زندگینامه امامان علیهم السلام  ( صص 508 ) شماره‌ی 3785

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > ارتباط و اهميت دادن به شاعران (رسانه آن عصر) > شعر ابونواس در رثای امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

علی بن ابراهیم نقل میکند تا می رسد به محمد بن یحیی فارسی، او گفت: ابونواس نظرش به حضرت امام رضا افتاد در روزی که از نزد مامون خارج شده بود و بر اسبش سوار بود. پس نزدیک ایشان رفت و سلام کرد و گفت: یابن رسول الله در باره شما اشعاری سروده ام و دوست دارم که شما بشنوید فرمود: بیاور و بخوان پس شروع کرد به خواندن: مطهرون نقيات ثيابهم تجرى الصلوة عليهم اينما ذكروا ن يكن علوياً حين تنسبه فماله في قديم الدهر مفتخر فالله لمابراً خلقاً فاتقنه صفاكم واصطفاكم ايها البشر فانتم الملأ الأعلى و عندكم علم الكتاب و ماجاءت به السور

متن

علی بن ابراهیم نقل میکند تا می رسد به محمد بن یحیی فارسی، او گفت: ابونواس نظرش به حضرت امام رضا افتاد در روزی که از نزد مامون خارج شده بود و بر اسبش سوار بود. پس نزدیک ایشان رفت و سلام کرد و گفت: یابن رسول الله در باره شما اشعاری سروده ام و دوست دارم که شما بشنوید فرمود: بیاور و بخوان پس شروع کرد به خواندن:

مطهرون نقيات ثيابهم                    تجرى الصلوة عليهم اينما ذكروا 

ن يكن علوياً حين تنسبه                  فماله في قديم الدهر مفتخر 

 فالله لمابراً خلقاً فاتقنه                   صفاكم واصطفاكم ايها البشر

 فانتم الملأ الأعلى و عندكم           علم الكتاب و ماجاءت به السور

پس حضرت فرمود اشعاری را آوردی که احدی بدان سبقت نگرفته بود. پس صدا زد غلام خود را و فرمود: آیا نفقه ای از ما پیش تو هست؟ گفت: سیصد دینار فرمود: آنها را به او بده پس فرمود شاید به نظرش کم آید اسب را هم به سوی او سوق ده. (اعلام الوری ص ۳۱۵)

 

 

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب معارفی