مقابله با انحرافهای فکری و اعتقادی
پیدایش گروه منحرف ،واقفیه یکی از تلخ ترین و زشت ترین حوادثی بود که پس از شهادت امام کاظم (ع) پدید آمد و از جمله علت های اصلی آن نیز، سودجویی و دنیا طلبی عده ای از کسانی بود که پیش از آن در زمره پیروان امام هفتم (ع) قرار داشتند.
از آن جا که امام کاظم (ع) مدتی در زندان به سر می بردند، افرادی به نمایندگی از ایشان خمس و وجوهات را از شیعیان و دوستداران آن حضرت میگرفتند و به عنوان وکیل امام (ع) در راههای صحیح به مصرف می رساندند. پس از شهادت امام کاظم (ع) این افراد دیدند که باید اموالی را که در اختیار دارند به جانشین ایشان یعنی امام رضا (ع) تحویل دهند و چون دل کندن از اموال و پول زیادی که نزد آنان جمع شده بود برایشان دشوار بود و طمع و حب دنیا بر قلب آن ها سلطه یافته بود منکر شهادت یا از دنیا رفتن امام کاظم (ع) شدند و گفتند: او از دنیا نرفته بلکه امامت در ایشان توقف یافته است یعنی بعد از آن حضرت امامی نیست و بدین گونه تنها هفت امام را قبول کردند.
این در حالی بود که حضرت امام کاظم (ع) بارها موضوع جانشینی حضرت رضا (ع) را برای افراد مختلف از جمله خود آنها مطرح کرده و حتی آنان را شاهد گرفته و در وصیت نامه خویش هم به این مطلب اشاره فرموده بودند.
حضرت رضا (ع) به بهترین شکل در برابر این مشکل فردی و اجتماعی موضع گیری نمودند از یک سو با دلیل و استدلال باطل بودن تفکر آن ها را اثبات کردند و از سوی دیگر مردم را از همنشینی و مصاحبت با این گروه منحرف به شدت برحذر داشتند دادن زکات به آنها را ممنوع کردند و آنان را اهل کفر و شرک و اهل جهنم معرفی نمودند.
علی بن ابی حمزه بطائنی از سران واقفیه محسوب میشد. حسن بن علی خزاز میگوید به همراه علی بن ابی حمزه از مکه خارج شدیم. او با خود اموال و اجناسی به همراه داشت گفتم این چیزها متعلق به کیست؟ گفت: متعلق به عبد صالح موسى بن جعفر (ع) است و به من فرمان داده که این اموال را به پسرش علی (حضرت رضا ) برسانم و او را وصی و جانشین خود قرار داده است. این باویه رحمة الله (ع) میگوید علی بن ابن حمزه پس از شهادت امام کاظم (ع) این موضوع را انکار کرد و اموال مذکور را به امام رضا (ع) تحویل نداد و نزد خود نگاه داشت. (ناسخ التواریخ، ج ۱ صفحه ۶۷ الی صفحه ۶۹ به نقل از عیون )