هشتم امام علی ابن موسی الرضا  ( 63-83 ) شماره‌ی 3779

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > مبارزه با انحرافات و تهاجم فکری و فرهنگی دشمنان > نمونه هايی از مناظره حضرت با عالمان > مناظره با جاثليق ‌ راس الجالوت و بزرگان صابئين

خلاصه

جائلیق گفت : چه میفرمائید راجع به نبوت عیسی و انجیل کتاب جائلیق گفت : چه میفرمائید راجع به نبوت عیسی و انجیل کتاب آسمانی او آیا چیزی را از این انکار می کنی ؟ امام : من اقرار به نبوت عیسی و انجیل و آن مژده هایی را که انجیل به نبوت يك پيغمبر و پیدایش او بعد از عیسی داده می نمایم و انکار میکنم هر عیسائی را که اقرار به نبوت و پیغمبری محمد و کتابش نکند وامتش را مژده ی بآمدن او ندهد جائليق : مگر برای اثبات احکام نیازمند و محتاج بدو گواه عادل نیستیم ؟ امام فرمود چرا . جائلیق پس دو گواه برای نبوت محمد از کسانیکه مورد قبول نصاری باشد و همین سئوال را از غیر ملت ما هم بکنید امام : اکنون انصاف دادی ای نصرانی آیا گواه کسیکه در نزد مسیح عادل باشد نمی پذیری جائلیق آن گواه عادل کیست ؟ امام : درباره ی یوحنای دیلمی چه عقیده داری؟ آفرین آفرین از کسی نام بردی که بهترین مردم است در پیش حضرت مسیح امام آیا در انجیل نوشته نیست یوحنا گفت : که حضرت مسیح مرا خبر داد بدین محمد عربی و نیز بظهورا و بشارت داد و حواريين حضرت عیسی هم مژده دادند بآمدن آنحضرت و تمام به نبوت او ایمان آوردند ...............

متن

فضل بن سهل بمحضر امام آمد

نوفلی میگوید با مداد شد در خدمت حضرت علی بن موسی الرضا بودم که فضل بن سهل ذوالریاستین وارد شد و عرضکرد قربانت شوم پسر عمت در انتظار شماست مجلس هم مهیا شده همه انتظار تشریف فرمائی شما را دارند حضرت فرمود شما بر و منهم اگر خدا بخواهد می آیم فضل رفت حضرت هم بيدرنگ از جای بلند شد و وضو گرفت و مقداری شربت سویق میل فرمود (شربت سویق را از آرد گندم درست میکند) و بما هم از آن شربت نوشاند سپس از منزل بیرون شد و ما هم در رکاب آن بزرگوار بودیم تا وارد آن مجلس شدیم ناگاه دیدیم مجلس باشکوه و مجللی است گروهی از بزرگان و دانشمندان طبقات مختلف مملکت در آن مجلس گرد آمده اند محمد بن جعفر و گروهی از طالبین و بنی هاشم و فرماندهان و افسران در صفوف منظم و مرتب قرار گرفته اند تا حضرت وارد شد تمام بی اختیار باحترام امام حرکت کردند و تعظیم نمودند بجای خود نه نشستند تا حضرت اجازه ی جلوس و نشستن داد همه بجای خود قرار گرفتند مأمون آغاز سخن کرد و مدتی با آنحضرت صحبت میکرد سپس مأمون رو بجائليق (عالم مسیحی نمود و گفت: این بزرگوار که آثار نبوغ و بزرگی از پیشانی بلندش درخشش میکند پسر عم من است نامش على بن موسى بن جعفر از فرزندان فاطمه دختر پیغمبر ما و پسر علی بن ابیطالب که درود فراوان خدا برایشان باد من دوست دارم که تو با او وارد سخن شوی بگفتگو به پردازی اما از طریق انصاف با او مناظره و پیکار علمی را آغاز کنی جائلیق در پاسخ مأمون گفت ای پیشوای مؤمنین من چطور با کسی گفتگو و مناظره کنم که او از کتابی برای من دلیل میآورد که من آن کتاب را قبول ندارم و از پیغمبری سخن میگوید که من منکر او هستم و آنی باو ایمان نیاوردم .

حضرت فرمود اگر من از کتاب خودتان علیه شما اقامه ی دلیل کنم و بیانم را با نجیل شما مستند کنم باز هم قبول نخواهی کرد ؟

دانشمند مسیحی گفت آیا ترا آنقدرت هست که سخنی بگوئی که گفتار انجیل را نسخ و رفع کند آری اگر چنین باشد من قبول می کنم و اقرار می نمایم .

امام فرمود : هر چه دلت میخواهد از من بپرس بلافاصله جوابش را بشنو

جائلیق گفت : چه میفرمائید راجع به نبوت عیسی و انجیل کتاب جائلیق گفت : چه میفرمائید راجع به نبوت عیسی و انجیل کتاب

آسمانی او آیا چیزی را از این انکار می کنی ؟

امام : من اقرار به نبوت عیسی و انجیل و آن مژده هایی را که انجیل به نبوت يك پيغمبر و پیدایش او بعد از عیسی داده می نمایم و انکار میکنم هر عیسائی را که اقرار به نبوت و پیغمبری محمد و کتابش نکند وامتش را مژده ی بآمدن او ندهد

جائليق : مگر برای اثبات احکام نیازمند و محتاج بدو گواه عادل نیستیم ؟

امام فرمود چرا .

جائلیق پس دو گواه برای نبوت محمد از کسانیکه مورد قبول نصاری باشد و همین سئوال را از غیر ملت ما هم بکنید

امام : اکنون انصاف دادی ای نصرانی آیا گواه کسیکه در نزد مسیح عادل باشد نمی پذیری

جائلیق آن گواه عادل کیست ؟

امام : درباره ی یوحنای دیلمی چه عقیده داری؟

آفرین آفرین از کسی نام بردی که بهترین مردم است در پیش حضرت مسیح

امام آیا در انجیل نوشته نیست یوحنا گفت : که حضرت مسیح مرا خبر داد بدین محمد عربی و نیز بظهورا و بشارت داد و حواريين حضرت عیسی هم مژده دادند بآمدن آنحضرت و تمام به نبوت او ایمان آوردند .

جاثلیق : آری اینها که فرمودی یوحنا از حضرت عیسی نقل کرده و بشارت داده به پیامبری مردی و جانشین او ولی خصوصیات نام و نشان آن شخص را بیان نکرده و نامی از او نبرده تا درست بشناسیم

امام فرمود اگر کسیکه کاملا انجیل میداند عین عبارت حضرت مسیح را که مژده به محمد واهل بیت او و وصی او وامت اوداده برای شما بخواند ایمان می آوری ؟

جاثليق : خوب فرمودی قبول دارم و می پذیرم

امام : روی به نسطاس رو می کرد و فرمود : سفر سوم انجيل را حفظ داری ؟

نسطاس عرض کرد حفظ ندارم

حضرت متوجه رأس الجالوت شد و فرمود آیا تو انجیل را خوانده ای ؟

عرضکرد آری خوانده ام

امام فرمود سفر سوم انجیل را در نظر بگیر تا برایت بخوانم

پس اگر در آنجا محمد و اهل بیت و امتش یادآوری شده بودند گواهی ده و اگر نامی از آنان برده نشده گواهی مده سپس حضرت رضا

سفر سوم انجیل را شروع بخواندن فرمودند تا بجائی رسید که نام محمد یاد آوری شده بود در همان جمله حضرت ایستاد و توقف فرمود

سپس فرمود : ای نصرانی از تو میپرسم و ترا بجان مسیح و مادرش مریم سوگند میدهم آیا من انجیل را میدانم و عالم بآن هستم جاثلیق عرضکرد آری کاملا آشنای با انجیل و دانش او میباشی .

امام شروع بقرائت و خواندن انجیل فرمود تا بآنجا رسید که یاد آوری از محمد و اهل بیت و امت او در انجیل شده بود در پایان خواندن چند سفر از انجیل رو بمرد نصرانی کرد و فرمود ای نصرانی چه میگوئی؟ این است گفتار حضرت عیسی بن مریم اگر گفتار انجیل را تکذیب کنی هما ناموسی و عیسی را تکذیب کرده ای و هر گاه انکار انجیل کنی قتل و کشتن تو واجب میشود زیرا که تو انکار پروردگار و پیغمبرت را کرده ای .

جائلیق : آنچه را که برای من از انجیل آشکار شده انکار نمیکنم بلکه اقرار دارم حضرت رضا رو بحضار کرد و فرمود شما گواه باشید اقرار اور اسپس حضرت روی بجاثلیق کرد و فرمود هر چه دلت میخواهد از من بپرس

جائلیق عرضکرد خبرده مرا از یاران و حواریین حضرت عیسی که چند نفر بودند و دانشمندان انجیل چند نفرند

امام : بردانا وارد شدی و بدانشمند رسیدی اما یاران حضرت عیسی دوازده تن بودند دانشمندتر و برتر آنان «الوقا» بود علماء و دانشمندان نصاری سه نفر بودند یوحنای اکبر که در اج ساکن بود و يوحنای دوم که اهل (قرقیسا) بود و یوحنای دیلمی که در زجار (زجار بفتح اول و تشدید و آخرش و میباشد اسم جایی است در نجد و نيز قرقيسا بفتح قاف وسكون را ء وقاف آخر وسكون ياء وسین مسکوره بلدی است نزديك فرات) بود و در پیش همین یوحنا است نام پیغمبر و اهل بیت و امتش همو است آن کسی که امت عیسی و بنی اسرائیل را بظهور خاتم انبیاء حضرت محمد بشارت داد سپس حضرت بجاثلیق فرمود که ای نصرانی من ایمان دارم بهمان عیسائیکه بمحمد ایمان آورد و من هیچ گونه خورده گیری نمی کنم بعیسای شما (یعنی آن عیسی که شما او را خدا وشريك خدا ميدانيد ) جز اینکه او در نماز کاهلی میکرد و روزه نمیگرفت

جائليق : بخدا که علم و دانش خود را تباه و فاسد کردی با این سخنان، ضعف و ناتوانی خویش را آشکار ساختی من با خود گمان میکردم که تو دانشمند ترین مسلمانانی ؟!

حضرت فرمود بچه جهت ؟

جائلیق از این جهت که گفتی عیسی کم نماز می خواند و روزه نمیگرفت چنین نسبت ناروائی بحضرت عیسی دادی همه میدانند که هیچگاه عیسی روزه را نخورد و هیچوقت هم نمازش را ترك نكرد و همیشه شبها بیدار و شب زنده دار و روزها را روزه داشت دوران زندگانی را بعبادت پروردگار سپری کرد

حضرت رضا فرمود عیسی برای کی روزه میگرفت و برای کی نماز میخواند نوفلی گوید ناگاه رنگ جاثلیق تغییر کرد گوياگنک شد و زبانش بند آمد و در پاسخ حضرت ماند

حضرت فرمود سئوال دیگری از تو دارم ای نصرانی

جاثلیق : بپرسید اگر بدانم جواب میدهم

حضرت رضا : آیا قبول نداری که حضرت عیسی بفرمان خدا مرده گان رازنده میکرد جاثلیق از این جهت انکار ندارم که هر کس مرده گان را زنده کند و پیسها را شفا بخشد پروردگاریست که سزاوار پرستش است حضرت رضا فرمود: يسع هم مانند عیسی بود در انجام کارهای خارق العاده بروی آب راه میرفت مرده زنده میکرد کور مادر زاد را بینا کرد و برص را معالجه میکرد اما امت و پیروانش اور اخدا نمیدانستند وجز خدای عزوجل کسی را پرستش نکردند حزقیل پیمغبر نیز مانند عیسی معجزاتی داشت سی و پنجهزار مرده را پس از آنکه از مرگ و مردنشان شصت سال گذشته بود زنده کردسپس حضرت متوجه رأس الجالوت شد و باو فرمود : ای رأس الجالوت آیا تو در تورات خوانده ای که این مرده گان را حز قیل زنده کرد و این سی و پنجهزار نفر را بخت النصر در جنك بيت المقدس از جوانان بنی اسرائیل انتخاب کرده و با خود ببابل برد و در همانجا نابود شدند و خداوند متعال آنها را زنده کرد این داستان در تورات ذکر شده هر کس از شما انکار کند تورات را انکار کرده

رأس الجالوت گفت ما این داستان را شنیده و شناخته ایم

امام: راست گفتی ای یهودی

سپس حضرت فرمود اکنون این سفر از تورات را در نظر بگیر تا برایت بخوانم امام شروع بخواندن تورات نمود بطوریکه دانشمند یهودی مضطرب شد و بحرکت درآمد و از قرائت آن حضرت تعجب کرد سپس حضرت رو بنصرانی کرد و فرمود: ای نصرانی آیا این سی و پنجهزار

نفر پیش از عیسی بودند یا اینکه عیسی پیش از آنان بود جاثلیق گفت بلکه آنان پیش از عیسی بودند

حضرت فرمود: بعد از حضرت عیسی گروهی از قریش خدمت پیامبر اسلام آمدند از آنحضرت خواستند تا مرده گانشانرا زنده کند رسول خدا حضرت علی بن ابیطالب را با آنان بگورستان فرستاد و فرمود با این گروه برو بسوی بیابان و قبرستان و مرده گان اینان را با صدای بلند بخوان و بآنان بگو ای فلان و فلائی محمد رسول خدا ﷺ به شما امر میکند با جازم و اذن خدا از جای خود بر خیز ید علی بن ابیطالب  با قریش بقبرستان رفت و طبق فرمان و دستور پیغمبر مرده گانر اصدازد تمام مرده گان آنان سر از خاک برداشتند در حالتیکه خاک از سر و صورتشان میریخت قریش کاملا از چگونگی حال و گرفتاری آنان سئوال کردند و پرسیدند آنها نیز پاسخ به سئوال قریش میدادند سپس گفتند در این روزها پیغمبری بنام محمود مبعوث و برانگیخته شده ایکاش ما او ر ادرك میکردیم و با و ایمان میآوردیم سپس حضرت رضا فرمود که پیغمبر اسلام کور را بینا کرد و پیس را شفا داد و دیوانه را معالجه کرد، چهار پایان و پرندگان و جنیان و شیاطین با او سخن میگفتند ما او را خدا ندانستیم و پرستش جز خدای عزوجل نکردیم ما اینطور معجزات را برای هیچ يك از پیامبران الهی انکار نمیکنیم اکنون شما عیسی را در نتیجه ی همین معجزات خدا میدانید پس چرایسع و حزقیل را خدا نمیدانید با اینکه خوارق عادات و معجزاتی که از عیسی سر میزد و عیسی دارای این  کرامات بود در اینا نهم همان کارها بود از قبیل مرده زنده کردن و سایر معجزات دیگر بلکه نه تنها این دو نفر مانند عیسی معجزه داشتند گروهی از بنی اسرائیل از ترس مرض و با از شهرهای خود فرار کردند آمار آنان یکهزار نفر بود که از مرگ میگریختند اما فرمان الهی رسید تمام آنها در یک ساعت معینی جان سپردند ساکنین این قریه که این جریان را دیدند دیواری در اطرافشان کشیدند بهمان حال بودند تا استخوانهایشان پوسیده شد پیامبری از پیامبران بنی اسرائیل بر آن مرده گان عبور کرد و گذشت و تعجب نمود از زیادی استخوانهای پوسیده به شگفت اندر شد ! سپس از طرف خدا به وی وحی شد آیا مایلی که آنها را زنده گردانم و آنها را انذار کنی و بترسانی عرض کرد آری ما یلم خطاب به آن پیامبر شد آنان را صدا کن تا زنده شوند آن رسول فریاد زد ای استخوانهای پوسیده بلند شوید بفرمان خدای عز وجل تمام از جای بلند شدند در حالتیکه از سر و صورت آنان خاک میریخت ، پیغمبر دیگر حضرت ابراهیم خلیل الرحمن است که چهار تا مرغ را گرفت و قطعه قطعه کرد و در هم آمیخت و با یکدیگر مخلوط کرد و هر قسمتی از آنها را بر فراز قله ی کوهی نهاد سپس هر يك از آن چهار مرغ را بنام خودش خواند اجزاء مختلط در هم آمیخته شده آنها از یکدیگر جدا شدند صورت اول در آمدند و بسوی حضرت خلیل پرواز کردند ، پیغمبر دیگر موسی بن عمران است که با هفتاد نفر از برگزیده گان و نخبه های بنی اسرائیل بکوه طور رفتند در آنجا بموسی بن عمران پیشنهاد کردند که تو خدا را دیده ای بما هم نشانده تا او را به بینیم موسی بن عمران پاسخ داد که منهم خدا را ندیده ام گفتند پس ما هرگز بتو ایمان نمی آوریم مگر اینکه خدا را بما نشان دهی ناگاه صاعقه ای آمد و تمام آنها را سوخت موسی بن عمران تنها ماند سپس عرضکرد پروردگارا من هفتاد نفر از بنی اسرائیل را برگزیدم و با آنها بدینجا آمدم چطور تنها بر گردم و جواب قوم خود را چه بگویم مسلم آنها این خبر را تصدیق نخواهند کرد اگر در نظر داشتی اینان را نابود کنی بهتر این بود که پیش از این هلاک میشدند آیا بواسطه کارهای ناشایسته مردمان نادان ما را نابود می کنی ؟ سپس خداوند آنان را زنده کرد بعد از مردنشان که حضرت فرمود آنچه را که من گفتم قدرت بر انکار آن نداری زیرا که تورات و انجيل و زبور و قرآن بدین داستانها گواه و شاهدند پس اگر هر کسی را که مرده زنده کند و نابینا را بینا کند و پیس را شفا دهد و دیوانه را هشیار کند خدا بدانید باید تمام پیامبران نامبرده را خدا بدانید و پرستش کنید چرا تنها عیسی را خدا میدانید چه میگوئی در این باب ای یهودی.

جائلیق گفت سخن ، سخن شماست گفتار شما را تصدیق میکنم خدائی جز خدای یکتا نیست سپس حضرت متوجه رأس الجالوت شد و فرمود :

توجه بگفته های من داشته باش سوگندمیدهم ترابده معجزه ایکه بر حضرت موسى بن عمران فرود آمد و نازل شد (آنده معجزه از این قرار است ید بیضای موسی، عصا، زبان موسی دریا ، طوفان ، ملخ ، شپش ، خون، تحریم صید ، قورباغه، که این حیوانات بر آنان مسلط نشد .) آیا در تورات خبری از محمد الله و امتش خوانده ای چنین است هنگامیکه امت بعدی بیایند پیروان کسی باشند که سوار شتر شود امتش پروردگار را باجد وجهد تسبيح و تنزیه کنند در عبادتگاه های تازه و نو که باید بنی اسرائیل بايشان وملك ايشان پناه آورند تا آرامش خاطر داشته باشند بواسطه ی ایشان زیرا که در دست ایشان شمشیرهایی است که با آن شمشیرها از مردمان گمراه و منحرف در اطراف جهان انتقام میکشند آیا در توراة اینطور نوشته شده یا نه جاتلیق گفت آری همین طور من در تورات دیده ام که نوشته بود سپس حضرت فرمود ای نصرانی علم و دانش تو نسبت بكتاب شعیا در چه پایه است

جائلیق - کاملا میدانم بطوریکه حرف بحرف آنرا دانایم

حضرت برأس الجالوت وجائلیق فرمود در کتاب شعیا خوانده اید که میگوید ایگروه گویا میبینم کسی را که می آید سوار بر الاغ است لباسی از نور پوشیده و میبینم کسی را می آید که برشتر سوار است نور او مانند نورماه میدرخشد راس الجالوت و جاثلیق : تصدیق می کنیم که شعیا چنین فرموده است

امام : ای نصرانی در انجیل خوانده ای که عیسی میفرماید ، من بسوی پروردگار شما و پروردگار خود خواهم رفت پس از من فارقلیطا (۱) می آید .

و اوست کسیکه به پیغمبری من گواهی میدهد چنانکه من از برای او گواهی دادم و اوست که از برای شما هر چیز را تفسیر کند و اوست که امتها را رسوا کند و ستونهای کفر وشرك را در هم شکند

جائلیق : آنچه را که از انجیل خواندی قبول داریم و درست است

فارقليطا بافا بعد الف بعد رای مکسوره کلمه ی عبرانی است بمعنی فارغ بین حق و باطل ولی در اینجا مراد حضرت محمد است و در انجیل فار فلطی است معنای دیگر فارقلیطا یعنی کاشف خفیات و در لفظ یونانی پریکلیطوس باشد .

حضرت رضا : آیا اینها که من خواندم در انجیل ثابت است

جائلیق آری ثابت است

امام : ای جاثلیق میتوانی بمن بگوئی این انجیل در چه عصر و زمانی ناپدید شد و کی پیدا شد و چه کسی این انجیل را برای شما وضع کرد.

جائليق : ما فقط یکروز انجیل را ناپیدا دیدیم بعد اور اترو تازه پیدا کردیم

يوحنا ومتى این انجیل را برای ما آوردند

امام : شما اطلاعی از انجیل و دانشمندان انجیل در دست ندارید اگر اینطور که تو میگویی باشد پس چرا درباره ی انجیل اختلاف دارید و حال اینکه نباید این اختلاف در میان شما باشد

همانا در این انجیل که در دسترس شما میباشد اختلاف واقع شد اگر این همان انجیل عهد اول میبود در آن اختلافی نبود اکنون من سرش را بتو میگویم تا بدانی بدان چونکه انجیل عهد اول ناپدید شد فرقه ی نصرانیان کرد دانشمندانشان جمع شدند و بآنان گفتند که عیسی بن مریم کشته شده ما انجیل خود را گم کرده ایم شما هم که دانشمندان ما هستید در پیش شما از انجیل چیست

الوقا ومرقابوس (الوقا ومرقابوس ويوحنا ومتى از علماء اهل انجیل میباشند.) که از دانشمندان آنان بودند بآنها گفتند که انجیل در سینه های ما ثبت وضبط است ما سفر بسفر آنرا برای شما از سینه بیرون میآوریم غمگین و افسرده خاطر نباشید عبادتگاهها را خالی نگذارید که همانا ما برای یکی بیکی شما انجیل را در آینده نزدیکی تلاوت می کنیم تا تمام انجیل را جمع آوری کنیم از این پس الوقا ومن قابوس ويوحنا ومتی با هم نشستند و این انجیل را برای شما وضع کردند پس از ناپدید شدن انجیل اول با در نظر داشتن اینکه این چهار تن شاگرد شاگردان اولیها بودند ، آیا دانستی اینها که گفتم؟

جائلیق: اما اینها که شما فرمودید تاکنون نمیدانستم اکنون فهمیدم و مسلم برای من روشن شد از برکت علم و دانش شما نسبت بانجيلو چیزهایی شنیدم که شما بیان فرمودید که قلب من بحق بودن و در ستیش گواهی میدهد و ما یلم بیشتر از این بفهمم.

حضرت رضا ؛ شهادت و گواهی این گروه در نزد تو چطور است

جائلیق صحیح و درست است زیرا که اینان دانشمندان برجسته ی اهل انجیل میباشند بهر چه گواهی دهند حق است و درست

امام روبمامون عباسی و حضار مجلس کرد و فرمود تمام شما گواه باشید

حضار تمام ما گواهی میدهیم

امام : اى جائليق ترا بحق عیسی و مادرش سوگند میدهم آیا میدانی که متی گفته است: که مسیح پسر داود پسر ابراهیم پسر اسحق پس بعقوب پسر یهودا پسر حضرون است و نیز مرقابوس راجع به حسب و نسب عیسی گفته است عیسی بن مریم کلمه ی (در نظر مسیحیان کلمه بمعنای روح است و روح القدس بمعناى حيوة است .) خداست که در  پیکر آدم حلول و نفوذ کرده بعد انسان شده است و نیز الوقا گفته است که عیسی بن مریم و مادرش دو انسانند از گوشت و خون پس در آندو روح القدس وارد شده و توای نصرانی میگوئی که عیسی بر خودش گواهی داده و فرموده است ایگروه حواریین بآسمان بالا نمیرود مگر کسی که از آسمان فرود آمده و مگر آنکس که برشتر خاتم انبیاء سوار شود زیرا که اوهم بآسمان میرود و هم فرود میآید در این سخن چه خواهی گفت؟

جائلیق : این گفتار قابل انکار نیست زیرا که اینها سخن عیسی میباشد .

امام علیه السلام : پس شهادت سه داشمند بزرك الوقا ومرقابوس ومتی را درباره ی آنچه که نسبت بمیسی دادند چه پاسخ میدهی؟

جائلیق : بر عیسی تهمت و دروغ بسته اند

حضرت رضا رو بحضا کرد و فرمود بخاطر دارید این جاثلیق اینان را پاک دانست و گفت اینان دانشمندان و علماء انجیل هستند و حرفشان درست است.

جائلیق : ای دانشمند مسلمانان از شما تقاضا دارم مرا نسبت بگفته های آنان معاف فرمائید.

حضرت رضا : ما ترا معاف کردیم هر چه دلت میخواهد از ما بپرس .

جائليق من مغلوب و محکوم شدم بحق حضرت مسیح من خيال نمیکنم در میان دانشمندان مسلمانان عالمی و دانشمندی مانند تو باشد دیگران از شما بپرسند که من تسلیم شمایم حضرت رضا توجهى برأس الجالوت کرد و فرمود تو از من می پرسی یا من از تو سؤال کنم

رأس الجالوت : من از شما سؤال می کنم ولی دانسته باش اگر غیر از تورات و انجیل و زبور یا صحف ابراهیم و موسی دلیلی بیاوری از نظر من پذیرفته نخواهد بود

حضرت رضا : جز آنچه که تورات بزبان موسی از آن سخن گفته و آنچه در انجیل بزبان عیسی تکلم کرده و آنچه زبور به زبان داود حرف زده دلیل و برهانی از من مپذیر

رأس الجالوت از کجا نبوت محمد را ثابت میکنی؟

امام گواهی داده است به نبوت محمد موسى بن عمران عيسى بن مریم ، داود، خلیفه ی خدای عزوجل در روی زمین

رأس الجالوت : قول موسی را که به نبوت محمد گواهی داده برای من ثابت کن

امام ایمرد یهودی آیا میدانی که موسی سفارش کرد بنی اسرائیل را و به آنان فرمود که بزودی پیامبری از برادران شما خواهد آمد او را بپذیرید و تصدیق کنید ، گفتار و سخنانش را بشنوید این را میدانی که برای بنی اسرائیل برادری نبود مگر از فرزندان اسماعیل اگر تو نسبت و قرابت بین اسماعیل و اسرائیل را بدانی و بشناسی که نسبت آند و از طرف ابراهیم خلیل است مطلب روشن میشود

رأس الجالوت : درست است این سخنان موسی بن عمران است. نمیتوانم رد کنم باید بپذیرم

امام : آیا از برادران اسرائیل پیغمبری غیر از محمد بسوی شما آمده است

رأس الجالوت غیر از او کسی نیامده

امام : این گفتار را درست و صحیح میدانی

رأس الجالوت : قبول دارم ولی ما یلم این معنی را از تورات روشنتر بیان فرمائید

امام : آیا انکار میکنی آنجا را که تورات میگوید : نور از طرف کوه سینا آمد و برای ما از طرف کوه ساعیر درخشید و از طرف کوه فاران آشکار شد

رأس الجالوت : این سخنان را میدانم اما از معنی و تفسیر آن درست آگاه نیستم

حضرت رضا . من ترا کاملا آگاه میکنم ، مراد از نوریکه از طرف کوه طور آمد همان وحی خداوند است بر موسی بن عمران در طور سینا و مراد از نور کوه ساعیر همان وحی است که در آن کوه بر حضرت عیسی شد و مراد از کوه فاران همان کوهها است که از آن کوه تا مکه یکروز راه است

امام بگفتارش ادامه داد و فرمود : بقول تو و هم مسلکانت در تورات شعیا چنین گفت دو سوار دیدم که زمین برایشان نور میداد یکی از آندو بر الاغی و دیگر برشتر سوار بودند بگو به بینم شتر سوار کی بودو مراد از الاغ سوار کیست ؟

رأس الجالوت : من اطلاعی ندارم شما بفرمائید تا آگاه شوم

امام مراد از الاغ سوار عیسی و از شتر سوار محمد الله است

آیا این در تورات نیست؟

رأس الجالوت : چرا در تورات چنین ثبت است و من قبول دارم حضرت رضا بگو به بینم حیقوق پیغمبر را می شناسی؟ رأس الجالوت آری او را میشناسم .

امام : حیقوق میگوید چنانکه در کتاب شما هم چنین است خداوند آمد از کوه فاران با آیات آسمانها از تسبیح احمد و امتش پرشد سپاهیان او در دریا حرکت میکنند آنچنانکه در خشکی حرکت میکنند پس از خراب شدن بیت المقدس با کتابی جدید بیاید که مراد از آن کتاب قرآن است آیا میدانی این راو ایمان میآوری؟

رأس الجالوت آری حیقوق پیغمبر این سخنان را گفته و گفته ی او را انکار نمی کنیم

امام : داود پیغمبر نیز در زبورش فرموده و توهم زبور را خوانده ای و میدانیکه داود چنین فرموده

اللهم ابعث مقيم السنة بعد الفترة (فترت بفتح فاء یعنی فاصله ی بین دو پیغمبر)

بارالاها برانگیز کسی را که سنت بیا دارد پس از دوران فترت آیا غیر از محمد پیغمبری را سراغ داری که پس از دوران فترت اقامه ی سنت کند ؟

رأس الجالوت : درست است این قول داود است ما میدانیم و انکار هم نمی کنیم ولی مراد از این پیغمبر که اقامه ی سنت کند عیسی بن مریم

است و دوران او دوران فترت است

حضرت رضا : نمیدانی، همانا حضرت عیسی که با سنت موسی مخالفتی نکرده زیرا سنت عیسی همان سنت موسی بن عمران بود تا زمانی که خدا او را بسوی خودش بر دو در انجیل نوشته شده که ابن بره میرود و پس از او فار قلیطا می آید و بارها را سبک می کند ، برای شما همه چیز را تفسیر مینماید آنچنانکه من برای او گواهی میدهم او نیز برای من گواهی میدهد من برای شما امثال آورده ام او تاویل امثال را می آورد آیا این سخنان در انجیل هست و تو ایمان داری و قبول میکنی ؟

رأس الجالوت : چنین است که میفرمائی منهم قبول دارم

حضرت رضا : از تو می پرسم از پیغمبر خودت حضرت موسی بن عمران

رأس الجالوت : بفرمائید بپرسيد

امام : چه دلیل بر ثبوت پیامبری و نبوت حضرت موسی داری ذ

مرد یهودی حضرت موسی با معجزاتی آمد که پیامبران پیشین آن معجزات را نیاوردند

حضرت رضا مثلاچه معجزه ای موسی آورد که پیامبران دیگر آن را نیاوردند ؟

رأس الجالوت : مانند شکافتن دریا ، اژدها شدن عصا ، زدن عصا را بسنك و جاری شدن دوازده چشمه ی آب از آن ، دست در گریبان بردن وید بیضا نشاندادن و معجزات دیگری که دیگران آن قدرت را نداشتند

حضرت رضا : راست گفتی معجزات موسی همین ها بود که بیان کردی و مردم از آوردن آنها عاجز بودند اکنون بگو به بینم قبول داری که هر کس معجزاتی بیاورد که مردم از آوردن مثل آنها عاجز باشند بر شما واجب است که او را تصدیق کنید؟

رأس الجالوت : چنین نیست که شما میفرمائید زیرا که موسی بن عمران بواسطه ی قرب و منزلتش در پیشگاه پروردگار بی مثل و مانند بود بنابر این بر ما لازم نیست که هر کس ادعای نبوت کرد او را بپذیریم مگر اینکه مانند موسی بن عمران معجزاتی داشته باشد

حضرت رضا : پس چطور پیامبران پیش از موسی را پذیرفتید در صورتیکه آنان که در یا شکافتند و نه دوازده چشمه ی آب از سنگ جاری کردند ونه معجزه ی عصا و نه هم ید بیضا داشتند مانند موسی بن عمران

يهودي : بشما عرض کردم هر گاه که بر نبوتشان نشانه و علامتی آورند که مردم از آوردن آن نشانه ها عاجز باشند اگر چه معجز اتشان مانند معجزات حضرت موسی نباشد بر ما لازم است نبوتشان را تصدیق و امضاء کنیم

امام : چه چیز ترا مانع میشود از اینکه اقرار به نبوت حضرت عیسی کنی عیسی مرده گان را زنده کرد پیسها را شفا داد. از گل شکل پرنده درست کرد و در آن شکل بفرمان خدا دمید بلافاصله پرنده ای زنده شد و پرواز کرد.

راس الجالوب : میگویند عیسی اینکارها را کرد ولی ما ندیده ایم

حضرت رضا : آیا تو معجزات حضرت موسی را دیده ای ؟

مگر نه این است که معجزات موسی را از افراد موثق و مورد اطمینان شنیده ای راس الجالوت چنین است که میفرمائی

حضرت رضا : همین طور هم اخبار متواتر رسیده که عیسی بن مریم چنین و چنان کرد چرا با همین خبرهای شنیده شده موسی را تصدیق می کنید ولی عیسی بن مریم را تصدیق نمی کنید

رأس الجالوت در جواب ماندو ساکت شد

حضرت به سخنان خویش ادامه داد و فرمود : هم چنین است نبوت حضرت محمد و آنچه را که او آورده بلکه نبوت هر پیغمبری که بر انگیخته شده یکی از علامات پیغمبر اسلام این است که اویتیم و فقیر و تهی دست و شبان و مزدور بود نه کتابی خواند نه هم آموزگاری داشت قرآنی آورد که داستان پیامبران پیشین و خبرهای ایشان حرف بحرف همه در آن قرآنست اخبار جمعتیهائیکه تا روز قیامت بیایند همه در آنجاست مردم را از اسرارورازهای نهانیکه در خانه هایشان دارند و کار هائیکه انجام میدهند آگاه میکند و خبر میدهد او آیات زیادی که آمار و شماره اش زیاده است با خود میآورد.

رأس الجالوت : خبر عیسی و محمد در پیش ما درست نیست برای  ما چیزی که روشن نیست نمیتوانیم بپذیریم و قبول کنیم.

امام پس آنانکه به نبوت محمد و عیسی گواهی داده اند  گواه زور بوده اند ( مراد پیامبرانند ( رأس الجالوت در پاسخ ماند و جواب نداد پس از صحبت با رأس الجالوت عالم ودانشمند يهود حضرت رضا هر بذاکبر را فرا خواند و فرمودند دلیل تو بر نبوت زددشت چیست ؟

هر بذاکبر گفت زردشت چیزی آورده که کسی پیش از او نیاورده گرچه ما خودمان نبودیم لکن از نیاکان و پیشینیان خبرها رسیده که برای ما حلال نمود چیزهایی را که دیگران حلال نمی شمردند به همین جهت ما از او پیروی می کنیم .

امام : شما به سبب همین اخبار رسیده ی از گذشتگانتان زردشت پیروی میکنید هر بذا کبر: آری همین است و بس

امام : پس امتان گذشته هم همینطورند زیرا که بآنان هم گزارش داده شده از آنچه پیامبران آوردند و نیز از آنچه را که موسى وعيسى و محمد صلوات الله عليهم آورده اند آگاه شدند پس عذر موجه شما چیست که اقرار بآنان ندارید و این مردان الهی را نپذیرفته اید وترك نموده اید تنها اعتراف به نبوت زردشت نمودید برای اینکه شنیده اید که او چیزی آورده که دیگران نیاورده اند

هر بذاکبر در پاسخ حضرت فرو ماند و جواب نداد

در اینجا بمناظرات حضرت علی بن موسی الرضا خاتمه میدهیم زیرا این مختصر گنجایش بیش از این را ندارد بلکه مناظرات آن حضرت با اقوام و ملل مختلف نياز و احتياج به يك كتاب دارد که فقط در این باره نوشته شود به همین جهت از مناظره ی آن حضرت با عمران صابی و سلیمان مروزی متکلم نامی خراسان و محمد بن جهم صرف نظر کردیم طالبین به کتب مفصل تر از این مجموعه ی ما مراجعه کنند ما این سه مناظره را که خاطر نشان خوانندگان عزیز کردیم از کتاب عیون اخبار الرضا (عيون اخبار الرضا ج ۱ ص ۱۵۴ تا ص ۱۶۸ باب ۱۲)  جلد اول وجلد چهل و نهم بحار الانوار مجلسی چاپ جدید ترجمه كرديم (بحارج ۴۹ ص ٧۶ ٠) اينك نظر خواننده ی عزیز را برای اینکه از مطالعه خسته نشود بيك قصيده در ستایش آنحضرت توجه میدهیم سپس بخش دیگری را از گنج فضائل و مناقب هشتم امام علی بن موسی الرضا آغاز می کنیم.

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی