مشهد الرضا  ( صص 45-44 ) شماره‌ی 3748

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > امام رضا (عليه السلام) در مرو

خلاصه

حضرت امام رضا (ع) پس از یک مسافرت طولانی و عبور از مکه، بصره اهواز ،فارس نیشابور سناباد و سرخس به مرو رسیدند مسافرتی که در سراسر آن با سخنان گهربار خویش و احادیث پدران بزرگوارش و نیز با روش پیامبر گونه خود در طول سفر سراسر درس توحید و ولایت و امامت و دانشگاهی سیار جهت معرفی تعالیم حیات بخش و اصیل اسلام به جهانیان بود و مذهب شیعه و حقانیت اهل بیت (ع) را بیش از پیش در سرزمین های اسلامی مطرح کرد.

متن

ورود به مرو

حضرت امام رضا (ع) پس از یک مسافرت طولانی و عبور از مکه، بصره اهواز ،فارس نیشابور سناباد و سرخس به مرو رسیدند مسافرتی که در سراسر آن با سخنان گهربار خویش و احادیث پدران بزرگوارش و نیز با روش پیامبر گونه خود در طول سفر سراسر درس توحید و ولایت و امامت و دانشگاهی سیار جهت معرفی تعالیم حیات بخش و اصیل اسلام به جهانیان بود و مذهب شیعه و حقانیت اهل بیت (ع) را بیش از پیش در سرزمین های اسلامی مطرح کرد.

 مرو که پایتخت کشور اسلامی و شهری پر جمعیت بود یک پارچه آماده استقبال از حضرت رضا (عال شده بود شهر با چراغها و پارچه های رنگی آراسته شده و صفی از انسانها پیر و جوان خرد و کلان و زن و مرد از میدان قصر تا جاده سرخس کشیده شده بود همه ساعتها در انتظار طلوع خورشید از مغرب بودند تا مشرق جانشان محل طلوع شمس الشموس عشق گردد. استقبالی که مرو پیش از آن به خود ندیده بود و پس از آن نیز هرگز ندید.

 با رسیدن کاروان همراهان امام (ع)، همه دیده ها به سوی کجاوه آن حضرت دوخته شد و مردم در عین تماشا به یکدیگر تبریک میگفتند و مرتب فریاد می زدند: " يا أَهْلَ النَّبِيِّ اَهْلاً وَ مَرْحَباً أَهْلَكَ اللهُ فِي الْجَنَّةِ أَهْلَكَ اللهُ الْخَيْرِ ...." * ای پسر موسی الکاظم (ع) خوش آمدی ای فرزند زهرا (ع) قلب ما را روشن کردی، قدم بر دیده ما نهادی *

 اینها را با ندای رسا فریاد می زدند و سپس بر مطهر سید انبیاء حضرت محمد مصطفى ( ) ، درود . صلى الله عليه می فرستادند. (زندگانی امام هشتم (ع) عطایی خراسانی صفحه ۹۳ و صفحه ۹۴، به نقل از آفتاب طوس)

کجاوه (هودج) آن حضرت در میان غریو شادی و استقبال گرم هزاران نفر حرکت کرد تا اینکه در مقابل عمارت فرمانروایی ایستاد همه سواران، پیاده شدند و به یک سو رفتند و تنها مأمون و وزیرش فضل در پای هودج ایستادند. پرده هودج کنار رفت و از پشت آن چهره نورانی آن خورشید عشق طلوع نمود و سپس قامت استوارش بر دیدگان مردم جلوه نمایی کرد بانگ صلوات و اشک

شوق هدیه های ناقابلی بود که نثار قدم مبارکش می شد....(همان پاورقی شماره ۱)

هنگامی که امام رضا (ع) به مرو رسیدند و مورد استقبال مردم و مأمون و همراهان او قرار گرفتند ایشان در خانه یا مسجدی متصل به خانه مأمون اقامت نمودند به نحوی که میان دو ساختمان یک دهلیز راهرو بود و در آن همیشه برای عبور امام (ع) باز بود سایر همراهان امام (ع) شامل عده ای از علویان و عباسیان در منزلهای دیگر اقامت نمودند. (همان پاورقی شماره ۱)

 پس از چند روز استراحت و رفع خستگی راه مأمون مذاکرات خود را با امام رضا (ع) آغاز کرد.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب معارفی