افسانه تشيع مأمون
از جمله تدابیر مأمون در جهت ایجاد فضای جدید سیاسی و بر هم زدن معادلات پیشین و مبهم ساختن مسائل در نگاه توده مسلمانان، اظهار تشیع و ارادت به اهل بیت بود.
کسانی که مأمون را علاقه مند به خاندان پیامبر له معرفی کرده اند، بیشتر به اظهارات وی در سخنرانیها مناظره ها قصیده ها و .... استناد جسته اند که در مواردی چند او به برتری علی بن ابی طالب اعتراف کرده یا مخالفان شیعه را مورد حمله قرار داده است. علاوه بر این برخی عملکردهای وی نیز مانند خوشرفتاری با علویان، بازگرداندن فدک یا تفویض ولا يتعهدی به امام رضا را مؤید اظهارات خلیفه دانسته اند.
مسعودی مینویسد
«مأمون همواره اظهار تشیع میکرد و خود را شیعه می نمود. »(1) ١ - كَانَ الْمَأْمُونُ يُظْهِرُ التشيع. (مروج الذهب ۴۱۷٫۳).
· ابن جوزی قصیده ای از مأمون آورده است که در آن می گوید:
الأَمْ عَلَى حُبِّ الْوَصِيِّ أَبِي الْحَسَنِ وَ ذَلِكَ عِنْدِي مِنْ عَجَائِبِ ذِي الزَّمَنِ
خَليفَةُ خَيْرِ النَّاسِ وَالْأَوَّلُ الَّذِي أَعْانَ رَسُولَ اللهِ فِي السِرِّ وَالْعَلَنِ (2) - تذكرة الخواص ۳۱۹ )
من به خاطر دوستی جانشین پیامبر ، علی سرزنش می شوم، در حالی که سرزنش از شگفتیهای روزگار است.
او جانشین بهترین مردم است و او نخستین شخصی است که پیامبر را در نهان و آشکار یاری کرده است.
در قصیده دیگری از مأمون آمده است:
لا تُقْبَلُ التَّوْبَةُ مِنْ تائب *** الا بحب بن أبي طالب
أَخُو رَسُولِ اللهِ حِلْفُ الْهُدَى *** وَ الْآخِ فَوْقَ الْخُلِّ وَالصَّاحِبِ
إِنْ جُمِعًا فِي الْفَضْلِ يَوْمًا فَقَدْ *** فاق أخوهُ رَغْبَةَ الرَّاغِبِ
فَقَدِّمِ الهَادِيَ في فَضْلِهِ *** تَسْلَمُ مِنَ اللَّائِم وَ الْغَائِبِ
إِنْ مَالَ ذُو النَّصْبِ إِلى جانب *** مِلْتُ مَعَ الشيعي في جانب
أَكُونُ فِي آلِ نَبِيِّ الْهُدَى *** خَيْرِ نَبِي مِنْ بَنِي غَالِبٍ
حبُّهُمْ فَرْضٌ نُؤَدِّي بِهِ *** كَمِثْلِ حَجَ لازم واجب (1) 1 - تذكرة الخواص ۳۲۰ )
تو به هیچ توبه کننده ای پذیرفته نیست مگر به خاطر محبت فرزند ابی طالب ( علی ) برادر رسول خدا و همپیمان او در هدایتگری و این در حالی است که برادر برتر از دوست و همراه است.
اگر روزی هم برادر و دوست در فضیلت مقایسه شوند، برادر تفوق یابد.
پس آن شخصیت هدایتگر را در فضیلت مقدم دار تا از ملامتگران و عیبجویان در امان مانی
اگر ناصبیان و دشنام دهندگان به علی الله به جانبی تمایل یابند، من همراه با شیعیان به جانب دیگر متمایل خواهم بود.
در زمره آل پیامبر خواهم بود او که بهترین پیامبر از فرزندان «غالب» است.
محبت آنان واجب است به آن وفادار خواهیم بود چونان حج که لازم و واجب می باشد.
در تاریخ قصیده های بسیاری از این دست به نام او ثبت است. وی ضمن قصیده ای درباره متصدیان خلافت پس از پیامبر یعنی شیخین (ابوبکر و عمر) گفته است
بِأَيَّةِ خُطَّةٍ وَبِأَيِّ مَعْنى تُفَضِّلُ مُلْحِدَيْنَ عَلَى عَلِيّ
علِيٌّ أَعْظَمُ الثَّقَلَيْنِ حَقًّاً وَ أَفْضَلُهُمْ سِوى حَقَّ النَّبِيِّ (2) - اعيان الشيعه ۱۶٫۲ )
بر چه مبنا و منطقی باید آن دو ملحد برتر از علی به شمار آیند.
على براستی که از میان دو یادگار گرانبهای پیامبر بزرگترین است و جز بر پیامبر بر همه ایشان برتری دارد.
مأمون به دلیل سخنانی چند از این قبیل مورد طعن بعضی مورخان و عالمان اهل سنت قرار گرفته است و از این گونه اظهارات او به عنوان گناه بزرگ و نابخشودنی، یاد کرده اند. (3) ۳ - تاریخ طبری ۱۸۸٫۷ ؛ البداية والنهايه ۲۶۷٫۱۰ ؛ النجوم الزاهره ۲۰۳٫۲ )