نگین توس نگاهی به زندگانی امام رضا  ( صص 119-118 ) شماره‌ی 3861

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تلاش مأمون برای ترور شخصيت حضرت > نماز باران

خلاصه

روز دوشنبه فرا رسید آن حضرت به صحرا رفت مردم از خانه ها بیرون آمدند امام رضا علیه السلام بر بالای منبر رفت و پس از حمد و ثنا گفت: «خدایا! تو حق ما خاندان رسالت را بزرگ نمودی، مردم طبق فرمان تو به ما متوسل شده اند و امید به فضل، رحمت، احسان و نعمت تو دارند باران سودمند و گسترده فراوان و بی ضرر بر آنها بفرست، ولی این باران را پس از بازگشت مردم به خانه های خود نازل کن.

متن

ماجرای جنجالی نماز طلب باران

پس از ماجرای ولایتعهدی امام رضا، مدتی باران نیامد بعضی از حاشیه نشینان مأمون که دلی ناپاک داشتند گفتند: «باران نیامدن به خاطر ولایتعهدی آن حضرت است. این مطلب به گوش مأمون رسید بسیار ناراحت شد از حضرت رضا تقاضا کرد برای طلب باران دعا کند حضرت رضا روز دوشنبه را برای دعای استسقاء تعیین کرد و فرمود: شب رسول خدا را در عالم خواب دیدم همراه امیر مؤمنان علی نزد من آمده و فرمود: «پسرم! تا روز دوشنبه صبر کن سپس در آن روز از درگاه خدا طلب باران کن خداوند باران می فرستد و مردم به عظمت مقام تو در پیشگاه خدا پی می برند.»

روز دوشنبه فرا رسید آن حضرت به صحرا رفت مردم از خانه ها بیرون آمدند امام رضا بر بالای منبر رفت و پس از حمد و ثنا گفت: «خدایا! تو حق ما خاندان رسالت را بزرگ نمودی، مردم طبق فرمان تو به ما متوسل شده اند و امید به فضل، رحمت، احسان و نعمت تو دارند باران سودمند و گسترده فراوان و بی ضرر بر آنها بفرست، ولی این باران را پس از بازگشت مردم به خانه های خود نازل کن.

روایت کننده میگوید سوگند به خدا همان لحظه، حرکت ابرها در هوا شروع شد و رعد و برق پدید آمد، و مردم به جنب و جوش افتادند که تا باران نیامده به خانه های خود برگردند، امام رضا به آنها فرمود: آرام باشید این ابر مال شما نیست بلکه برای فلان منطقه است آن ابر رفت و ابر دیگر با رعد و برق آمد، مردم خواستند حرکت کنند امام فرمود این ابر نیز مربوط به فلان منطقه است به همین ترتیب ده بار ابر آمد و از فضای آنجا عبور کرد و امام در هر بار به مردم میفرمود این ابر برای شما نیست.

هنگامی که یازدهمین ابر آمد امام به مردم فرمود: این ابر را خداوند برای شما فرستاده است در برابر فضل و کرم خدا، شکر کنید و به سوی خانه ها و قرارگاههایتان بازگردید که تا به خانه ها نرسیده اید باران نمی بارد سپس آنچه که شایسته کرم خدا است باران می بارد، آنگاه امام از فراز منبر پایین آمد و مردم به خانه های خود رفتند در همان وقت باران شدید بارید به طوری که حوض ها و گودالها و نهرها پر از آب گردید مردم با احساسات پاک می گفتند: کرامتهای خدا بر فرزند رسول خدا مبارک باد.

سپس امام رضا نزد جمعیت آمد و آنها را موعظه کرد و به سپاسگزاری از درگاه خدا در برابر نعمتهایش فرا خواند... (اقتباس از عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۶۷ تا ۱۷۰ )

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی