شهادت امام رضا (علیه السلام )
مظلومیت و غربت امام رضا (ع) که در طول زندگی به خصوص از زمان دعوت مأمون و حرکت ایشان از مدینه تا زمان شهادت به خوبی جلوه گر بود، پس از شهادت آن حضرت نیز ادامه یافت و اگر نگوییم که غربت امام رضا ( ع ) پس از شهادت بیشتر از زمان حیات ظاهری ایشان بوده است، لااقل باید گفت: آن بزرگوار پس از شهادت هم به همان اندازه غریب بوده اند.
اگر امام رضا ( ع ) غریبانه از خاندان خود و شهر و بارگاه اجداد خویش وداع کردند و اهل خانه پیش از سفر بر غربت او گریستند اگر در مکه با سوز دل و اشک چشم از خانه کعبه خدا حافظی نمودند و شاهد گریه و بی تابی فرزند عزیز خود امام جواد (ع) بودند اگر در طول راه حجاز تا خراسان، به دستور مأمون از مسیری که شیعیان کمتری زندگی میکردند عبور داده شدند و به خاطر سختی راه و گرمای هوا حتی دچار بیماری شدند اگر با اجبار و تهدید مأمون به قتل بدون میل باطنی و با اکراه ولایت عهدی را پذیرفتند اگر با آزارها و طعنه های گاه و بیگاه مأموران و اطرافیانش روبرو بودند اگر از شدت ظلم و ستم و آزار آنان طلب مرگ از خدا می نمودند و در نهایت اگر با نقشه پلید مأمون و با زهر او مسموم شدند و در دیار غربت و دور از خانواده خویش به شهادت رسیدند و در نیمه شب غریبانه غسل داده و به خاک سپرده شدند پس از شهادت نیز غربت و مظلومیت آن بزرگوار همچنان ادامه یافت.
علاوه بر این که در غربت و بدون حضور مردم تشییع و به خاک سپرده شدند و قبر مطهر ایشان در جایی دور از شهر و در مکانی دور افتاده بود که رفت و آمد زیارت کنندگان را مشکل می ساخت و گذشته از همه ممنوعیت ها و محدودیت هایی که حاکمان ظالم برای زیارت ایشان و نسبت به زائران قبر شریف آن حضرت اعمال میکردند و بارها بناهای اطراف قبر مطهر ایشان مورد حمله و تخریب قرار گرفتند و اشیاء و اموال آنها به غارت رفت و نسبت به آستان مقدس ایشان هتک حرمت شد و این گونه اعمال حتی تا دوران معاصر هم ادامه یافت، (اشاره به حرم مطهر ایشان توسط روسها در دوران قاجار حمله دژخیمان به مردم در مسجد گوهرشاد، توسط رضاخان پهلوی و فاجعه بمب گذاری در کنار ضریح مطهر آن حضرت توسط منافقین به اصطلاح مجاهدین خلق در عاشورای سال ۱۴۱۵ هـ . ق (سال ۱۳۷۳ هجری شمسی) و صرف نظر از اینکه ابعاد وجودی آن امام بزرگوار و آن شخصیت بزرگ همچنان در میان مردم دوستداران و زائران حضرتش ناشناخته مانده است، باید گفت که آن حضرت در کتابها و منابع تاریخی هم غریب و مظلوم واقع شده اند. با این که حضرت امام رضا (ع) حداقل در ظاهر امر ولیعهد خلیفه زمان بوده اند و به طور طبیعی باید حوادث زندگی به خصوص ماجراهای سه سال آخر عمر شریف و شهادتشان به خوبی ثبت شده باشد مشاهده میکنیم که با کمال تأسف چنین نشده است و در حالی که در کتابهای تاریخی در مواردی درباره زمان سوارکاری نوع اسب و نحوه تفریح و خوش گذرانی خلفا و پادشاهان و شاهزادگان و.....
مطالب مفصلی بیان شده در مورد آن بزرگوار حتی در مورد ثبت و نقل نحوه از دنیا رفتن علت آن و احیاناً عامل قتل زمان آن و.... کوتاهی بسیاری شده و مطالبی هم که بیان شده گاه ضد و نقیض و در مواردی حتی توهین آمیز و بسیار زشت است.
قصد ما این بوده که به خواست خدا و به لطف و عنایت آن حضرت در این بخش از نوشتار با تحقیق و بررسی منابع در دسترس تا حد امکان در برطرف کردن شبهه ها و آشکار کردن نقاط نامشخص در ماجراهای شهادت و به خاک سپاری آن بزرگوار تلاش نماییم به نحوی که یک برداشت کلی و مشخص در این مورد حاصل شود و دوستداران و زائران آن حضرت در این مورد دچار سردرگمی نباشند. (تحقیق مفصلی درباره چگونگی شهادت امام رضا (ع) انجام شده که امیدواریم به زودی در مجلدی جداگانه درباره زندگی و خصوصیات حضرت رضا (ع) منتشر گردد. آنچه در اینجا میخوانید خلاصه ای بسیار مختصر از آن مطلب می باشد.)
عامل به شهادت رساندن امام ( ا ):
اگر تنها نیم نگاهی به شرایط سیاسی اجتماعی و فرهنگی آن دوران بیندازیم و از دید یک انسان منصف و بی طرف به این موضوع نگاه کنیم، همچون جرجی زیدان نویسنده مسیحی عرب به این نتیجه میرسیم که علت شهادت حضرت امام رضا (ع)، مسموم شدن توسط مأمون میباشد و این همان نظری است که بسیاری از علما و دانشمندان شیعه و حتی غیر شیعه یا غیر مسلمان آن را با صراحت بیان کرده اند و بی جهت نیست که علامه مجلسی در بحار الانوار می نویسد: "فَالْحَقُّ مَا اخْتارَهُ الصَّدُوقُ وَالْمُفِيدُ وَ غَيْرُهُما مِنْ أَجِلَّةِ أَصْحَابِنَا أَنَّهُ مَضَى شَهيداً بِسَمِّ الْمَأْمُونَ ( بحار، ج ۴۹، صفحه ۳۱۳) پس حق و حقیقت امر همان است که صدوق و مفید و دیگران، از بزرگان اصحاب ما اختیار کرده اند و عقیده دارند که آن حضرت با زهر مأمون به شهادت رسیده و از دنیا رفته است. *
زمان شهادت
همانگونه که در مورد نحوه از دنیا رفتن آن حضرت گفته ها و نظرهای مختلفی وجود دارد در مورد زمان شهادت ایشان هم موارد متفاوتی بیان شده است:
بعضی شهادت آن حضرت را در سال ۲۰۲ هـ. ق و یا در ماه رمضان (یا همچون صاحب کتاب مبارالشیعه در بیست و سوم ماه ذی القعده دانسته اند. در روز ۲۳ ذي القعده زيارت ایشان از دور و نزدیک مستحب است آنچه مشهورتر می باشد این است که حضرت امام رضا (ع) در ماه صفر سال ۲۰۳ هـ . ق به شهادت رسیده اند. البته در روز آن اختلاف است بعضی روز شهادت را هفدهم صفر می دانند مانند (کفعمی و برخی چهاردهم صفر ولی نظری که بیشتر مشهور و معتبر میباشد این است که امام رضا (ع) در روز آخر ماه صفر سال ۲۰۳ هـ ق ( ابن اثیر، شیخ طبرسی و.....) در سن پنجاه و پنج سالگی پس از بیست سال امامت و یک سال و نیم ولایت عهدی ظاهری به وسیله زهر مأمون به شهادت رسیده اند. (اقتباس از منتهی الامال، صفحه ۹۲۲ و سایر منابع)
روایات شهادت آن حضرت
روایات زیادی شهادت امام رضا (ع) و مسموم شدن آن حضرت را توسط مأمون مورد تأکید قرار میدهند خداوند متعال در حدیث لوح (حديث لوح حدیث نوشته شده بر صفحه و لوح زیبایی بود که خدای متعال به وسیله جبرئیل برای رسول خدا ) هدیه فرستاد و آن حضرت نیز آن را به حضرت زهرا (ع) دادند و جابر بن عبدالله انصاری در روز ولادت امام حسین (ع) آن را مشاهده کرد.) می فرماید: يَقْتُلُهُ عِفْرِيتٌ مُسْتَكْبِرُ" حضرت علی بن موسى الرضا عالی را فردی پلید و خبیث به قتل می رساند. (اصول کافی ج ۱ صفحه ۵۲۸ ناسخ التواریخ، ج ۹ صفحه ۷۴، به نقل از ابن بابویه)
در زیارت جامعه ائمة المؤمنين نیز میخوانیم همه امامان به شکل های مختلف به شهادت می رسند و درباره بعضی از آنها که امام رضا (ع) را هم شامل می شود چنین آمده است: "و مشمومٍ قَدْ قُطَّعَتْ بِجُرَعِ السَّمَّ أَمْعَانُهُ و بعضی از شما با زهر مسموم گشته و بر اثر جرعه های زهر اعضای درونش قطعه قطعه شده است. ( بخش ملحقات مفاتيح الجنان)
حضرت امیر (ع) می فرمایند:
سَيُقْتَلُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِى بِأَرْضِ خُراسانِ بِالسَّمَّ ظُلْماً ، اِسْمُهُ إِسْمَى وَاسْمُ أَبِيهِ اسْمُ ابْنِ عِمْرانُ مُوسى * به زودی مردی از فرزندان من در سرزمین خراسان مظلومانه با زهر کشته می شود که نام او چون نام من است و نام پدرش هم نام پسر عمران، موسی است. (امالی شیخ صدوق، مجلس ۲۵ حدیث، منتهی الامال، صفحه ۹۱۲ به نقل از جلاء العیون علامه مجلسی)
امام رضا (ع) می فرمایند:
وَاللَّهُ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ شَهِيدَ فَقِيلَ لَهُ : مَنْ يَقْتُلُكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ: شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ فِي زماني يَقْتُلُني بِالسَّمِّ ثُمَّ يَدْفُتُنى فى دار مَضيعَةِ وَ بِلادِ غُرْبَة " * به خدا سوگند از ما اهل بیت (ع) کسی نیست مگر اینکه کشته و شهید میگردد. عرض کردند: ای پسر رسول خدا ) چه کسی شما را می کشد؟ فرمودند کسی که در زمان من بدترین خلق خدا می باشد مرا با زهر میکشد و سپس در خانه خالی و سرزمین غربت به خاک می سپارد.... (امالی صدوق مجلس ۱۵ حدیث ۸ منتهی الامال، صفحه ۹۱۲ به نقل از جلاء العیون مجلسی) حضرت رضا (ع) بعد از چند جلسه مناظره در حضور مأمون و تعریف و تمجید او از آن حضرت خطاب به بعضی افراد که از ریاکاری مأمون فریب خورده بودند، خبر از قتل خود توسط مأمون خبر دادند.
آن حضرت به حسین بن جهم فرمودند: ای پسر جهم، احترام های مأمون شما را فریب ندهد، او به زودی مرا با زهر میکشد. (عيون، ج ۲، صفحه ۲۰۰ و صفحه ۲۰۱) و نیز به علی بن محمد بن جهم فرمودند: ای پسر جهم سخنان مأمون تو را گول نزند چراکه به زودی او مرا به طور ناگهانی و بی خبر میکشد و خداوند انتقام مرا از او خواهد گرفت. (انوار البهیه، صفحه ۳۴۳ )
پس از شورشهای حجاز و عراق و به خصوص قیام مردم در بغداد، مأمون طبق نظر مشورتی امام رضا (ال)، شخصاً همراه با وزیر و لشکریانش به سمت بغداد حرکت کرد حضرت رضا (ع) نیز تشریف فرما شدند، اولین شهری که به آن رسیدند، سرخس بود.
مأمون که به بی لیاقتی فضل پی برده بود و او را از دلایل مخالفت عباسیان و شورش آنان در بغداد میدانست با طرح نقشه ای سری، دستور داد فضل را صبحگاهان در یک حمام در شهر سرخس به قتل برسانند. سپس دستور داد قاتلان او را دستگیر نمودند و گردن زدند. ( تاریخ طبری، ج ۱۰)
با کشته شدن فضل یکی از دو مشکل مأمون برطرف شد ولی او همچنان امام رضا (ع) را بزرگترین مانع در راه تحکیم پایه های خلافت خود می دید. چون از سویی ولایت عهدی ایشان یکی از دلایل مخالفت عباسیان با خلیفه بود و از سوی دیگر روش و منش پیامبرگونه آن حضرت مناظره ها و اثبات مقام و منزلت الهی او نزد همگان میتوانست باعث توجه بیشتر مردم به ایشان و روی گردان شدن آنان از حکومت مأمون شود.
احتمال دارد مأمون از همان سرخس بنای بدرفتاری با امام (ع) را گذاشته باشد و او را تحت نظر یا در حبس قرار داده باشد چنانچه در روایتی از اباصلت آمده است که من به در خانه ای که حضرت رضا (ع) در سرخس حبس شده بود وارد شدم و از زندانبان اجازه تشرف خواستم.... (عیون، ج ۲، صفحه ۱۸۳)
پس از مدتی اقامت در سرخس سرانجام موکب خلافت به راه افتاد و بعد از چند روز وارد طوس شد. ظاهراً پیش از رسیدن به طوس، امام (ع) دچار بیماری (تب) میشوند و چنین بر می آید که مأمون فرصت به دست آمده را مناسب شمرده و در تدارک مسموم نمودن آن حضرت برآمده تا جریان را طبیعی جلوه دهد و وانمود کند که امام (ع) در اثر بیماری از دنیا رفته اند.
یاسر خادم می گوید: امام رضا (ع) هفت منزل پیش از وارد شدن به طوس بیمار شدند. هنگامی که وارد طوس شدیم بیماری آن حضرت شدید شد و به همین جهت مأمون چند روز در طوس توقف کرد و هر روز دو مرتبه به عیادت ایشان می آمد. (منتهی الامال صفحه ۹۱۷ به نقل از علامه مجلسی در جلاء العیون و ابن بابویه عیون، ج ۲، صفحه ۶۱)