هشتم امام علی ابن موسی الرضا  ( 232-238 ) شماره‌ی 3775

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > ارتباط امام با شيعيان > ارتباط امام با شيعيان > پس از شهادت > ثواب زيارت

خلاصه

عن ياسر الخادم قال : قال على بن موسى الرضا (ع) لا تشد الرحال الى شيء من القبور الا الى قبورنا ، الاواني مقتول بالسم ظلماً و مدفون في موضع غربة ، فمن شدر حله الی زیارتی استجیبت دعائه وغفر له ذنوبه یعنی مسافرت مکنید بجایی از قبرها مگر بطرف قبرهای ما خاندان نبوت ، آگاه باشید که من بزهر کشته خواهم شد از روی ظلم و ستم و دفن میشوم در دیار غربت و دور از وطن پس هر کس بار سفر برای زیارت من به بندد دعایش مستجاب و گناهش آمرزیده شود .

متن

چند روایت در فضیلت زیارت آنحضرت

روایت اول

عن ياسر الخادم قال : قال على بن موسى الرضا (ع) لا تشد الرحال الى شيء من القبور الا الى قبورنا ، الاواني مقتول بالسم ظلماً و مدفون في موضع غربة ، فمن شدر حله الی زیارتی استجیبت دعائه وغفر له ذنوبه یعنی مسافرت مکنید بجایی از قبرها مگر بطرف قبرهای ما خاندان نبوت ، آگاه باشید که من بزهر کشته خواهم شد از روی ظلم و ستم و دفن میشوم در دیار غربت و دور از وطن پس هر کس بار سفر برای زیارت من به بندد دعایش مستجاب و گناهش آمرزیده شود .

روایت دوم

عن احمد الديواني قال : قال الرضا (ع) من زارني على بعد داری اتيته يوم القيمة في ثلاث مواطن حتى اخلصه من أهوالها اذا تطايرت الكتب يميناً وشمالا وعند الصراط وعند الميزان

حضرت رضا فرمود هر کس مرا در دیار غربت زیارت کند روز رستاخیز در سه مرحله بفریادش میرسم یکی آنجا که نامه های عمل را بدست راست و چپ افراد میدهند و هنگام عبور از صراط و هنگام سنجش عملها .

روایت سوم

قال رسول الله ( ص ) ستدفن بضعة منى بارض خراسان لا يزورها مؤمن الاا وجب الله عز وجل له الجنة وحرم جسده على النار

رسول خدا (ص) فرمود :

در آینده ی نزدیکی پاره ی تن من در زمین خراسان دفن میشود زیارت نمیکند او را مؤمنی مگر اینکه خدای عز وجل بهشت را بر او واجب کند و بدنش را بر آتش حرام گرداند

روایت چهارم

عن على بن مهزیار قال : قلت لأبي جعفر (ع) یعنی محمد بن على الرضا (ع) جعلت فداك زيارة الرضا افضل ام زيارة ابي عبد الله الحسين (ع) فقال زيارة ابي افضل ، و ذالك ان ابا عبدالله (ع) يزوره كل الناس وابي لا يزوره الا الخواص من الشيعة (مراد بخواص شیعه شیعیان دوازده امامی است)

علی بن مهزیار گفت: بحضرت ابی جعفر یعنی محمد بن علی عرض کردم قربانت کردم زیارت حضرت رضا افضل و برتر است از نظر ثواب یا زیارت حضرت ابی عبد الله الحسین فرمود: زیارت پدرم افضل است بواسطه ی اینکه حضرت ابی عبدالله را تمام مردم زیارت میکنند اما پدرم را زیارت نمیکند مگر شیعیان خاص و خالص

روایت پنجم

على بن فضال عن ابيه قال: اخبر ناعلی بن موسی الرضا (ع) انه قال ان بخراسان لبقعة يأتى عليها زمان تصير مختلف الملائكة ولا يزال فوج ينزل من السماء وفوج يصعد الى ان ينفخ في الصور فقيل له يابن رسول الله واى بقعة هذه ؟

قال هي بارض طوس وهى والله روضة من رياض الجنة من زارني في تلك البقعة كان كمن زار رسول الله (ص) و كتب الله تعالى له ثواب الف حجة مبرورة والف عمرة مقبولة وكنت انا و آبائي شفعائه يوم القيمة

علی بی فضال از پدرش روایت کرده که او گفته حضرت رضا ما را خبر داد که همانا آنحضرت فرمود : همانا در خراسان بارگاهی است زمانی بر آن میگذرد که فرودگاه فرشتگان میشود همیشه گروهی از آسمان فرود میآیند و گروهی بالا میروند تا روز قیامت این رفت آمد برقرار است .

بحضرت عرض شد که ای پسر رسول خدا این بارگاه چه بارگاهی است ؟

فرمود در سرزمین طوس است بخدا سوگند آن باغی از باغهای بهشت است هر کس مرا در آنجا زیارت کند همانند کسی است که رسول خدا را زیارت کرده خدای تعالی برای آن زائر ثواب و پاداش یکهزار عمره ی قبول شده می نویسد علاوه بر این من و پدرانم شفیعان او هستیم در روز رستاخیز (روایات مربوط بزیارت حضرت رضا (ع) از ج ۲ عیون نقل شد )

روایت در این باب زیاد است این مختصر گنجایش بیش از این نداشت به همین جهت ما به پنج روایت که از آن روایات انتخاب کردیم اکتفا نمودیم.

برکاتی که از مرقد حضرت ابی الحسن الرضا آشکار شده

از این قبر شریف برکات و معجزات فراوان که از حد و حصر خارج است ظاهر شده در این حرم دردها بدرمان رسیده ، مرضها شفا یافته حاجتها روا شده ، گرفتاریها بر طرف شده ، تهی دستان بی نیاز شده اند که خود اینها در خور چند مجلد کتاب خواهد بود ما در این کتاب چند داستان راجع باین موضوع نگاشتیم اکنون بیکی دو داستان دیگر اشاره می کنیم سپس شمه ای از مصیبات وارده ی باین حرم شریف را بیان میکنیم و کتاب را بپایان میرسانیم زیرا در این کتاب باید در نهایت اختصار زندگی هشتم امام را باز گو کنیم.

مرحوم صدوق میگوید از امیر سعید رکن الدوله اجازه گرفتم که بزیارت حضرت رضا بیایم در سال سیصد و پنجاه و دو مرا اجازه ی تشرف بمشهد حضرت رضا داد چون از پیش او بیرون آمدم مرا برگرداند و گفت این مشهد بسیار مبارک است میروی زیارت میکنی و از خدا میخواهی از مدینه تا خراسان حاجتهائیکه در دل من است برآورده کند و در این باره کوتاهی نکنی حتماً دعا کنی مرا در جوار حضرت و نیز از طرف منهم زیارت کنی زیرا که دعای در آنجا مستجاب است منهم ضمانت کردم و عهد و پیمان بستم که دعا کنم برای امیر در این باره چون بمشهد حضرت رضا آمدم وارد حرم شدم و دعا کردم هنگامیکه برگشتم امیر بمن گفت دعا کردی گفتم آری سپس گفت از طرف منهم زیاد تکردی عرض کردم بلی بعد گفت خوب دعا کردی برای من روشن است و درست که دعا در آنجا بهدف استجابت رسیده عبدالله بن بنان طائی گفت : شنیدم که ابا منصور بن الرزاق بحاكم طوس میگفت ترا فرزند هست ؟

گفت نه پس ابا منصور باو گفت چرا بمشهد حضرت رضا نمیروی در آنجا خدا را بخوانی تا پسری بتو عنایت کند؟

من در آنجا از خدا خواستم حاجتهای فروان و تمام بر آورده شد ، حاکم گفت قصد مشهد حضرت رضا که بر ساکنینش در و د باد کردم و خدا را در کنار قبر حضرت رضا خواندم که فرزندی روزی من کند خدای عز وجل هم پسری روزی من کرد برگشتم بسوی ابی منصور بن عبدالرزاق او را خبر دادم که خدای تعالی دعای مرا مستجاب کرد پسری بمن عطا کرد و را گرامی داشت بر این لطف و مرحمت (بحار ج ه)

حاكم صاحب کتاب مقتفی در خراسان گفت:

در مشهد حضرت رضا بودم در خواب دیدم که گویا فرشته ای از آسمان فرود آمد و در تن او لباسهای سبز رنگی است بر شادروان قبر حضرت رضا این دو بیت شعر را نوشت منهم آندو شعر را حفظ کردم و آند و شعر این است:

من سره ان يرى قبراً برؤيته فليأت ذالقبر ان الله اسكنه (بحار ج ۴۹ ص ۳۳۷)

أبو عبدالله هروی گفته است که مردی از اهل بلخ بمشهد حضرت رضا با غلامش آمد پس او و غلامش زیارت کردند حضرت رضا را  آنمرد بالای سر حضرت بعد از زیارت مشغول نماز شد اما غلامش در پائین پای حضرت مشغول نماز گردید چون آقا و نوکر از نماز فارغ شدند هر دو سر به سجده گذاشتند هر دو تن سجده ی خود را طولانی کردند آقا پیش از نوکرش سر از سجده برداشت و نوکرش را صدا زدنو کر گفت لبيك اى آقای من آقا بنوکرش گفت دلت میخواهد آزاد شوی عرضکرد بلی آقا به او گفت تو در راه خدا آزادی بهر کجا بخواهی بروی و فلان کنیزم را که در بلخ است آزادش کردم و بازدواج تو بغلان مبلغ در آوردم که مهریه ی او باشد و من آن مهریه را خودم از طرف تو ضمانت کردم که باو بپردازم و نیز فلان ملکم را بر شما دو نفر و بر اولاد اولاد شما مادامیکه فرزند از نسل شما بوجود آید وقف کردم این امام را هم گواه بر سخنانم میگیرم پس از این سخنان غلام گریه کرد بخدا و امام سوگند آنکه شادمان میشود که به بیند قبری را که بواسطه ی دیدن آن قبر بر طرف میشود غصه از آنکس که آن قبر را زیارت کرده پس باید بیاید در مقابل این قبر که خدا نسل رسول مختار را در آن جایگزین کرده یاد کرد که من در سجودم از خدا چیزی نخواستم جز همین ها که تو بمن عطا کردی من در همان وقت میدانستم که خدا حاجتم را به همین زودی بر آورده خواهد کرد ( بحار ج ص) 

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی