آخرین وداع امام
هنگامی که مأمون نتیجه مکاتبات با امام رضا را بی نتیجه دید دو نفر از فرماندهان نظامی خویش را در قالب کاروانی به مدینه فرستاد تا امام را به اجبار به خراسان بیاورند. (۱) (آنها رجاء ابن ابی ضحاک و یاسر خادم بودند. مروج الذهب، ج ۲، ص ۴۴۱ : تاریخ طبری، ج ۱۳، ص ۳۹۸ )امام با خواندن نامه و هم چنین وجود مأموران عباسی دانستند مأمون به هیچ قیمتی حاضر نیست دست از خواسته اش بردارد، بدون این که با فرستادگان مأمون سخنی بگویند با کراهت و ناراحتی فراوان خود را آماده سفر کردند. (۲)(اصول کافی، ج ۳، ص ۴۰۴ ؛ الارشاد، صص ۲۹۰ و ۱۲۹۱ روضة الواعظين، ص ۱۳۶۷؛ بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۹۲ ) ایشان می دانست که این سفر سفری بی بازگشت است و دیگر به نزد خانواده خویش باز نمی گردند و در غربت به شهادت می رسند بنابراین به اتفاق فرزند خویش امام جواد - به مکه رفتند و آخرین حج خویش را به جا آوردند و در نیمه محرم سال ۲۰۱ هجری قمری (۳) (بحر الانساب ، ص۱۰۰-۰۱ ۱)با قبر پیامبر ﷺ و قبر جده بزرگوارشان حضرت فاطمه زهرا وداع کردند (۴)(حديقة الرضویه، ص ۷۴ زندگانی امام رضا، ص ۴۷۶) و بعد از انتخاب امام جواد به جانشینی خود، با خانواده و تنها فرزندشان و داع کردند که از این رویدادها به عنوان آخرین وداع امام الله یاد می شود. (۵)(تاریخ آستان قدس رضوی، ج ۱، صص ۳۶ و ۳۷ )
(ص29)
وداع امام رضا با کعبه
منابع اولیه و سایر کتب تاریخی معتبر آغاز حرکت امام رضا به سوی خراسان را از شهر مدینه که محل سکونت امام رضا الله بود، ذکر کرده اند اما وداع با کعبه و خانه خدا این احتمال را به ذهن برخی از نویسندگان و تذکره نویسان انداخت که امام رضا به مکه رفتند و حرکت خود به سوی مرو را از این شهر آغاز کردند. اکنون برای روشن شدن این موضوع به روایات و گزارشاتی که در منابع تاریخی و جغرافیایی به ثبت رسیده توجه میکنیم و در پایان با بهره مندی از این منابع آن چه را که با واقعیت نزدیک و عقلانی است به عنوان نتیجه این مبحث می آوریم.
۱- وقتی نامه های مأمون به سوی مدینه مبنی بر دعوت از امام رضا به خراسان بی نتیجه ماند او نمایندگانی را در قالب یک کاروان نظامی به سوی مدینه فرستاد تا امام را بالاجبار به خراسان بیاورند. و چون امام رضا خود را مجبور به این سفر دیدند و می دانستند که دیگر به موطن خویش باز نمی گردد برای آخرین بار با اطرافیان و دلبستگیهایی که در سرزمین حجاز داشتند، وداع جانسوزی نمود.
۲- مأمون به رجاء بن ابی ضحاک بسیار تأکید کرد که امام را از مدینه کوفه و قم نیاورید، بلکه از راه بصره و فارس حرکت کنید تا از طرف شیعیان ساکن در کوفه و قم مزاحمتی ایجاد نشود. هم چنین شهر بغداد نیز مسیر راه کوفه قرار داشت که مرکز تجمع و پایگاه عباسیان متعصب و مخالف با سیاست های مأمون بود. پس به هیچ عنوان امکان نداشت که کاروان امام رضا به شهر بغداد برود.
۳-هم چنین شهر مکه در آن زمان مقارن بود با شورهای علویان بر ضد خلفای عباسی. محمد بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین که به دیباج معروف بود در مکه قیام کرد و خود را امیر المؤمنین خواند و حسین بن حسن بن علی بن حسین بن علی ، معروف به ابن افطس در مدینه قیام کرد و شورش خود را به مکه کشاند. (۱)(مروج الذهب، ج ۲، ص ۴۳۹ تا ص ۴۴۱؛ اخبار مکه، ص ۱۶۸ و ص ۱۹۲ تجارب السلف، ص ۱۵۹ تاریخ فخری، ص ۳۰۲ ) بنابراین شهر مکه هم نمی توانست مکانی امن و مناسب برای آغاز هجرت امام رضا به مرو باشد.
۴- پیرامون سفرهای حج امام رضا ، اخباری دیده میشود که در برخی از آنها، به هجرت امام به سوی خراسان تأکید و توجه نشده است و از آن روایتها به خوبی میشود فهمید که این سفرهای حج، مربوط به سفر حج سال ۲۰۰ هجری قمری نبوده است.
معتبرترین خبر پیرامون سفر حج و وداع امام با کعبه را شیخ صدوق در عیون آورده است:
چهار سال و چند ماه از عمر امام جواد میگذشت که امام هایشان را همراه خود به مکه بردند تا برای آخرین بار خانه کعبه را زیارت و طواف نمایند. حضرت با دلی غمگین و چشمی گریان در کنار کعبه ایستاده بود و با خانه خدا وداع میکرد و پس از طواف به مقام ابراهیم رفت و در آنجا به نماز ایستاد. موفق می گوید در آن سفر در رکاب امام بودم حضرت جواد ه بر دوشم قرار داشت. وقتی کنار حجر اسماعیل رسیدیم امام جواد از دوشم به زیر آمد و در حجر اسماعیل نشست و به راز و نیاز و گریستن مشغول شد. مدتی گذشت که به حضور آن حضرت رفتم و عرض کردم: فدایت گردم برخیز، گریه بس است. حضرت جواد الله با دلی اندوهگین فرمودند از این جا حرکت نمی کنم تا آنگاه که خدا بخواهد نزد حضرت رضا رفتم و جریان را عرض کردم امام رضا الله به سوی فرزندشان نظری افکند و به نزد وی آمدند و ایشان را بوسیدند و فرمودند قم یا حبیبی ای محبوب دلم برخیز حضرت جواد عرض کرد چگونه خود را تسلی دهم در حالی که میبینم شما آن چنان با خانه خدا وداع می کنید که گویا دیگر از این سفر مراجعت نخواهی کرد و من یتیم خواهم شد. حضرت فرمودند: ای فرزندم به قضای الهی راضی شو و در هر پیشامدی صابر و شکور باش. آنگاه در آغوش هم گریستند و با هم وداع کردند. (۱)(کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۱۵ و ۲۱۶؛ مسند امام رضا ، ج ۱، ص ۵۲ بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۲۰)
بنابراین وقتی نامه مأمون توسط کارگزاران وی به دست امام رضا رسید، امام خود را برای سفر آماده کردند. با توجه به این که امام میدانستند این سفر طولانی و بی بازگشت میباشد در ابتدای امر با تعدادی از اصحاب و غلامان و تنها فرزندشان امام جواد به مکه آمدند و با کعبه وداع نمودند. سپس ایشان به مدینه بازگشتند و در مدینه نیز با دلبستگیهایی که در این سرزمین داشتند، وداع کردند و آنگاه از شهر مدینه، رهسپار خراسان شدند.
وداع امام رضا با مرقد پیامبر
محول سیستانی (سجستانی) که از نزدیک شاهد ماجرای و داع امام با قبر نبی اکرم ﷺه بوده است. چنین می نگارد: هنگامی که فرستاده مأمون وارد مدینه شد، من نیز در مدینه بودم. امام برای وداع با پیامبر وارد حرم شریف نبوی گردید حضرت در حالی که با صدای بلند گریه می کرد، چند نوبت مرقد پاک پیامبر را در آغوش کشید و با آن خدا حافظی کرد جلو رفتم و به امام سلام کردم. حضرت پاسخ سلام مرا داد. آنگاه ایشان را به خاطر سفری که در پیش داشتند تهنیت گفتم، ولی آن حضرت فرمودند: مرا به حال خود واگذار که من از جوار جدم خارج شده و در غربت از دنیا خواهم رفت!
محول می گوید: «تا خراسان آن بزرگوار را مشایعت کرده همراه ایشان بودم تا این که در طوس به شهادت رسید و در نزد هارون دفن گردید. (۲)(عيون اخبار الرضا، ج ۲، باب ۴۷ ص ۱۵۲۶ مناقب آل ابی طالب، ص ۱۹۶؛ اثبات الوصیه، ص ۳۹۴ )
امام در آخرین مرتبه از وداع با قبر نبی اکرم ﷺ فرزند خویش امام جواد را با خود به همراه بردند و با چشمانی اشکبار ایشان را به جد بزرگوارش پیامبر اسلام ﷺ سپردند.
(صص792-794)