام و تلاش دلسوزانه یاران آن حضرت به راه حق بازگشتند (راوندی، ۱۴۰۹، ج ۱، ص ۳۵۸-۳۵۹) از سوی دیگر چون در مجلس امام مطرح شد که معتزله عقیده دارند گناهان کبیره آمرزیده نمی شود امام رضا (ع) از قول امام صادق (ع) و با استناد به آیه و انَّ رَبَّكَ لَذُو مَغفرة للناس على ظلمهم) (رعد، آیه (۶) فرمود که قرآن به خلاف گفتار معتزله نازل شده است (ابن بابویه، ۱۳۵۷، ص ۴۰۶).
امام عقیده درست درباره صفات خدا را رد تعطیل و رد تشبیه و اثبات صفات بدون تشبیه دانسته است. بنابراین نظر کسانی همچون معتزله که صفات خدا را به اصل معنای آن انکار میکنند یا رأی کسانی که خدا را دارای صفاتی محدود همچون صفات انسانها می دانند، از دیدگاه امام باطل است. عقیده درست اثبات صفات به اصل معنای آن و نفی محدودیت است. از دیدگاه امام تشبیه خداوند به بندگان از مصادیق شرک و نسبت دادن امور نهی شده به خدا از معانی کفر است. وصف خدا به صورتی مانند صورت ها، کفر است. خدا ـ بر خلاف آنچه برخی در زمان امام رضا (ع) تصور میکردند - با دیدگان و اوهام قابل درک نیست و ذات اقدس او از هر گونه ویژگی جسمانی و کیفیت و مکان منزه است و بلکه آفریننده آنها است و آفریدگان راهی برای شناخت او دیدار خدا در قیامت و نظر به او به معنی انتظار پاداش او است؛ «وجه الله پیامبران و فرستادگان اویند که انسان از طریق آنان به خدا رو می کند؛ محجوب بودن از خدا یعنی از پاداش او آمدن خدا یعنی آمدن امر او استهزا و مکر و خدعه خدا با مردم یعنی کیفر دادن آنان بر استهزا و مکر و خدعه شان امام میفرماید خداوند عالم، قادر، حی قديم، سمیع و بصیر است. این صفات ازلی و همان ذات خدا است. دو چیز دانستن ذات و صفات او شرک و تشبیه است. اراده خدا همان فعل او است. تفکر از صفات سلبی و ویژه مخلوقات است. امام رضا (ع) درباره قرآن از حیث حروف و کلمات آنکه قرائت و تلاوت می شود، فرموده است قرآن نه خالق (قدیم) است و نه مخلوق بلکه کلام خداوند است. (۱۵)
جبر و تفویض
از دیگر مسائلی که در زمان امام همچنان محل بحث بود، مسئله نحوه صدور افعال آدمی است به گفته امام رضا (ع) معتزلیان (قدریه) بیچاره خواسته اند که خداوند را به عدل وصف کنند و بگویند که خدا منزه از آن است که آدمی را به انجام یا ترک فعلی وا دارد اما او را از قدرت و سلطه اش بیرون کرده و گفته اند آدمی در فعل خود دارای اختیار مطلق است. در حالی که خداوند به بندگانش اختیار داده و فراتر از توان آنها تکلیفی نکرده است. قائل به جبر کافر است و قائل به تفویض مشرک خداوند راه را برای انجام اوامر و ترک نواهی خویش باز گذاشته و این است معنى لاجبر و لا تفويض بل امر بين الأمرين. اراده خدا در طاعات آن است که به آنها امر کرده و از آنها خشنود است و در انجام آن یاری می رساند و اراده خدا درباره معاصی آن است که از آنها نهی کرده و از آنها ناخشنود است و در انجام آنها لطف و یاری خود را بر می دارد و اگر گاه گفته میشود خدا بندگانش را ترک و نسیان کرده منظور همین است. افعال بندگان مقدر در علم خدا است و این افعال خواه خیر و خواه شر مشمول قضای الهی است یعنی بندگان متناسب با این افعال در دنیا و آخرت به ثواب و عقاب میرسند و بهشت و دوزخ مخلوقند و حقیقتاً وجود دارند نه مقدر. بنابراین عقیده تناسخ که مستلزم نفی معاد و انکار بهشت و دوزخ است، باطل است. (کلینی، ۱۴۰۱ ق، ج ۱، ص ۱۵۷ - ۱۶۰؛ ابن بابویه، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۱۰۵-۱۲۲، ۱۳۱).