خورشید مشرق امام رضا علیه السلام  ( صص 50-49 ) شماره‌ی 3764

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > معارف مربوط به امامت > اقرار به امامت شرط قبولی توحيد

خلاصه

امام انگشت بر حساس ترین مرکز اعتقادات آنان می نهد و پرده های جهل و بی خبری مردم را کنار میزند و میفرماید: «لكن بشروطها يعنى توحید و کلمه لا اله الا ... شروطی دارد که اذا فات الشرط فات المشروط: هرگاه این شرط نباشد از مشروط نیز خبری نخواهد بود. شرط توحید، یک حکومت و خلافت توحیدی و رهبری الهی و اسلامی به معنای حقیقی و واقعی است که اگر این نباشد مسلماً آن هم نخواهد بود و بلکه بدتر از آن یک حاکمیت و سلطه طاغوتی و شیطانی جانشینش خواهد بود. خلاصه آنکه استقرار و تحقق توحید و یگانه پرستی واقعی در جامعه منوط به حل مسأله حاکمیت و ولایت و رهبری حق و الهی بر مبنای نص صریح قرآن و سنت اهل بیت می باشد.

متن

امام رضا (ع) در موقعیتی این حدیث را بیان میفرماید که مأمون مسند حاکمیت الهی و خلافت و جانشینی رسول الله (ص) و حق رهبری و حکومت جامعه را همچون اسلاف جنایتکار خود غصب کرده با تبلیغات گسترده خود را منادی توحید و مرکز قدرت برای اجرای احکام و دین خدا معرفی کرده و از مردم به عنوان جانشین رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین و یک حاکم اسلامی بیعت گرفته است. از آن طرف امام رضا (ع) یعنی شخصیتی که این عناوین حقیقتاً تنها در وجود مقدس او عینیت دارد را با زور و اجبار از مدینه به مرو پایتخت حکومت طاغوتی و غاصبانه خود فراخوانده تا پایه های حکومت شیطانی خویش را استحکام بخشیده توطئه هایش را به اجرا درآورده و سرانجام رهبر و امام واقعی مردم و حاکم حقیقی اسلام را به شهادت رساند و موقعیت و مجلسی این گونه هم دیگر پیش نخواهد آمد. 

توده عوام مردم نیز در بی خبری و جهل و تحت تأثیر تبلیغات مسموم حکومت عباسی قرار دارند. اکنون هم دهها و صدها هزار عالم و عامی با اشتیاق تمام از حضرتش درخواست کرده اند حدیثی برای آنها بفرماید از طرف دیگر امام با درک کامل موقعیت و شرایط زمان و عوام فریبی و حیله خلیفه امام وظیفه خود می داند به هدایت و آگاه کردن مردم و افشای حکومت شیطانی مأمون و پدران جانی او، و بیان حقانیت و مظلومیت خود و آباء گرامی خویش و بعد سیاسی و حاکمیت سیاسی مسأله ولایت و حقانیت و حقیقت توحید بپردازد و در عین حال سخت نیز در محاصره مأموران و جاسوسان دولتی قرار دارد و اینجا هم شهر نیشابور حومه مرکز قدرت طاغوت و عمال اوست. 

در چنین شرایطی امام و رهبر اسلام میبایست از چه سخن بگوید؟ و کدام حقیقت را بازگو نماید؟

ابتدا امام از مسأله توحید آغاز به سخن مینماید. مسأله ای که اگر در جامعه مسلمین واقعاً شناخته شود و ابعادش برای مردم معرفی گردد، همواره در بهترین وضع به سر خواهند برد. گر چه مردم مسلمانند به خدا و توحيد و لا اله الا الله معتقد هستند اما از آنجا که خیال کرده اند توحید همان چیزی است که مأمون نیز از آن دم می زند و حکومت خود را یک حکومت توحیدی و خویش را یک حاکم و رهبر توحیدی قلمداد میکند امام انگشت بر حساس ترین مرکز اعتقادات آنان می نهد و پرده های جهل و بی خبری مردم را کنار میزند و میفرماید: «لكن بشروطها يعنى توحید و کلمه لا اله الا ... شروطی دارد که اذا فات الشرط فات المشروط: هرگاه این شرط نباشد از مشروط نیز خبری نخواهد بود.

شرط توحید، یک حکومت و خلافت توحیدی و رهبری الهی و اسلامی به معنای حقیقی و واقعی است که اگر این نباشد مسلماً آن هم نخواهد بود و بلکه بدتر از آن یک حاکمیت و سلطه طاغوتی و شیطانی جانشینش خواهد بود. خلاصه آنکه استقرار و تحقق توحید و یگانه پرستی واقعی در جامعه منوط به حل مسأله حاکمیت و ولایت و رهبری حق و الهی بر مبنای نص صریح قرآن و سنت اهل بیت می باشد. 

نکته دیگر آنکه امام رضا (ع) ابتدا در سند حدیث نام آباء گرامی خود را بارها تصریح میفرماید و این اشاره ای به حقانیت حکومت امامان قبلی و ظلم پیشینیان و پدران مأمون و طایفه بنی امیه میباشد که آن مردم با دادن هزاران کشته علیه آنها قیام کردند و با سرنگونی حکومت اموی راه را برای سلطه بنی عباس هموار نمودند. امام با این اشاره به مردم می فهماند که حق حاکمیت و امامت با اهل بیت پیامبر خداست نه با بنی امیه و نه بنی عباس این دو می دست کمی از اولی ندارد بنابراین اگر اولی باید سرنگون میشد دومی نیز همین طور است.

دیگر آنکه امام رضا (ع) می فرماید: «امامت یا خلافت از شروط توحید است.» ایشان با این بیان مقام خود را تذکر میدهد زیرا در آن صورت باز مأمون و هر طاغوت دیگری امامت و خلافت خود را مصداق آن معرفی کرده و خواهد کرد. امام بدین وسیله به مردم و جامعه اسلامی تفهیم فرمودند که این شرط در خاندان ولایت و نبوت وجود دارد نه دیگران چون امام علیه السلام قوام نظام مسلمین است.»

در احادیث دیگری نیز امام رضا (ع) صریحاً به نقش اجتماعی امام و بعد سیاسی فضایل و مناقب او اشاره میفرماید آن حضرت در حدیثی طولانی در بیان صفات و فضائل امام سخنان بسیاری دارد. از جمله می فرماید: «امامت و رهبری، زمام و محور اساسی دین و نظام مسلمین و موجب صلاح دنیا عزت مجد و قدرت مسلمانان است. همانا امامت پایه اساسی اسلام است؛ یعنی اصل و فرع دین خدا متکی به امامت و ولایت است.

تمامیت و تحقق واقعی نماز روزه زکات حج و جهاد، فراوانی غنائم و صدقات، حدود و احکام اسلام و حفظ مرزها و سرزمینهای کشور اسلام به وجود امام و حاکمیت و رهبری امام است.»

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب معارفی