حضرت چون بسناباد رسیدند پشت مبارک خود را گذاشتند بکوهی که از آن دیگها میتراشیدند و فرمود خداوندا نفع و برکت بده باین کوه و برکت بده در هر چه که در ظرفهائیکه از این کوه تراشیده میشود میگذارند حضرت دستور داد برای خودش دیکهائی از سنگ تراشیدند و دستور داد که غذا برای آن حضرت جز در این دیکها در ظرف دیگری نیزند
آن حضرت کم غذا بود از آن روز به بعد دیکها و ظرفها از آن سنگها تراشیدند و برکت یافتند پس از آنجا حضرت ابی الحسن الرضا وارد خانه ی حمید بن قحطبه ی طائی شد و داخل شد در آن قبه ای که قبر هارون در آنجا بود پس بدست مبارک خود خطی کشید در طرف قبر هارون و فرمود که این مزار و تربت من است من در همین جا مدفون میشوم و پس از دفن من حقتعالی این جا را محل ورود شیعیان دوستان من قرار خواهد داد، بخدا سوگند هر کس از ایشان مرا در این مکان زیارت کند و یا بر من سلام کند مسلم خداوند مغفرت و رحمت خود را بشفاعت ما اهل بیت برای او واجب گرداند پس از آن حضرت رو بقبله گردانید چند رکعت نماز بجا آورده و دعای بسیار خواندند چون از نماز فارغ شدند سر بسجده گذارده و سجده ی طولانی کرد و من شمردم پانصد تسبیح در آن سجده گفت و سر از سجد برداشت و از بقعه ی هارونی بیرون رفت (ج٢یونباب ٣٩ حدیث ا ص ١٣۶)