هشتم امام علی ابن موسی الرضا  ( 63 ) شماره‌ی 3778

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران مأمون > شخصيت و زندگی فضل بن سهل

خلاصه

نوفلی میگوید با مداد شد در خدمت حضرت علی بن موسی الرضا بودم که فضل بن سهل ذوالریاستین وارد شد و عرضکرد قربانت شوم پسر عمت در انتظار شماست مجلس هم مهیا شده همه انتظار تشریف فرمائی شما را دارند حضرت فرمود شما بر و منهم اگر خدا بخواهد می آیم فضل رفت حضرت هم بيدرنگ از جای بلند شد و وضو گرفت و مقداری شربت سویق میل فرمود (شربت سویق را از آرد گندم درست میکند ) و بما هم از آن شربت نوشاند سپس از منزل بیرون شد و ما هم در رکاب آن بزرگوار بودیم تا وارد آن مجلس شدیم .

متن

فضل بن سهل بمحضر امام آمد

نوفلی میگوید با مداد شد در خدمت حضرت علی بن موسی الرضا بودم که فضل بن سهل ذوالریاستین وارد شد و عرضکرد قربانت شوم پسر عمت در انتظار شماست مجلس هم مهیا شده همه انتظار تشریف فرمائی شما را دارند حضرت فرمود شما بر و منهم اگر خدا بخواهد می آیم فضل رفت حضرت هم بيدرنگ از جای بلند شد و وضو گرفت و مقداری شربت سویق میل فرمود (شربت سویق را از آرد گندم درست میکند ) و بما هم از آن شربت نوشاند سپس از منزل بیرون شد و ما هم در رکاب آن بزرگوار بودیم تا وارد آن مجلس شدیم .

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی